ویرگول
ورودثبت نام
نشریه طلیعه
نشریه طلیعه
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

شرحی بر ۶۷ ثانیه

حدس می‌زنم فیلم حوالی ظهر ضبط شده باشد. احتمالاً فیلمبردار در فاصلۀ حدوداً ۱۰۰ متری از محل حادثه ایستاده است. خیابانی در فیلم نشان داده می‌شود که یک طرفش حصاری بلند دارد و طرف دیگرش پیاده‌رو است. ماشین‌های داخل خیابان خیلی عادی و مانند هر‌جای دیگری در دنیا، در حال عبور هستند. نه صدای دادی می‌آید و نه صدای درگیری. زنی جیغ نمی‌زند، بچه‌ای گریه نمی‌کند و هیچ مردی فریاد نمی‌کشد. فقط ناگهان صدای شلیک یک گلوله می‌آید. فقط یک گلوله!

باز هم همه‌چیز عادی است؛ کسی دوان دوان به سمت محل شلیک نمی‌آید و صدای ترمز هیچ ماشینی در خیابان نمی‌پیچد... چیزی نیست؛ فقط غادة ابراهیم، زنی بیوه، دارای آسیب بینایی و مادر شش فرزند، با گلوله سرباز اسرائیلی که از فاصله‌ای حدوداً یک و نیم متری شلیک شد، کشته شده است.

دو سرباز دیگر لوله‌های تفنگشان را به سمت غادة که روی زمین نشسته است، گرفته‌اند. شاید منتظر حرکتی از او هستند تا تیر خلاصی بزنند... اما غادة پس از چند دقیقه، بی‌حرکت روی زمین می‌افتد. سربازها از پشت سنگر خود بیرون می‌آیند و دورش راه می‌روند...

-فیلم قطع می‌شود-


مردی نزدیک آمده‌است اما مشخص نیست چه می‌کند. کارتنی را نزدیک غادة گرفته‌است، شاید می‌خواهد حائلی برای جلوگیری از تابش نور خورشید به او درست کند یا شاید می‌خواهد دیگران این زن بر زمین افتاده را نبینند. یک سرباز در حال بیسیم زدن است. دو سرباز دیگر همان‌اطراف در حال قدم‌ زدن هستند.

-فیلم قطع می‌شود-


مردم دور غادة جمع شده‌اند. مثل این‌که برانکارد آورده‌اند تا بلندش کنند و ببرند.

-فیلم قطع می‌شود-


این گزارشی بود از فیلمی ۶۷ ثانیه‌ای. فیلمی که یکی از هزاران اتفاق هر روزۀ فلسطین اشغالی را نمایش داده‌است. اما ای کاش وقایع فیلم جور دیگری رقم خورده‌ بود و فیلمنامه به طریقی دیگر نوشته شده‌ بود. مثلاً اینکه غادة به سرباز حمله کرده ‌بود، به سمت او دویده‌ بود یا به او بد و بیراه گفته ‌بود. ای کاش وسیله دفاعی در دست داشت؛ سنگی، چوبی، چیزی... اما نه! برای کشتن یک فلسطینی نیازی به این گیر‌و دارها نیست، همین که در سرزمین‌های اشغالی باشی و فلسطینی، و فرد روبرویت یک‌ سرباز اسرائیلی باشد، کافیست تا گلوله‌ای شلیک شود و خونت بر زمین بریزد.

نمی‌دانم... شاید دقایقی قبل از ضبط فیلم غادة کاری انجام داده باشد که سرباز عصبانی شده باشد. شاید از تاریخ سرزمینش گفته باشد؛ شاید از شمار خون‌هایی که در طول سال‌های اشغال بر خاک ریخته صحبت کرده باشد؛ شاید حق شش فرزندش از این سرزمین را طلبیده باشد؛ شاید امیدواری‌‌اش را از نابودی اسرائیل در حدود ۲۰ سال آینده ابراز کرده باشد؛ یا شاید از آزادی وعده داده شدهٔ قدس، حرفی زده باشد...

در هر حال، امیدوارم غادة نیز مانند هر شهید فلسطینی دیگری، یک «مقتدر مظلوم» بوده باشد.

زهرا محمدزاده | ورودی ۹۸ مشاوره

شیرین ابوعاقلهغاده ابراهیمفلسطینآزادی
نشریهٔ بسیج دانشجویی دانشکدهٔ روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران https://t.me/taliemagpsyedu
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید