➖رستوران به خوبی راه اندازی شد.
➖ نکات بهداشتی لازم بسیار عالی و حتی بیشتر از حد استاندارد رعایت میشد.
➖سرعت خدمات و سرویس دهی به مشتریان عالی بود و مشتری منتظر نمیماند.
➖برخورد کارمندان با مشتریان بینظیر بود.
➖فضای داخلی رستوران به خوبی طراحی شده بود و کاملاً نورگیر و دلپذیر بود.
➖طعم غذاهای رستوران رقیب نداشت، زیرا بهترین آشپزهای شهر را استخدام کرده بود.
➖قیمت غذاها با توجه به کیفیت و سرویس دهی بسیار مناسب بود.
➖و . . .
? بعد از مدتی مشتریان تبدیل شدند به مشتریان هوادار رستوران و برایش تبلیغ کردند کمتر از یک سال آوازه رستوران در شهر پیچید و همه دوست داشتند حداقل یک بار هم که شده در این رستوران غذا بخورند. اما کم کم مشکلی بوجود آمد، و آن این بود که:
? دیگر جای خالی در رستوران به راحتی پیدا نمیشد. مشتریان برای دریافت غذا باید در نوبت میایستادند. این موضوع از طرف مدیر رستوران نادیده گرفته شد. در ابتدای کار کمی هم احساس خوبی داشت که مشتریانی وفادار دارد.
اما کم کم جمعیت منتظر میز خالی زیاد و زیادتر شد.
? تعداد زیادی از این مشتریان منتظر مانده احساس میکردند وقتشان در صف انتظار تلف میشود و همانجا تصیمم میگرفتند دیگر به این رستوران نیایند.
? از سوی دیگر خانوادههایی که سرمیز بودند، آرامش نداشتند زیرا نگاه مشتریان منتظر نارحتشان میکرد. آنها باید سریعتر میزشان را ترک میکردند تا مشتریان جدید از آن میز استفاده کنند.
...
? زمان زیادی طول نکشید و اتفاقی که نباید بیفتد افتاد:
نه تنها رشد رستوران متوقف شد بلکه مشتریان کم شدند و سود رستوران کاهش یافت. رستورانی که میتوانست تمام مشتریان شهر را سرویس دهد، هم اکنون یک رستوران معمولی است که باید با تبلیغات و بازاریابی مشتری جذب کند.
این چرخهی رشد و نزول را در خیلی از کسبوکارها دیدهاید.
? سوال مهم:
? به نظر شما مدیر رستوران دقیقاً باید چه کاری انجام میداد؟
جواب را میتوانید در کانال تلگرام ببینید