موضوع: یادداشتی پیرامون جریان سیاستزدایی از دانشگاهها
نویسنده: اشکان معصوم– کارشناسی علوم سیاسی
برخی از ما وقتی به قدرت و جایگاهی دست پیدا میکنیم، به منافع و مصالح شخصی خودمان ارجحیت میدهیم. اگر هم که هنرمندتر باشیم، توجیحی برحسب مصالح عمومی دست و پا میکنیم. اما از یک جایی به بعد، این اتفاق شکلی وقیحانه پیدا میکند؛ مثل جریان سیاستزدایی از دانشگاهها که سالهاست بعضی از مسئولین به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، در حال پیشبرد آن هستند. نمونۀ عیان آن را در دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی دیدیم؛ به میزانی که مقام معظم رهبری را وادار به سخنرانی کرد: «خدا لعنت کند آن دستهایی که تلاش کردهاند و میکنند قشر جوان ما را غیرسیاسی کنند؛ دانشگاههای ما را غیر سیاسی کنند».
نمودهای این رویکرد در هیچجا به اندازۀ تصمیمهای مسئولین دانشگاهها در زمان دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی عیان نیست. برخی وقتها در جشنها و کافههای داخل و اطراف دانشگاه باید در جستوجوی این پدیده بود. پدیدهای که نتیجۀ تلاش برخی مسئولین برای القای یک ذهنیت فانتزی و «نایس» نسبت به زیست دانشجویی و فضای دانشگاه به دانشجویان است. دانشجوها درگیر کارهای علمی و خوشگذرانیهای خودشان باشند؛ هر کاری میخواهند بکنند؛ اما سمت مسائل سیاسی نروند. شاید اغراق به نظر بیاید؛ اما برای برخی مقامها، تفریحهای غیرمتعارف دانشجویان در داخل دانشگاهها، به مراتب قابل تحملتر از فعالیتهای سیاسی-اجتماعی تشکلها در دانشگاه است!
دانشگاه باید با بسترسازی، زمینه را برای فعالیت دانشجویان و تشکلهای دانشجویی فراهم کند؛ نه اینکه خود در جایگاه تصدی امور فرهنگی قرار بگیرد. نمونۀ خلاف آن را یک ماه قبل در برنامۀ تجلیل از شیخ زکزاکی در دانشگاه تهران دیدیم. اینکه چطور مسئولین دانشگاه فرصت بزرگ نمایش وجوه تمدنی حضور شیخ زکزاکی در دانشگاه را نه تنها از خود دانشجویان، بلکه از کلیت جامعه مسلمان سلب کردند!
متأسفانه شاهد رسوخ نامحسوس این رویکرد بین مسئولین کشور نیز هستیم. آقای رئیس جمهور مجدداً در قالب برنامۀ نهاد ریاست جمهوری، در دانشگاه شهید بهشتی حاضر شدند. سال قبل هم شاهد این اتفاق در دانشگاه تهران بودیم؛ جایی که دانشجویان دانشگاه تهران تنها چیزی که از آقای رئیس جمهور دیدند، داربستهای کشیده شده در صحن دانشگاه بود! عدم برگزاری دیدار با دانشجویان و یا انجام این نوع دیدارها دو لبۀ یک تیغ هستند.
از طرف دیگر، رییس مجلس همانطور که پیشبینی میشد، یکی از غیرسیاسیترین دانشگاهها را انتخاب کردند. علیرغم دعوت دانشگاههای دیگر، رییس قوۀ قضاییه بعد از دو سال، برای اولین بار منت بر سر دانشجویان گذاشتند؛ البته با رد دعوت رسمی دانشجویان دانشگاه تهران!
این احساس بینیازی به تعامل و ارتباط با دانشجویان نشاندهندۀ بیاهمیتی مسئولین به جایگاه دانشجویان و بنا بر صحبت مقام معظم رهبری، جایگاه مردم است. چه چیزی از این خطرناکتر؟! غفلت از ظرفیت جنبش دانشجویی یعنی عملاً تضعیف یکی از مهمترین ظرفیتهای کشور برای رشد و ترقی؛ آن هم در کشوری که اصلیترین مؤلفۀ استمرار و پیشروی آن، مردم هستند. خاصتاً در سالی که انتخابات مجلس را پیش رو داریم. مسئولی که در واقع نسبت به میزان مشارکت مردم در انتخابات احساس دغدغه کند، نمیتواند نسبت به ظرفیت و نقش جنبش دانشجویی در این امر بیتفاوت باشد.
راه حلی جز احیای امر سیاسی در دانشگاههای ایران برای پیشرفت جامعه وجود ندارد. آن دانشجویانی که بنا بر میل مسئولین- به صورت آگاهانه یا غیرآگاهانه- خاصتاً مدیران میانی وزارت علوم و مسئولین دانشگاهها، صرفاً مشغول کار اصطلاحاً علمی و... هستند نیز اساساً نمیتوانند قدمی رو به جلو برای جامعه بردارند. زیرا فضایی که آقایان برایشان ساختهاند، آنها را تهی از هرگونه دغدغۀ اجتماعی میکند؛ یعنی مسئولینی که به این پدیده دامن میزنند، یا دغدغۀ جامعۀ ایران را ندارند و یا اساساً فاقد فهم درستی نسبت به جایگاه خود هستند.
مهرههای اصلی این جریان، اطرفیان مسئولین هستند که خودشان را در جایگاه مصلحتسنجی میبینند؛ حتی اگر آن مصلحت، ضدمصلحت و منافی با مشی صریح مقام معظم رهبری باشد. این بزرگترین خیانت به ملت ایران است و جنبش دانشجویی و خاصتاً بسیج دانشجویی نمیتواند نسبت به این مسئله ساکت باشد.