تاریخ دانشگاه، حتی اگر در کتاب و روزنامه خوانده نشود میان نسلهای مختلف سینه به سینه منتقل میشود. تاریخی که ادوار تشکلهای دانشجویی، آن را سبقهی تشکیلات میدانند و حتی گاهی مسئولین دانشگاه هم از آن تاریخچه، به عنوان وزنهای که دانشگاه تهران را از باقی دانشگاهها جدا میکند یاد میکنند. از واقعه ۱۶ آذر تا اتفاقات بعد انقلاب، هرچند تلخیهایی به جا گذاشته باشد اما نهایتا آن چیزی که قضاوت تاریخ را میسازد حضور پرشور دانشجویانیست که هویت حقوقی خود را پای مطالبه و آرمان خود خرج کردهاند. تاریخ دانشگاه نیاز به گردوخاک کتابهای تاریخی ندارد. همین که از سردر دانشگاه وارد شوی و با اساتید و دانشجویان زیست کنی اساسا اتمسفر دانشگاه تو را به تاریخ هم میکشاند. یکی از ابعاد پرشور حضور دانشجویان، شکل دادن جریان انتقادی در کشور است که همواره در قامتی متفاوت ظهور و بروز داشته است. چه روزهایی که انتقاد به رئیس جمهور به واسطهی شأن و نسبتی که با جمهوری اسلامی داشت قبیح به حساب میآمد چه در روزگاری که بسیج دانشجویی داعیهدار جریان انتقادی در فضای دانشگاه شد. در تمام این سالها این جریان در فضای دانشگاه جاری بود، هرچند شرح و بسط متفاوتی داشت. نماینده جریان اصلاحات در فضای دانشگاه، اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان است که هرچند در چهار سال اخیر به واسطه فضای سیاسیای که روحانی رقم زد سرخورده شد اما بههرحال کورسوی امیدی برای حفظ جریان و ایده اصلاحات در فضای دانشگاه به حساب میآمد. مناسبات سیاسی، از نسبت انجمن اسلامی و تشکلهای انقلابی نزاعی در کف دانشگاه ساخته بودند که میراث آن نزاع، راشهای مناظراتیست که هنوز هم هرازگاهی در فضای مجازی پخش میشود. ایده انجمن اسلامی، ایده اصلاحات بود و متقابلا جریان دانشجویی انقلابی در فراز و نشیبهای تاریخ میان اصولگرایی و انقلابیگری چرخ میخورد. از معروفترین برنامههای دهه هشتاد دانشگاه، کلماتی آشنا به گوش میخورد، بحث بازار آزاد یا انگارههای نئولیبرالی میان سخنرانیهای اقای خاتمی در دانشگاه تا مناظرات انجمن اسلامی از جمله بحثهای پرتکرار است. در میان سطور نانوشتهی تاریخ، در این روزها مواجهههایی از بسیج دانشجویی به چشم میخورد که در جای خود قابل تامل است. مختصرا یکی از آنها واقعه ۱۶ آذر سال ۸۳ در دانشگاه تهران است که با حضور رئیس جمهور خاتمی، جو تنشزای دانشگاه انتظار مواجههی سختی از سوی جریان انقلابی داشت. با این حال همان کسانیکه نماینده جریان اصلاحات بودند در برنامه طوری رفتار کردند که جریان انقلابی این جریان را به ادب و مهماننوازی دعوت کرد! این وقایع نشان میدهد که ریل جریان انتقادی، در پرتنشترین روزهای خود هم سعی داشته نزاکت دانشجویی را رعایت کند. بعد از خاتمی با روی کار آمدن احمدی نژاد، جریانی با چهار سال عقبه با فرمان هشت مادهای رهبری کار خود را در فضای عدالتخواهی شروع کردند. در این موقف که رئیس جمهور هم با شعار عدالت روی کار آمده بود، جریان دانشجویی انقلابی تمرکز اصلی خود را روی مطالبهگری و عدالتخواهی گذاشت، هرچند این جریان در سبقهی تاریخی خود تلاشهای معناداری در حوزه عدالت داشت به طور مثال اولین اردوهای جهادی در کشور از جمله کارهاییست که در این سبقه به چشم میخورد. با این حال، بهتر است بگوییم اساسا مفهوم «مطالبهگری» در فضای دانشجویی از بدنه دانشجویان انقلابی شروع شد که دغدغهی اصلیاش مستضعفین و مرز فقر و غنا بود، تا قبل از چنین رویکردی هم دانشگاه محل نزاع ایدههای سیاسی و گفتمانی بود و باریکهای از این نزاعها تا اواسط دهه نود جریان داشت. از جریان مطالبهگر و عدالتخواه در طول ده سال اخیر، کنشها و مطالبههایی توسط بدنهای از دانشجویان دنبال شد که امید به تحقق و اصلاح، خصلت مشترکی میان آنان بود به طوریکه شاید این دانشجویان از یک تشکل واحد هم فعالیت نمیکردند.
با مرور مختصر جریان ایده اصلاحات و جریان مطالبهگر، با تصویری روبرو هستیم که جریان دانشجویی را نه تنها به بلوغ رسانده است بلکه در گلوگاههای تاریخی نشان داده که حرفی برای گفتن دارد. هرچند این حرف در مقاطعی برآمده از مناسبات سیاسی کشور باشد، اما جریانی مثل انجمن اسلامی دانشجویی که این روزها دور هر زخمی که به پیکرهی ملت و نظام بخورد جمع میشود، در ایامی ایدهای جریاندار در دانشگاه به حساب میآمد. یا اساسا جریان مطالبهگر و انتقادی که مولود بدنه دانشجویان انقلابیست، هدفی دارد که هویت بخش فریادهای دانشجوست.
اگر سال ۹۸ صدایی که به گوش میرسید از اتفاقی درونزا در میان مردم بود و دانشجویان به دنبال همین صدا مطالبهگری میکردند، متاسفانه در این روزها دانشگاه تهران، شاهد نادانشجویانیست که نه تنها حداقلی از نزاکت دانشجویی را رعایت نمیکنند بلکه ایده یا جریان ریشهداری پشت شعارهایشان نیست و در زمینی بازی میکنند که هیچ استقلال هویتی برای دانشجو در آن وجود ندارد و تماما برنامهریزی شده است. عقبهی تاریخی و جایگاه مقدس دانشجو و دانشگاه، اجازهی این را نمیدهد که این جماعت را دانشجو خطاب کنیم و این لکه ننگ را بر جامعه دانشجویان بپذیریم. وضعیت فعلی، نزاع سیاسی و گفتمانی نیست بلکه تلاشیست برای برهم زدن نظم و ایجاد آشوب در دانشگاه که مطالبهای را هم دنبال نمیکند و هیچ نسبتی با جریان معترض ندارد.
فرزانه السادات باطنی