❓ آقای دکتر برای سوال نخست به صورت کلی تورمهای کشور ما چه دلایلی دارند و این تورم و به خصوص افزایش نرخ ارز چه تاثیر بر اقتصاد کشور و بازارهای وابسته دارد؟
? با سلام و احترام؛ اولا تورمها معمولا در وهله نخست با تمامی علل خود به واسطه یک شوک ارزی به فعلیت میرسند چرا که نرخ ارز نقش لنگر اسمی اقتصاد ایران را داراست و خود ارز شوکی برای افزایش سایر قیمتهاست. دوما عوامل مختلفی درگیر جهش قیمتهاست که عموما با بروز مسائل سیاسی این عوامل تورمی در نرخ ارز و در ادامه سایر بازارها خود را نشان میدهد.
❓ آقای دکتر با توجه به وقوع پیوستن مداوم عوامل تورمی، چرا به یکباره تورم رخ میدهد؟
? تورم ماحصل سبقت بلند مدت رشد پول (تقاضا)، نسبت به رشد تولید (عرضه) است که توسط توقف یا کاهش عرضه ظاهر میشود؛ مانند اتاقی که در بلند مدت انبوهی از گاز در آن محبوس شده و با اشتعال کبریتی اتاق منفجر میشود که شوکهای سیاسی نقش همان کبریت و به انفجار تورمی میانجامد.
❓ عوامل بلند مدت تورمی چه چیزهایی هستند؟
? عوامل تورمی دو سمت دارند: سمت عرضه و سمت تقاظا. به این معنی که سمت عرضه و در واقع تولید ما و هزینههای آن باعث گران تمام شدن تولید میشود.
در سمت تقاظا نیز عواملی منجر به رشد نقدینگی نسبت به تولید میشوند؛ مثل نقدینگی بانکی، کسری بودجه که به استقراض میانجامد و...
برای مصداق بعد از سال ۸۶ و ۸۹ با هدفمندی یارانهها، قیمت انرژی افزایش پیدا کرد و بخشی از مابهالتفاوت آن به مردم داده شد و همچنین به مرور بنگاههای حوزه انرژی مثل پتروشیمیها خصوصی (خصولتی) شدند و دولت خریدار محصولات آنها شد و دولت به خاطر خرید از آنها خود دچار کسری بودجه و تورم شد و خوراک انرژیهایی که به خود این بنگاهها تزریق میشد نیز به نرخ فوب خلیج فارس (نرخ انرژی بر روی کشتی) فروخته شد و این باعث میشود هزینه تولید بیش از پیش گران شود و به مردم انرژی را گرانتر نیز ارائه بدهیم که بر ساختار اقتصاد ما نیز تسری میکند و در این حالت نرخ نفت بسیار تاثیر گذار است.
حال از سمت تقاظا عدم مدیرت درست هزینههای دولت که کسری بودجه به همراه دارد، افزایش نقدینگی به واسطه بانکداری ما باعث بروز تسهیلات بدون بازگشت میشود که نقدینگی افزایش مییابد.
حال دور و لوپی ایجاد شده که سالهاست به شکل سنتی در کشور تورم داریم؛ از سمت هزینههای دولت و بخش خصوصی افزایش مییابد و این هزینه باعث طلب نقدینگی بیشتر و تورم میشود که تورم مجدد هزینه میتراشد و این لوپ را ایجاد میکند و عملا دولت فعلی این مشکلات ده، پانزده ساله را به عاریت گرفته است؛ هر چند که حذف ارز ترجیحی در اردیبهشت در این شوک اخیر بیتاثیر نبوده و اختشتشات و موارد سیاسی اخیر در خروج سرمایه و ناامنی اقتصادی تاثیر گذار بوده که باعث ظهور این شوک تورمی شد.
❓ آقای دکتر موحدی تغییر رئیس بانک مرکزی به مدیرت این شوک تورمی چه کمکی کرد؟
? مجموعهای از اقتصاد انرژی، یارانهها، بانکداری، تولید، مالیات و... عناصری هستند که منتهی به کنترل تورم میشوند و عوض کردن صرف رئیس بانک مرکزی که فقط مدیرت بخشی از این عوامل را دارد تاثیری ندارد؛ البته که این جابهجایی توانست نقش خود را در عوامل روانی شوک تورمی اخیر ایفا کند؛ بنابراین در اصل چیزی تغییر نکرده و فقط باعث مدیرت تورم انتظاری شد.
❓ با این تغییر دلار نیمایی هم در نرخ ۲۸,۵۰۰ تثبیت شد، آیا این نرخ اصولا تفاوتی با دلار ۴,۲۰۰ دارد؟
? اصولا تفاوتی بین این دو ارز ترجیحی قائل نیستم و این ارز نیز رانت ایجاد میکند و ممکن است در آینده منتهی به فسادهای ارز ۴,۲۰۰ نیز بشود و شرایط ثانویهای را ایجاد کند؛ البته به صورت موقت ممکن است تا قسمتی بازار را مدیرت کند، ولی کسی در دولت نیز ادعای تاثیر بلند مدت این نرخ را ندارد.
❓ افزایش اخیر سود بانکی به ۲۳ درصد نیز کمکی به این شوک تورمی کرد؟
? یکی از سیاستهای کنترل تورم همین افزایش نرخ بهره است که به مدیرت سمت تقاظا کمک میکند؛ با همین افزایش، سپرده گذاران تشویق و تقاظای پول برای حرکت در بقیه عرصههای اقتصادی را مدیرت میکند.
❓ با توجه به تورم بیش از ۴۰ درصدی، نرخ واقعی بهره نباید بیش از این مقدار باشد؟
? نرخ حقیقی بهره میبایست نرخ تورم به علاوه مقداری سود حقیقی باشد که نرخ واقعی بهره بانکی را تعیین میکند که با توجه به تورم کشور بایست نرخ بهره چهل و اندی درصد باشد؛ علی ایحال این افزایش میتواند مثبت تلقی شود، اما در همین شرایط که تولید ما نیاز به نرخ بهره کمتر و مصرف کننده نیز برای تسهیلات نیاز به نرخ بهره کمتر دارد میتواند این مسئله به ضرر آنها تمام شود و عملت اثری دوگانه دارد، اما برای مدیرت سمت تقاظا کمک کننده است؛ در هر حال قائل هستم این افزایش نرخ بهره به تنهایی موثر نیست و باید در کنار سایر عوامل استفاده شود، ما معمولا به تولید کمک نمیکنیم، به فضای کسب و کار و منع سوداگری کمک نمیکنیم و منطق قیمت گذاری ضد تولید داریم.
❓ آقای موحدی اشارهای به سوداگری کردید، طرح اخیر مجلس با نام مالیات بر سوداگری (عایدی سرمایه) نیز میتواند به کنترل اقتصادی کمک کند؟
? ما اگر میگوییم مالیات بر عایدی سرمایه ضد تورمی است نه فقط آن که سفته بازی را کاهش میدهد بلکه زاویه نگاه مهمتر آن است که بخش اعظم نقدینگی تولید شده کشور توسط بخش سوداگری است و با این مالیات میتوانیم تشنگی بازار به نقدینگی جدید را حل کنیم، بنابراین سمت تقاظا را با کاهش نقدینگی همراه میکنیم.
❓ برای سوال آخر، این لوپ به ارث رسیده تورمی به دولت چگونه حل میشود و چگونه بازوی سمت عرضه یعنی تولید را میتوان تقویت کرد؟
? اثر این بهمن تورمی را نمیتوان قطع کرد و اثر آن را به تدریج باید کاهش داد که مستلزم طرح بسته خروج از تورمی است که فقط کاهش هزینههای دولت را هدف نگرفته باشد و شکلی بهینه داشته باشد که آن شکل بهینه بسته ضد تورمی با شرایطی همراه است:
۱) مدیرت هزینههای دولت ۲) مدیرت نظام بانکی ۳) استفاده بهینه از مالیات به خصوص مالیات بر عایدی سرمایه ۴) ارتقای سرمایه اجتماعی و ایجاد همبستگی ملی ۵) مدیرت شوکهای سیاسی ۶) مهیا کردن شرایط تولید ۷) حرکت از سوداگری و خلق پول نظام بانکی به سمت تولید ۸) هوشمند سازی نظام بانکی برای شناسایی فعالین واقعی تولیدی و اقتصادی برای کمک به آنها ۹) کنترل سقف ترازنامه بانکها برای جلوگیری از حجم فزاینده خلق نقدینگی
و این بسته چند بعدی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ضد تورمی حتی میتواند ما را به تورم تک رقمی برساند؛ تا وقتی درد اقتصاد را نشناسیم درمان آن را نیز نخواهیم شناخت و متاسفانه افراد دولت هنوز عوامل بنیادین تورم را یا نشناختهاند یا راهکاری برای آن ندارند.
❓ آیا چند صدایی و نداشتن رویه واحد افراد اقتصادی دولت نیز در این مورد خاص موثر است؟
? شاید عدم شناخت عوامل تورمی کشور ما یا راهکارهای آن نیز به علت همین چند صدایی دولت باشد.