گوسفند خوب، فقط حیوانی نیست که علوفه بخورد و گوشت تولید کند. در یک دامداری حرفهای، گوسفندی ارزش دارد که بتواند از لحاظ اقتصادی پربازده باشد، صفات ژنتیکی مطلوبی داشته باشد، در چرخه تولید مثل عملکرد قابل قبولی ارائه دهد و با شرایط اقلیمی منطقه همخوانی کامل داشته باشد. در این مقاله، به صورت دقیق، تحلیلی و کاملاً حرفهای مهمترین خصوصیات یک گوسفند خوب را از دیدگاه علمی، اقتصادی و تجربی بررسی میکنیم.

یکی از بنیادیترین شاخصههای اقتصادی در گوسفندداری، توانایی تولیدمثل منظم و بارور بودن میشها است. بر اساس گزارش FAO، در گلههای پربازده میانگین نرخ برهزایی باید حداقل ۱.۴ بره در هر میش در سال باشد. برخی نژادهای داخلی مانند گوسفند افشاری و سنجابی در شرایط نگهداری مناسب و تغذیه بهینه، قابلیت دو بار زایش در سال را نیز دارند.
در سیستمهای بسته مانند دامداریهای صنعتی که قوچها بهصورت دائمی در گله حضور دارند، امکان تداوم جفتگیری در سال فراهم است، اما در بیشتر نقاط ایران، فصل جفتگیری را پاییز انتخاب میکنند تا زایشها در بهار، همزمان با رشد علوفه صورت گیرد. چرا که با افزایش دمای تابستان، قدرت باروری قوچ کاهش مییابد. از سوی دیگر، وجود علوفهی تازه پس از زایش برای سلامت میش و رشد برهها حیاتی است.
دکتر حسنپور، استاد دانشگاه تهران در زمینه اصلاح نژاد گوسفند، بیان میکند: «نرخ زایش بیشتر از ۱.۵ در سال، سودآوری دامدار را تا ۳۵٪ افزایش میدهد؛ به شرط آنکه سیستم تغذیه، جایگاه و بهداشت با دقت کنترل شود.» (منبع: کنفرانس بینالمللی دامپروری ایران، ۱۴۰۲)
یکی از ویژگیهای بارز گوسفندان گوشتی، سرعت رشد در دورهی شیرخوارگی و پس از آن است. برهای که در ۹۰ روزگی به وزن ۲۵ تا ۳۰ کیلوگرم برسد، از دید اقتصادی ارزشمندتر از برهای است که برای رسیدن به همین وزن، به ۱۲۰ روز زمان نیاز دارد. این رشد سریع وابسته به عوامل متعددی است:
ظرفیت شیردهی میش (مادری)
وزن تولد و ژنتیک بره
کیفیت تغذیه
مدیریت گله و بهداشت محیط
در نژادهایی مانند مهربان، افشاری و شال، مطالعات نشان دادهاند که رشد روزانه بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ گرم تا سهماهگی قابل دسترسی است.
افزایش وزن تولد تا حدودی مطلوب است، اما نباید بیشازحد پیگیری شود، زیرا منجر به زایمانهای سخت و افزایش تلفات برهها خواهد شد.
در رابطه با اصول ورود به شغل دامپروری این مطلب رو توصیه می کنم حتما مطالعه کنید.
پس از دوره شیرخوارگی، وابستگی بره به میش پایان میپذیرد و ژنوتیپ واقعی بره خود را نشان میدهد. در این مرحله، گوسفندانی با رشد مناسب (بیش از ۲۰۰ گرم در روز در دامنههای بومی) قابل تشخیص هستند. وراثتپذیری رشد پس از شیرگیری حدود ۴۰ تا ۴۵ درصد برآورد میشود که برای برنامههای اصلاح نژادی فرصت ارزشمندی ایجاد میکند.
برههایی که در این مرحله همچنان رشد مطلوبی دارند، برای نگهداری بهعنوان قوچ یا میش داشتی انتخاب میشوند.
گوسفندی که در یکسالگی وزن بالایی دارد (مثلاً ۴۵ کیلوگرم به بالا برای نژادهای گوشتی ایران)، نهتنها برای بازار گوشت مناسب است، بلکه نشاندهندهی ژنتیک برتر برای تولید نسل بعدی نیز هست. این شاخص، هم وراثتپذیری و هم تکرارپذیری بالایی دارد. به همین دلیل، وزن یکسالگی معیار مهمی برای نگهداری دام بهعنوان پایهی گلهی داشتی است.
تیپ بدنی یا شکل ظاهری گوسفند شامل ساختار اسکلتی، حجم بدن، نحوه ایستادن، قدرت دست و پا و تناسب اندام است. این ویژگیها هرچند تنها حدود ۱۲ درصد وراثتپذیری دارند، اما در بازده دام بسیار مؤثرند.
در گلههایی که میشهای با بازده بالا اما ظاهری نامطلوب وجود دارند، توصیه میشود آنها را با قوچهایی اصلاحشده و دارای تیپ مطلوب جفتگیری دهید. همانند نژادهای اصلاحشدهای مانند سافولک (Suffolk) یا مرینوس (Merino) که در جهان با ظاهری استاندارد و راندمان بالا شهرت دارند.

لاشه گوسفند را نمیتوان پیش از کشتار دقیق ارزیابی کرد، اما بررسی لاشهی بستگان نزدیک گوسفند (مثلاً برادر یا خواهر دوقلو) میتواند سرنخهایی درباره کیفیت گوشت ارائه دهد. در کشورهای توسعهیافته، از تکنولوژی سونوگرافی با امواج صوتی (ultrasound scanning) برای اندازهگیری چربی و قطر عضله راسته در گوسفندان زنده استفاده میشود. در ایران نیز پروژههایی در این زمینه در حال اجراست.
ویژگیهایی مانند درصد گوشت بدون چربی، توزیع چربی، نسبت استخوان به گوشت و طعم بافتی، همگی در تعیین ارزش لاشه اهمیت دارند. انتخاب گوسفندانی با ویژگیهای لاشهی مطلوب میتواند سودآوری گله را تا ۲۵٪ افزایش دهد.
متأسفانه در کشور ما، درآمد حاصل از فروش پشم کمتر از ۵ درصد کل درآمد دامدار را تشکیل میدهد، در حالی که در کشورهای پشمخیز مانند استرالیا و نیوزیلند این عدد به ۲۰ تا ۳۰ درصد میرسد. دلیل این تفاوت، عدم گزینش گوسفند بر اساس کیفیت پشم است.
در گوسفندان ایرانی، مواد زائد پشم زیاد است و این مسئله باعث پایین آمدن کیفیت نهایی پشم برای قالیبافی میشود. در حالی که با انتخاب قوچهایی با پشم مرغوب و اجرای گزینش هدفمند، این ضعف به مرور قابل اصلاح است.
به گفته یکی از متخصصین مرکز تحقیقات علوم دامی کشور : «ظرفیت ژنتیکی پشم در نژادهای ایرانی دستکم دو برابر وضع موجود است، اما به دلیل غفلت مدیریتی، سالانه میلیاردها تومان ضرر مستقیم به بخش پشم وارد میشود.»
سخن پایانی
خصوصیات گوسفند خوب، ترکیبی از عملکرد تولیدی، توانایی باروری، سلامت ساختاری و بازده اقتصادی است. گوسفندی که تنها گوشت تولید کند، اما رشد کافی نداشته باشد یا توان زایش مناسب نداشته باشد، نمیتواند گله را به سمت پایداری اقتصادی هدایت کند.
برای دامدار حرفهای، شناخت دقیق این شاخصها، اجرای برنامه اصلاح نژاد هدفمند و استفاده از مشاوره متخصصین دامپروری، کلید بهرهوری بیشتر و کاهش هزینههاست. در دنیای رقابتی امروز، تنها گلههایی باقی میمانند که بر پایهی علم، تجربه و انتخابهای درست اداره شوند.
اگر شما نیز تجربهای در تشخیص گوسفند خوب یا اجرای برنامه اصلاح نژاد در گلهتان داشتهاید، در بخش نظرات با ما و دیگر دامداران به اشتراک بگذارید