ترجمه مقاله همراه با توضیحات تکمیلی : صابر بخشی ( آکادمی لایف کوچینگ برمدار رشد )
مقاله وبسایت روانشناسی امروز، نوشته دکتر جونیکا وب
سبک های ارتباطی ( Communication Styles ) بسیار مهم هستند، زیرا ما در دل ارتباطات زندگی می کنیم و تصمیم می گیریم و انتخاب می کنیم. سلامت روان همبستگی بالایی با کیفیت روابط ما دارد. روابط نیز دارای سبک ها و الگوهایی هستند که می توان آموخت و تغییر داد.

مهم ترین روابط رابطه زوجی و زناشویی است که دوام و رضایت این رابطه؛ در توانمندی های طرفین و نیز کیفیت شخصیتی و تجارب آنها در برقراری روابط امن و حمایتی و سالم نهفته است. و مگر ازدواج و زوجیت و همسری چیزی به غیر از رابطه است؟
البته احتمالاً مهم ترین کمکی که می توانید در رابطه خود داشته باشید این است که از احساسات خود آگاه باشید. دومین کمک مهمی که می توانید انجام دهید این است که از احساسات شریک زندگی خود آگاه باشید.
> من صدمه دیده ام
> همسرم ناامید است.
> من عصبانی هستم
> شریک زندگی من احساس غرق شدن می کند.
حتی اگر از احساسات موجود در رابطه خود آگاه باشید، مانند آنچه در بالا وجود دارد، قرار است با این دانش چه کار کنید؟
اینجاست که مهارت های ارتباطی وارد صحنه می شود.
چگونه به همسرتان بگویید که شما را عصبانی کرده است؟ که آنها احساسات شما را جریحه دار می کنند؟ چگونه به شریک زندگی خود بفهمانید که به چیزی از او نیاز دارید؟ اکثر مردم راهی برای دانستن آنچه زوجدرمانگرها میدانند ندارند: نحوه برقراری ارتباط با یک پیام دشوار حتی مهمتر از خود پیام است.
بیایید یک دقیقه به این نگاه کنیم که ارتباط ناموفق چگونه به نظر می رسد.

مارک غمگین و عصبانی است زیرا بث در یک مهمانی به او بی اعتنایی کرد، حتی پس از اینکه از او خواست که با او بماند زیرا کسی را نمی شناخت.
منفعل - پرخاشگر (Passive-aggressive) : "من به او نشان خواهم داد که چه احساسی دارد. هفته آینده در مهمانی کاری خود او را نادیده خواهم گرفت."
پرخاشگر (Aggressive): مارک در حین مهمانی به سمت بث می رود و به آرامی اما با لحنی عصبانی می گوید: "تو خیلی خود محوری! من دیگر هرگز با تو به مهمانی دیگری نمی روم."
طعنه آمیز(Sarcastic): به محض اینکه بث برای رانندگی به خانه سوار ماشین می شود، مارک با عصبانیت می گوید: "خب، امیدوارم در آن مهمانی خوش گذرانی کرده باشید زیرا من مطمئناً این کار را نکردم."
اقدامات منفعلانه-تهاجمی در واقع آنقدر ارتباط برقرار نمی کند یعنی باعث انتقال پیام شخص نمی شود و بیشتر تلافی جویانه است. مارک فکر میکند که رویکرد او به بث درسی میدهد، اما اینطور نیست.
وقتی مارک یک هفته بعد در مهمانی کاری خود بث را نادیده می گیرد، احتمال اینکه بث هرگز رفتار مهمانی مارک را به رفتار خودش مرتبط نکند زیاد است. اما، حتی اگر این کار را انجام دهد، به خاطر آن از او رنجش میبرد.
پرخاشگری منفعل اساساً دو اشتباه ارتباطی ایجاد می کند؛ انفعال و پرخاش، و با گذشت زمان به سادگی رابطه را با منفی گرایی سنگین و تخریب می کند.
در مثال تهاجمی، مارک به شیوه ای متهم کننده و تهاجمی ارتباط برقرار می کند و زمان بندی او برای انجام این کار ضعیف است. کلمات، لحن و انتخاب او برای گفتن نظرش در طول مهمانی همه تضمین می کند که بث نمی خواهد کاری برای رفع مشکل انجام دهد. در عوض، او احساس حمله، صدمه و احتمالاً خجالت خواهد کرد. در این سبک، متأسفانه نیازهای مارک حتی بیشتر خنثی و نادیده گرفته خواهد شد.
در مثال طعنهآمیز، مارک منتظر میماند تا آقندر دیر شود که بث دیگر نتواند مشکل را با تغییر رفتار خود در لحظه حل کند.
او احساسات خود را مستقیماً یا با دقت بیان نمی کند.
طعنه مانند ضربه ای است که از پهلو به سمت شما می آید. بث احساس اتهام و حمله می کند و دفاع او فوراً بالا می رود. و هنگامی که دفاع بث به پایان برسد، پیام مارک نیز از بین می رود. و عملا در این سبک نیز پیام به درستی منتقل نمی شود.
اگر در این مثالها حتی اندکی از خودتان یا شریک زندگیتانشناخت داشته باشید، میتوانید با خیال راحت به این نتیجه برسید که یکی یا هر دوی شما مهارتهای ارتباطی مؤثر را در خانه کودکیتان یاد نگرفتهاید.
به عنوان یک روان شناس و لایف کوچ؛ می بینم که، بدون شک، ارتباطات بسیاری از زوج ها به شدت تحت تأثیر نحوه پرداختن به احساسات در خانه های دوران کودکی آنها قرار می گیرد.
برخی از خانواده ها به طور آشکار و مستقیم به احساسات اعضای خود می پردازند و با بحث در مورد مشکلات و عواطف احساس راحتی می کنند. دیگران عمیقاً ناراحت هستند یا از احساسات اعضای خود کاملاً بی اطلاع هستند. این خانوادههایی که از نظر عاطفی بیتوجه هستند، نمیتوانند مهارتهای ارتباطی هیجانی را که برای داشتن یک ازدواج شاد به آنها نیاز دارند، به فرزندان خود بیاموزند.

متاسفانه در فرهنگ ما و بسیاری از خانواده ها و محیط های آموزشی، ما به جای تنظیم هیجان و تعاملات همدلانه و غنی از مهارت های هیجانی و ارتباطی، بیشتر شاهد سرکوب هیجانات هستیم.
اگر شما یا شریک زندگیتان در خانوادهای بزرگ شدهاید که از نظر عاطفی غفلت میکنند، احتمال اینکه ازدواج شما به دلیل فقدان مهارتهای ارتباطی متوقف شود و صمیمیت شما مخدوش شود، زیاد است. این آسیب علاوه بر اینکه ناامیدکننده و جداکننده است، یک نتیجه منفی پنهان دیگر نیز دارد که کمتر شناخته شده است: پیامها، احساسات و نیازهای شما شنیده نشده و نمیشوند. بنابراین، آنها به احتمال زیاد برآورده نخواهند شد.
مارک غمگین و عصبانی است زیرا بث در یک مهمانی به او بی اعتنایی کرد، حتی پس از اینکه از او خواست که با او بماند زیرا کسی را نمی شناخت.

1. مارک در مهمانی دستش را روی شانه بث می گذارد و در گوش او زمزمه می کند: "یادت باشد، من اینجا کسی را نمی شناسم. فراموش نکن که با من بچسبی."
2. مارک صبر می کند تا آنها به خانه بروند و سپس می گوید: "من فکر کردم قرار است امشب در مهمانی کنار هم باشیم، بث. چه اتفاقی افتاده است؟"
در مثال اول، مارک کاملاً ارتباط برقرار می کند. او نیازهای خود را به بث بیان می کند در حالی که آنها هنوز در مهمانی هستند، که به او اجازه می دهد مشکل را در زمان واقعی برطرف کند. او این کار را به روشی بدون سرزنش با یادآوری ساده به او انجام می دهد. به این ترتیب، او نه تنها از این شک بهره میبرد (که او عمداً او را نادیده نمیگیرد)، بلکه او را به گونهای به او یادآوری میکند که بخواهد مشکل را حل کند.
در مثال دوم، بث فرصتی برای رفع مشکل در مهمانی ندارد. اما مارک همچنان به شیوه ای بدون سرزنش و غیرتهاجمی ارتباط برقرار می کند.
سوال پرسیدن راهی عالی برای جلوگیری از متهم کردن طرف مقابل است. این همچنین به شریک زندگی شما فرصتی می دهد تا خودش را توضیح دهد. و مشکل را برای مکالمه باز می کند، برخلاف ایجاد یک درگیری خودکار عصبانی یا تدافعی. زیرا، همانطور که قبلاً گفتم، به محض اینکه قدرت دفاعی شریک زندگی شما بالا می رود، شما توانایی او را برای رسیدگی به احساسات یا نیازهای خود از دست داده اید.
وقتی صحبت از مهارت های ارتباطی خوب می شود، مزایای زیادی وجود دارد. این مهارت نه تنها به شما کمک می کنند که با یکدیگر صادق باشید، بلکه شما را قادر می سازد که دائماً یکدیگر را بهتر بشناسید، حتی اگر 20 سال است که با هم هستید.

و درست مانند مهارتهای ضعیف، یک چیز دیگر وجود دارد که اکثر مردم آن را فراموش میکنند:
وقتی چیزها را به روشی درست میگویید تا شریک زندگیتان بتواند آنها را بشنود، این فرصت را دارید که به آنچه میخواهید و نیاز دارید، برسید.

اگر شما یا شریک زندگیتان در خانوادهای بزرگ شدهاید که از نظر عاطفی غفلت میکند و فرصتی برای یادگیری این مهارتها ندارید، مهم است بدانید که هیچوقت دیر نیست. تا زمانی که توانایی یادگیری داشته باشید، می توانید آنها را توسعه دهید. سپس، شما می توانید آنها را به فرزندان خود نیز آموزش دهید.
تشکر از نگاه گرمتان