بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر روحانی، آخرین سال تحصیلی دولت تدبیر و امید است و در شرایطی که میلیون ها دانش آموز و معلم در مدارس حاضر می شوند تا به وظایف خود عمل کنند، جناب عالی تصمیم گرفته اید در دفتر کار خود بنشینید و از پشت شیشه صفحات نمایشگر و در مراسمی تشریفاتی آغار سال تحصیلی را تبریک بگویید .
سال های گذشته نیز دانشگاه تهران، شاهد حضور شما در مراسمی نمایشی و بدون شنیدن سخن دانشجویان بوده است .
جناب آقای روحانی چگونه ادعا می کنید صدای دانشجویان را می شنوید در حالی که نمایندگان تشکل های دانشجویی ، که چشم بیدار و زبان گویای جنبش دانشجویی اند، اجازه صحبت ندارند .
مگر جز این است که دانشجو ، عنصر محوری دانشگاه است؟ پس چگونه می خواهید از دانشگاه سخن بگویید وقتی سخن دانشجویان بزرگترین دانشگاه کشور را نمی شنوید؟
بگذریم آقای دکتر. حال که مجال گفتگوی جهره به چهره ندادید گفتیم این جا بایستیم و حرف دلمان را بزنیم بلکه شما از پشت همین صفحات نمایشگر بخوانید و ببینید که حرف های زیادی برای گفتن هست اگر شما گوشی برای شنیدن داشته باشید.
آقای رییس جمهور! در ابتدا از شما سوال می کنیم که آیا اصلا در این مملکت حضور دارید؟ آیا می بینید سفره هایی که هرروز کوچکتر می شوند و دست هایی که هرروز خالی تر؟ آیا میدانید که ضعف مدیزیت شما و امثال شما را به پای نظامی می نویسند که خون هزاران شهید به پای آن ریخته شده است؟ آیا بدبین کردن مردم نسبت به آرمان هایی که هر فطرت پاکی آن را می پسندد کار درستی است؟ و آیا هفت سال برای تجربه کردن کافی نیست که هنوز می گویید نمیتوانید بدون ارتباط با خارج مشکل کشور را حل کنید؟ گفته بودید زبان دنیا را بلدید ولی گویا دنیای شما چند کشور نظام سلطه است و متاسفانه شما حتی زبان آنها را هم بلد نیستید وگرنه در برابر تهدیدشان، نرمش نمی کردید.
شاید باورش سخت باشد، اما همه چیز به گردن تجریم ها نیست.
بیکاری کارگران هپکو و هفت تپه و ماشین سازی تبریز و غیره به خاطر تحریم نیست.
گرانی افسارگسیخته مسکن و خودرو به خاطر تحریم نیست.
آشفتگی بازار طلا و ارز همه اش بخاطر تحریم نیست.
بلکه به خاطر اجرای سیاستهای کج و معوجی است که کارشناسان دلسوز بارها هشدار دادند و اثری نکرد. به خاطر بی توجهی به رهنمودهای رهبری حکیم است که شعار هرسال را به شکلی جدید تکرار می کند تا تلنگری باشد برای شما که درد ما از داخل است ودوایش هم همینجا و چه نازیباست که دوباره برای درمان، رو به کدخدا می آورید.
آقای روحانی! اینها مقدمه بود و حال بدون تعارف می گوییم که ام المصائب ما، اساس فکر دولت جنابعالی است که نه تنها شاخه ای از درخت تناور معارف انقلاب اسلامی نیست بلکه وصله ای ناهمرنگ بر آن است و در تعارضی آشکار با ریشه های آن. و تا این تفکر را اصلاح نکنید، همین آش است و همین کاسه.
و البته شما می روید و انقلاب می ماند. اما نسل های اینده قضاوت خوبی در مورد شما نخواهند داشت.
آقای رییس جمهور! کمتر از یکسال به پایان عمر دولت فخیمه تان باقی مانده است. هرچه خواستید در این هفت سال کردید. فقط تمنا داریم یک بار هم که شده با ما روراست باشید و به این سوالات پاسخی روشن دهید، امروز به دانشگاه نیامدید، باشد. لطفا در مراسم روز 16 آذر که متعلق به دانشجوست در مهمترین دانشگاه کشور حاضر شوید و صادقانه بگویید که دیدگاه شما پیرامون عدالت چیست؟
آیا اساسا به آن باور دارید یا همچون برخی مکاتب غربی، آن را وهم می شمارید؟
پس به این سوال پاسخ دهید که آیا تحقق عدالت اقتصادی با اقتصاد لیبرال ممکن است؟
امید است که بدین روش ریشه درد را بیابید و در اندک زمان باقی مانده اصلاحش کنید.
آقای روحانی! به این سوال پاسخ دهید که نسبت عملکرد دولت شما با تمدن نوین اسلامی که آرمان انقلاب اسلامی است چگونه می باشد؟ با دولت اسلامی که سومین مرحله از سیر تمدن سازی ست چطور؟
آیا اساسا با این مفاهیم آشنایی دارید و اگر نه پس چگونه در این جایگاه قرار گرفته اید؟
آقای روحانی! به دانشگاه بیایید و بی پرده بگویید که آیا به وجود نظام سلطه در جهان کنونی باور دارید؟ و نسبت جهوری اسلامی با این نظام چیست؟ آن گاه اگر قائل به مبارزه جمهوری اسلامی با نظام سلطه هستید ، جایگاه مذاکراتی چون برجام و بیمان هایی چون fatf و اسنادی چون سند 2030 را در این میدان مبارزه تبیین کنید.
آقای رییس جمهور! بدون تعارف بیان کنید که از نظر جنابعالی حدود و ثغور آزادی بیان و عمل چیست؟ آزادی مشروع و غیرمشروع کدام است که در جایی دهان منتقدان را می بندید و در جایی- از باب مثال فضای مجازی- اجازه ولنگاری و پرده دری می دهید؟
آقای دکتر! سوال بسیار است و زمان اندک. امید است هرزمان که خواستید تخاطب چهره به چهره با دانشجویان داشته باشید و مجال سخن گفتن دادید، آن ها را مطرح کنیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شادی روح امام و شهدا صلوات