خانواده ای بودند که عشق در میان آنها موج میزد، محبتی واقعی و عمیق. اما مشکلاتشان را هم نمیشد انکار کرد. گاهی خستگی و درماندگی در چهرهشان پدیدار بود ؛اما چراغ امید خاموش نمیشد... شاید راه حل مشکلاتشان را نمیدانستند که گاهی اجازه دخالت بقیه را میدادند، دخالت کسانی که خیرخواه نبودند. در جهانی با تفکر وستفالیایی که مبتنی بر قانون جنگل بود و چاره ای جز قدرتمند شدن و کوتاه کردن دست بیگانگان نبود.
از کشور جنگ زده سوریه بگوییم... ویرانی و خرابی و غم از دست دادن دوستان و نزدیکان. آمریکا، غرب و چند کشور منطقهای تهدید میکردند اگر سوریه انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند، جامعه جهانی چنین و چنان میکند. تهدید جانی میکردند که به حوزههای رأی خودروهای بمب گذاری شده خواهند فرستاد! تهدید میکردند که همه مناطق را به خاک و خون میکشند!
به راستی چرا این همه ترس و تهدید و خط نشان کشیدن برای یک انتخابات درون مرزهای یک کشور؟ چرا این همه تلاش برای عدم برگزاری آن؟چرا این جنگ روانی و رسانه ای؟...
اما با این حال، سوری ها با درصد بالا مشارکت کردند و همین انتخابات ، اعلامیه سیاسی شکست جنگ بود ! یکپارچگی سوریه را اثبات کردند و امنیت خودشان را تأمین! نشان دادند از آیندهشان دست بر نخواهند داشت...
برگردیم به کشورمان...ایران عزیز...
دولتها و کشورهایی که از هیچ ظلمی به مردم این مرز و بوم دریغ نکردند. قحطی و نسل کشی ایرانی ها به دست انگلیس، به تاراج بردن منابع توسط غربیها و ۸ سال جنگ و سختی به دست همین جریان... و امروز هم تمام رسانههایشان را بسیج کردهاند که مردم را از مشارکت در انتخابات بازدارند ...هر ایرانی حداقل یکبار این سوال را پرسیده که چرا؟!...
بگذریم از منافعشان در برگزار نشدن انتخابات... بگذریم از اهداف پلیدشان...
#انتخابات #شب_نامه