ویرگول
ورودثبت نام
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

آبان متعلق به شما نیست!

«طبقه متوسط»؛ مفهومی که شاید وقتی به گوش شما می‌خورد، فکر می‌کنید که منظور یک جامعه آماری از افراد هستند که فی‌مابین محرومین و متمولین قرار دارند. ممکن است اینطور باشد اما هیچ‌وقت نمی‌توان یک مفهوم را بدون توجه به شاخص‌های آن یا معنای دقیقی که دارد، به کار برد.

به طور مثال، وقتی ما صحبت از «توسعه» می‌کنیم، نمی‌توانیم مفهوم توسعه را به مثابه حرکت از نقطه A به B متصور شویم. توسعه شاخص دارد، مدل دارد، مفهوم آن مبتنی بر یک چارچوب ذهنی است؛ یا وقتی می‌گوییم «خصوصی‌سازی» مشخصا از یک مدل تنظیم‌گر اقتصادی صحبت می‌کنیم و نه ابزاری برای کوچک کردن دولت.

مفهوم طبقه متوسط هم همین است؛ ما نمی‌توانیم بدون در نظرگرفتن شاخص‌ها، نیازها و پایه‌ها از این پدیده سخن بگوییم. پس در ادامه ما می‌خواهیم راجع به این مفهوم و تاثیر آن براتفاقات اجتماعی سخن بگوییم و نه 40 تا 60 درصد افراد جامعه که اصطلاحا دستشان به دهانشان می‌رسد.

عموماً در تئوری‌های توسعه، جلودار گذار از سنت به مدرنیته طبقه متوسط هستند با خواسته‌هایشان؛ که شامل دانشجویان، نخبگان، روشنفکران، خرده بورژوایان و... می‌شود. جهت تمامی خواسته‌های طبقه متوسط هم، رفاهی است که مبتنی بر نظریه جاودانگی انسان بر روی زمین باشد. نیازهای فرهنگی- اقتصادی که مبنای الهی ندارند و با هدف غایی بشر منافات جدی دارند؛ از سر باز زدن بندگی خدا به بهانه آزادی به مثابه ولنگاری تا تنازع بقای اقتصادی با بازار آزاد. این‌ها شاخص‌هایی را برای اقتصاد توسعه می‌سازد که عامل پیشران آن اصطلاحا طبقه متوسط است؛ طبقه متوسطی که در ایران توسعه را گزینش‌شده دیده است و با ولع حرف از مدرنیته و غرب زدگی می‌زند.

آن ذهنی که ایران را عقب‌افتاده می‌داند و بقیه را پیشرفته. آن تفکری که ایران را پیرامون میداند و پنج بعلاوه یک را مرکز. آن چشمی که زیبایی‌های استکبار را می‌بیند اما ۲۰ میلیون فقیر مطلق در ایالات متحده را نه. آن دهانی که حرف از مذاکره برای ایجاد رفاه بیشتر می‌زند اما نمی‌گوید که اساسا قوت اقتصادی یک کشور به تولید داخل آن است. آن دستی که با عمل‌گرایی محض و تکنوکراسی تام، بدون توجه به ابعاد فرهنگی اجتماعی یک مدل، نسخه‌های غربی را پیاده‌سازی می‌کند و ذره‌ای توجه به الگوی پیشرفت داخلی ندارد. این‌ها گفتمان موسوم به طبقه متوسط هستند که طی سال‌های گذشته در ایران هدفشان گذار از سنت به مدرنیته بوده و روز به روز از اقشار مختلف مردم جذب به خود کرده‌اند.

از این روست که شما بعضا افراد یا خانواده‌هایی را می‌بینید که شاید به نان شب محتاجند اما سعی دارند با استفاده از برخی کالاها مانور تجمل بدهند؛ فلذا گفتمان طبقه متوسط لزوماً برای افرادی نیست که استطاعت مالی دارند. مثال‌ها از این دست زیاد است و مجال شرحش نیست اما مشخصا از دهه هفتاد با واردات کالاهای لوکس، این گفتمان در جامعه جهش زیادی پیدا کرد و با اصطلاحاتی مانند « خوب پوشیدن خوب خریدن و خوب چرخیدن « ؤه متوسطی به وجود آمده در سال ۹۲ برای رفاه بیشتر و کاذب بود که کشور را به سمت مذاکره با غرب برای رفع تحریم‌ها کشاند؛ درست است که احزاب و جریان‌ها بر این خواسته‌ها دمیدند و موج‌سواری کردند، منتهی همین احزاب و جریان‌ها خودشان جزو طبقه متوسط گفتمانی محسوب می شوند.

این نگاه به غرب، حدفاصل ۹۲ تا ۹۸ - با کش و قوس‌های مذاکراتی- فاصله ریال با دلار را فضایی کرد و باعث تورم بالا در کشور شد. این تورم، کسری بودجه سنگینی را به همراه داشت؛ دولت هم برای جبران، با گران کردن بنزین، دست در جیب مستضعفین کرد. پس مشاهده می‌کنید که گفتمان طبقه متوسط چگونه باعث بدبختی آحاد مردم شده و کشور را به لبه پرتگاه می‌برد؟! در ۱۴۰۱ هم شرایط مشابهی وجود دارد؛ طرح دغدغه‌ای از طرف یک عده خرده برژوا و بعضا دانشجو/خواص، باعث ناامنی در کشور می‌شود؛ به بهانه حقوق بشر تحریم‌ها بیش‌تر و جدیدتر می‌شوند؛ به واسطه تحریم، فاصله ریال با دلار افزایش می یابد و در نهایت دوباره آزادسازی و خرد شدن کمر مستضعفین زیر بار سنگین قیمت‌ها.

البته که همراه نشدن توده مستضعفان ( اعم از کارگران معلمان کشاورزان و...) با این شورش خرده بورژوا، خود جای تحقیق و بررسی دارد اما این کنش اجتماعی طبقه متوسط در آینده باعث ایجاد نارضایتی در بین این توده‌ها خواهد شد و چه بسا تبعات بدی برای کشور به جا بگذارد.

آن استاد، آن دانشجو، آن وزیر، آن رئیس جمهور، آن کاسب و یا حتی آن شهروندی که گفتمان طبقه متوسطی دارد، حق ندارد امروز از وضعیت اسفناک اقتصاد گلایه بکند چون مسبب اصلی وضعیت فعلی اقتصاد، با تحمیل تورم بی سابقه بر کشور، خود اوست. طبقه متوسطی که می‌خواهد با تورم به مدرنیته برسد حق ندارد از شرایط تورمی کشور گلایه کند. آن دانشجو یا آن شهروندی که از اقتصاد دستوری می‌نالد و برایش آهنگ می‌خواند، از اساس نمی‌تواند اقتصاد تورمی دوره گذار را منکر شود. تورم را کسانی به وجود می‌آورند که می‌خواهند یک شبه پولدار شوند. زیاده‌خواهی این طبقه متوسط برای رفاه تام تورم‌زاست. تورم را ارز دیجیتال به وجود می‌آورد. بانک و سودش اقتصاد را متورم می‌کنند. بورس و سفته‌بازی و نوسانش تورم می‌آفرینند.

الغرض، آن دانشجویی که در دانشگاه با اسم آزادی می‌خواهد اقتصاد آزاد را با رگولاتورهایی مثل بورس و بانک و دهکده جهانی و آزادسازی قیمت‌ها به بهانه تورم و بیت‌کوین و دیجیتال مارکتینگ و هزار مسئله‌ی دیگر دنبال کند، اشکش برای وقایع آبان ۹۸ اشک تمساح است. آبان ۹۸ برای این قشر از جامعه، تراژدی بیش نیست. این‌ها اگر هم به بهانه‌ی رنج آبان‌ماه شعار می‌دهند، شعارشان توخالی‌ست.

امیرعلی مجد

طبقه متوسطارز دیجیتالایالات متحدهبازار آزاد
تریبون رسمی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید