ویرگول
ورودثبت نام
مهدی بارجین
مهدی بارجینعلاقمند به مارکتینگ، سینما، ادبیات، موسیقی، تکنولوژی و هر چیز دیگری که زندگی را پیچیده می‌کنه.
مهدی بارجین
مهدی بارجین
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

۴ درس از یک فعالیت یک‌ساله افتضاح در اینستاگرام

من یک نویسنده محتوا بودم و سال‌ها در سایت‌های خبری نوشتم؛ دقیق‌تر از سال ۹۸ تا ۴۰۱. اوایل دهه ۹۰ هم در فیسبوک فعال بودم؛ پیج‌های ترول (همون میم‌های امروزی). اواسط دهه ۹۰ هم یک پیج بزرگ موسیقی در اینستاگرام داشتم. حرفم این است که نابلد دنیای محتوا نیستم و می‌فهمم آدم‌ها دنبال چه می‌گردمد اما محتوای من در اینستاگرام هیچ وقت آنچنان دیده نشد.

۴ دلیل به چشمم آمد. در ادامه می‌نویسم. اما پیش از آن چند نکته:

۱. صفحه من آموزشی بود، هوش مصنوعی و دیجیتال مارکتینگ و این حرف‌ها.

۲. ۵۰ ویدیو کوتاه منتشر کردم. نهایت ۵ هزار بازدید از یک ویدیو گرفتم.

۳. در یک سال فعالیت، کمتر از ۲۵۰ فالور به دست آوردم.

۱.من با دوربین، خودم و حرف‌هایم راحت نبودم

فکر می‌کنم اکثر افرادی که در اینستاگرام به موفقیت می‌رسند، با حرف‌هایی که می‌زنند راحتند؛ من نبودم.

من دهان‌پریشی‌های زیادی دارم، اصطلاحاتی استفاده می‌کنم که دایره نزدیکانم می‌فهمند. معمولا راجع به موضوعات جدی که صحبت می‌کنم اخم می‌کنم و حال و حوصله لبخند زورکی ندارم. کمی هم بددهنم.

اما در اینستاگرام باید هیچ‌کدام از این‌ها نمی‌بودم. یک نسخه اخته شده و لبخند به لب که نه با حرف‌هایی که می‌زنند موافق است‌، نه با لایک‌هایی که می‌کند نه با هیچ چیز دیگری.

حتی وقتی دوربین را نگاه می‌کردم حال خوشی نداشتم، کسی اگر من را در حال ضبط ویدئو می‌دید به تته‌پته می‌افتادم و گند زده می‌شد به ویدئو.

۲. اینستاگرام، گهواره مسخره بازی

من آدم هندوانه و لامپ شکستن، نگاه به دوربین در حالی که دارم از یک بطری نوشابه دوغ داخل بشقاب بریزم و این داستان‌ها نبودم. که چه؟ محتوا جدی است. مگر شعبانعلی، عادل طالبی یا مرتضی مردی‌ها از این مسخره‌بازی‌ها کردند تا دیده شدند؟

اینستاگرام اما گهواره همین مسخره‌بازی‌هاست. محتوای آموزشی جدی، خانه‌پر ۵۰ هزار بازدید در اینستاگرام می‌گرفت. این عدد در اینستاگرام تقریبا هیچ است!

۳. محتوای من اخته بود!

من در دنیای کلمات و متن، راحت‌تر نقد می‌کنم و نظر شخصی دارم. اما در اینستاگرام می ترسیدم. از این که کسی نقدی کند، تمسخری کند می‌ترسیدم.

نتیجه؟ محتوای من اخته و بی‌هویت بود. صرفا واقعیتی بود که گفته می‌شد. بادی که می‌وزید و لای طوفان گم می‌شد. شاید اگر دوباره بخواهم در اینستاگرام فعالیت جدی کنم، محتوای گزنده‌تری منتشر خواهم کرد.

۴. ادیت و دوربین درست حسابی!

من با یک گلکسی A54، گاهی یک میکروفون موانا و بدون هیچ تجهیزاتی ویدیو می‌گرفتم. ۴۰ ویدیو اول را دوستی ادیت می‌زد که ویدیویی ۱۰۰ می‌گرفت. کارش هم بدک نبود اما از این ادیت ترندها هم محسوب نمی‌شد. دوربینم هم افتضاح بود.

هر چند یک دوربین یا ادیت خوب، یک ایده بد را ماندگار نمی‌کند اما یک دوربین با ادیت بد، به ایده خوبتان گند می‌زند.


خلاصه اینستاگرام زمین بازی من نبود دنیای کپی و ادا و محتوای غیر جدی بود. لینکدین هم خیلی ادایی بود اما یک دو پروژه خوبش به ما رسید؛ یحتمل هفته آینده راجع‌به آن هم مفصل بنویسم.

ض

اینستاگرامتجربه
۱
۲
مهدی بارجین
مهدی بارجین
علاقمند به مارکتینگ، سینما، ادبیات، موسیقی، تکنولوژی و هر چیز دیگری که زندگی را پیچیده می‌کنه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید