یک سری ویژگیها در بزها وجود دارد که آنها را از بقیه حیوانات متمایز ساخته است. این ویژگیها عبارتند از توانایی بالا برای مصرف و خوردن طیف وسیعی از علوفه ها و سرشاخه های با کیفیت پائین توانایی برای راه رفتن مسافت طولانی، فاصله نسل کم و میزان تولیدمثل بالا، بازدهی بالای تولید شیر، استفاده کارآمد از زمینهای حاشیه ای داشتن، لاشهای کوچکتر که به راحتی فروخته میشوند.
بزها در مقایسه با بقیه حیوانات اهلی با آب و هوای مختلف سازگاری بیشتری دارند بز در برابر خشکی مقاوم تر از گاو میباشد. به طور مثال در سال 1980 در اتیوپی و سودان، قحطی باعث از بین بردن بیش از 80 درصد از گاوها شد در حالی که تلفات بزها به 50 درصد نرسید.
بزها توانایی استفاده از سر شاخه ها را همانند گیاهان علفی دارند و محصولات خود را میتوانند از طریق مراتع طبیعی و زمینهای نیمه خشک تولید کنند در حالی که گوسفند و گاو قادر به این کار نمیباشند. بزها به علت استفاده از زمینهای کم ارزش از نظر اقتصادی مفید هستند. بز به راحتی میتواند در منطقه ای که گاو و گوسفند قادر به زندگی نیستند زندگی کنند و حتی دارای تولید مناسبی باشند و یا در فصول مختلف مناطق جغرافیایی مختلف سازگاری پیدا کنند.
تغذیه بزها در جایگاه
بزها در محیطهای بسته نسبت به خوراک، انتخابی عمل میکنند هر چند که بزهای سير یا گرسنه بین خوراکها کمتر تفاوت قائل میشوند. بزها معمولاً غذاهای خشک به حالت پلت را بیشتر از شکل آردی ترجیح میدهند.
دلیل اصلی این موضوع ناراحت شدن دستگاه تنفسی ناشی از مصرف و استنشاق غیر عمد خوراکهای ریز آسیاب شده میباشد.
به نظر میرسد ترجیح دادن پلت در بزهای جوان نیز مثل بزهای بالغ میباشد و بخشی از آن به این دلیل است که سرعت خوردن جیره های پلت بیشتر است. پلت های با اندازه 5 تا 10 میلیمتر همان طور که در گوسفندان ترجیح داده میشوند در بزها نیز برتری دارند ولی در گاوها اندازه ایده آل پلت 15 تا 20 میلی متر میباشد. نشان داده شده است که جیره های مایع مانند ملاس توسط بزهای جوان ترجیح داده نمیشوند. یک جنبه مهم دیگر در بزها در محیط مسقف رابطه با بزهای تغذیه کننده در مراتع طبیعی تأثیر سلسله مراتب غلبه و قدرت بزها بر خوراک خوردن میباشد.
وقتی زمان مصرف خوراک در یک آخور در یک فضای محدود می رسد، بزهای قوی تر بر بقیه غلبه کرده و مصرف خوراک در آنها بیشتر میباشد. بنابراین دامدارانی که مشغول پرورش بز هستند، باید این تهاجم و غلبه را کاهش دهد و میتواند این کار را با استفاده از فراهم آوردن محیط کافی برای بزها برای خوردن خوراک انجام دهد.
عموماً نشخوار کنندگان اهلی به چند گروه چرا کننده (مصرف کننده علف یا چمن)، انتخاب کننده های سرشاخهها و گیاهان متراکم و مصرف کنندههای حد واسط یا مخلوط تقسیم بندی میشوند. گوسفند و به ویژه گاو به عنوان چرا کنندههایی محسوب میشوند که دارای پوزه پهن و زبان نوک تیز بوده و این برای مصرف علف طراحی شده است.
در مقابل بزها دارای دهان باریک و لبها و زبان متحرک میباشند که مناسب برای سرشاخه خواری است و این حیوانات به عنوان مصرف کنندههای حد واسط مطرح میباشند. شواهد نشان میدهد زمانی که بزها با مخلوطی از علوفه سرشاخه و چمن روبرو میشوند در نهایت جیره ای را انتخاب میکنند که بیشتر شامل سرشاخه میباشد.
بزها تمایل به خوردن سرشاخه گل ساقه درختان چوبی و درختچه ها دارند. در یک تحقیق گزارش شد که بزها حدود 40 تا 60 درصد از گونه گیاهان سرشاخه ای را مصرف کردند. در مقابل گاوها که در یک محیط جنگلی با بزها چرا داده شدند بیش از 97 درصد علوفه را مصرف کردند.
در یک بررسی در مناطق ساحلی آفریقا گزارش شد که گاوها تنها 5/4 تا 6/6 درصد، در حالی که بزها 43 تا 52 درصد از وقتشان را صرف سرشاخه خواری کردند و گوسفندان از این نظر حد متوسط بودند.
در یک مطالعه نشان داده شده است که بزها در یک منطقه با تنوع گیاهی بالا معمولا کمتر از 25 گونه گیاهی را مصرف نمیکنند و به دلیل تنوع خوراک است که بزها بیشتر از بقیه نشخوار کنندگان نفخ میکنند. قسمتهایی از گیاه که بیشتر توسط بز انتخاب می گردند برگها، گل، میوه (جوانه دارای فیبر کمتر و پروتئین بیشتری میباشند، بنابراین در مقایسه با ساقه دارای قابلیت هضم بیشتری هستند.
بزها در مقایسه با بقیه حیوانات اهلی دارای عادتهای خوراکی انعطاف پذیرتری میباشند. بزها به عنوان مصرف کنندههای کلی محسوب میشوند زیرا انتخابشان براساس خوراک موجود و قابل دسترس است. تحقیقات نشان داده است که بزها بسیار سریع با تغییرات فصلی خوراک مثل درختچه ها علوفه و گراسها براساس میزان دسترس بودن آنها سازگار میشوند.
فصل سال و ترکیب گونه های گیاهی
در بسیاری از مطالعات انتخاب گونههای گیاهی خاص به علت عملکرد فصلی و در دسترس بودن مختلف گونههای گیاهی متفاوت میباشد. همان طور که انتظار میرود ترکیب گونه گیاه به علت فصل و منطقه بر انتخاب جیره توسط بز تأثیر می گذارد. انتخاب گونه خاص گیاه توسط بز بستگی به این دارد که گیاهان مختلف به تنهایی یا با یکدیگر به بز خورانده شوند برای مثال در یک تحقیق 6 گونه از سر شاخه گیاهان به بز و گوسفند داده شد. زمانی که این درختچه ها به تنهایی به بز داده شدند، بزها بیشتر از گوسفندها مصرف کردند بزها در مناطق مدیترانه ای که فراوانی درختچه ها بیشتر است، خوردن گونه های درختچه ای را ترجیح میدهند.
فشردگی درختچه ها در مناطق مرتعی مدیترانه ای در فصل رشد بین 50 تا 97 درصد متغیر میباشد. تأثیر فصل بر ترکیب و انتخاب خوراک در بسیاری تحقیقات بررسی شده است. برای مثال بز سانن تحقیقی روی چرای گوسفند بز و گاو مناطق ساحلی آفریقا انجام داد با جلو رفتن فصول تغییر کمی در مدت زمان خوردن سرشاخه توسط گاوها مشاهده شد. در مقابل بزها بیش از 60 درصد از زمان خوردنشان را در فصول بارانی به خوردن سرشاخه ها پرداختند و با جلو رفتن فصول و کاهش خوراکهای علوفه ای زمان خوردن سرشاخه ها به 90 درصد از زمان خوردنشان افزایش یافت.
در یک تحقیق رفتارهای چرا در طی فصول مختلف در گاو گوسفند و بز بررسی شد. در طول فصل خشک فعالیت سرشاخه خورای بین سه گونه گاو گوسفند و بز به طور معنی داری متفاوت نبود در طول فصل خنک فعالیت سرشاخه خواری در بز بیشتر از گاو و گوسفند بود. این نتایج نشان میدهد که بزها در فصولی هم که کمبود درختان برای سرشاخه خواری وجود دارد میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
در کل فعالیت سرشاخه خواری در طول فصل خشک بیشتر از فصول خنک بوده است ولی فعالیت چرا در طول فصل خنک بیشتر از فصل خشک بود تفاوت معنی داری در زمان صرف شده برای نوشیدن در بین گاو گوسفند و بز دیده نشد.
هر چند که بزها بیشتر زمانشان را صرف خوردن سرشاخه ها میکنند اما در بعضی فصول یا شرایط خاص خوراکهای علوفه ای و گراسها توسط بزها انتخاب میگردد.
تحقیقات نشان میدهد زمانی که این اتفاق میافتد گونههای علفی بیش از نیمی از جیره بز را تشکیل میدهند برای مثال پاپاچریستو (1994) دریافت زمانی که گیاهان علوفه ای در دسترس باشند بیش از 50 درصد جیره بزها را شامل میشوند.
این بدین معنی میباشد که هر چند بزها بیشتر از گاو و گوسفند سرشاخهها را ترجیح میدهند اما مصرف کننده های حد واسط محسوب میشوند و اجزای علوفه ای از یک توده گیاهی نیز میتواند به عنوان بخش مهمی از جیره آنها باشد علوفه اصلی ترین قسمت خورده شده در فصل تابستان و اوایل پاییز در بزها میباشد.
ساعات مختلف روز
در یک تحقیق که بر روی رفتارهای چرای بزها انجام گرفت مدت زمان مشاهده شده شامل چرا کردن 62.4 درصد، راه رفتن 7.8 درصد، ایستادن 10.6 درصد و نشستن 19.2 درصد میباشد.
در این آزمایش رفتارهای مختلف در طول روز مورد بررسی قرار گرفتند مشاهده شد که بزها در طول دو ساعت اول چرا وقت بیشتری صرف خوردن علوفههای گوناگون کردند آنها تا اواسط روز گراسها را ترجیح میدادند و تا غروب انتخاب آنها عوض شده و بیشتر بوته خاردار را مصرف میکردند.
در بزها یک طرح خاص از خوردن در طول روز دیده میشود. دو دوره اصلی از خوردن خوراک در طول روز در بزها وجود دارد زمان خوردن صبح در بز با شروع روز آغاز و تا اواسط صبح ادامه مییابد دومین دوره اصلی خوراک خوردن در بز 3 ساعت پیش از غروب خورشید آغاز و تا تاریک شدن هوا ادامه مییابد. زمان خوراک خوردن فرعی در وسط روز میباشد و حدود یک ساعت طول میکشد هر چند که این طرح خوراک خوردن توسط عواملی مانند میزان خوراک، در دسترس بودن علوفه و تنشهای محیطی مثل گرما و باران تغییر میکند.
در طول فصل گرما بزها اغلب در طول شب علوفه می خورند.
بزها حدود 30 درصد وقتشان را به نشخوار کردن میپردازند. زمان صرف شده توسط بزها برای نشخوار از 3 تا 13 ساعت در طول روز متغیر میباشد که این براساس سلامت بز و همچنین اندازه ذرات علوفه شرایط آب و هوایی و میزان علوفه خورده شده متغیر است.
بیشتر رفتار نشخوار کردن در بزها در طول شب دیده میشود. دلیل این که رفتار نشخوار در بزها در طول دوره تاریکی و شب بیشتر میباشد این است که دوره روشنایی به عنوان یک عامل محرک باعث افزایش رفتار جویدن و کاهش رفتار نشخوار میشود. در کل ثابت شده است با کاهش فعالیت خوردن، بقیه فعالیت ها مانند استراحت و نشخوار افزایش مییابد.
نژاد و جنس
نژاد و جنس میتوانند رفتار خوردن و انتخاب خوراک را تحت تأثیر قرار دهند. مطالعه ای بر روی بزها انجام شد و اثر نژاد بر رفتار چرا نشان داده شد. مثلاً در یک تحقیق مشاهده شد که بزهای نژاد مالتز در مقایسه با نژاد مدیترانه ای روسا بسیار انتخابی تر عمل میکردند و گراسها را به علفهای پهن و چوبی ترجیح می دادند.
همچنین نژاد روسا تعداد گونههای گیاهی بیشتری را مصرف میکرد شواهد موجود نشان میدهند که بزهای سانن بیشتر از نژاد آنقوره به چرای سرشاخه ها میپردازند و بزهای آنقوره بیشتر به چرا کردن میپردازند. این تفاوت در رفتار چرا کردن نتیجه وجود کرمهای انگلی در نژاد آنقوره میباشد زیرا آنها از قسمتی از علوفه چرا میکنند که توسط لاروهای نماتود اشغال شدهاند.
رابطه بین رفتار خوردن وضعیت تغذیه ای و آلودگیهای انگلی مسئله ای است که باید در بزها بیشتر مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. بزهای نر مدت زمان بیشتری را صرف خوردن سرشاخه میکنند و کمتر از بزهای ماده به علوفه ها تمایل دارند پیشنهاد شده است که تفاوت ساختار دهانی دو جنس باعث تفاوت در انتخاب گیاهان برای خوردن میگردد.
سن و وضعیت فیزیولوژیکی بز
انتخاب جیره و رفتار خوردن علوفه در بزهای ماده بالغ و بزغاله متفاوت است. بزغاله در مقایسه با بزهای بالغ مدت زمان بیشتری را صرف خوردن علوفه و چرا میکنند. حتی اگر بز مادر نزدیک آنها به استراحت مشغول باشد. معمولاً بزهای جوان 30 تا 90 درصد از روزشان را بیشتر از بزهای بالغ به چرا میپردازند البته باید به دو نکته توجه شود:
1- بزهای جوان دارای احتیاجات تغذیه ایی بالاتری نسبت به بزهای بالغ هستند بنابراین آنها جیره هایی با پروتئین خام و قابلیت هضم بالاتر را انتخاب میکنند.
2- بزهای جوان دارای تجربه کمتری در چرا کردن، خوردن و انتخاب علوفه هستند و از طرفی چون دارای احتیاجات تغذیه بالاتری میباشند پس باید مدت زمان طولانی تری را صرف چرا کردن و خوردن علوفه کنند.
بزغاله ها در مقایسه با بزهای بالغ مدت زمان بیشتری را صرف خوردن و چرا میکنند حتی اگر بز ماده نزدیک آنها مشغول استراحت کردن باشد. این مدت زمان طولانی تر در بزغاله ها به علت فقدان مهارت در چرا کردن و تلاش برای انتخاب جیره های بیشتر و سرعت عبور بالاتر میباشد.
سه عامل انتخاب علوفه و جیره را توسط بزهای جوان تحت تأثیر قرار میدهد:
وضعیت فیزیولوژیکی بدن نیز در انتخاب جیره مهم است مصرف سرشاخه ها در بزهای آبستن کمتر از بزهای غیر آبستن میباشد. مصرف علوفه و گراسها در بزهای آبستن بیشتر است، در حالی که بزهای غیر آبستن و شیرده به خوردن سرشاخه ها می پردازند. در بزهای شیرده نیز مشابه بزهای آبستن میباشد ولی تفاوت معنی داری در مصرف خوراک در بزهای با تولید شیر بالا و کم وجود ندارد در یک تحقیق در سال 2011 نشان داده شد چنانچه بزهایی که در ماههای آخر آبستنی هستند در محدودیت خوراکی قرار گیرند، بسیار فعال تــر از پیش شده و این شاید به دلیل تغییرات متابولیکی ایجاد شده برای جستجوی خوراک باشد و این بزها بیشتر از بقیه در معرض مسمومیت آبستنی قرار میگیرند.
در یک تحقیق تأثیر دوره از شیرگیری بزغاله بر مصرف خوراک و آب بررسی شد. مشاهده گردید که تعداد دفعات رفتار خوردن جیره کنسانتره ای در هفته اول پس از شیرگیری کمتر بود و از هفته دوم افزایش یافت مصرف ،آب در دو هفته پس از شیرگیری افزایش یافت.
ساختار دهانی و دندانهای بز
تأثیر ظاهر دهان و دندانهای بزها در رفتار خوردن آنها بسیار مورد بحث میباشد. برخی محققین در مکزیک اندازه گیریهایی از دهان و دندان بزها و ارتباط آنها را با رفتار خوردن بررسی کردند ارتباط جالبی بین صفات دهانی اندازه گیری شده و نوع گیاه انتخاب شده وجود داشت.
عرض پوزه عرض دندانهای پیشین و طول فک صفات اصلی مرتبط با خوردن درختچه های باریک بودند.
طول دندانهای پیشین و فاصله بین اولین دندانهای آسیایی عامل اصلی مؤثر بر خوردن گراسها و درختچه های ضخیم بودند عامل مهم گرفتن و بردن گراسها به دهان، طول دندانهای پیشین بود. یک عامل مرتبط و مؤثر در انتخاب جیره خود دندانهای پیشین (برای مثال نبودن آنها شل بودن یا دندانهای شکسته) میباشد که بیشتر وابسته به سن حیوان است.
در کل، بزهای با دندانهای خراب از خوردن گراسها اجتناب میکنند و بیشتر گیاهان و علوفه های پرآب و گیاهان خانواده اسفناجی را ترجیح میدهند. قابل توجه است که در این تحقیق نشان داده شد دندانهای خراب روی انتخاب خوراک اثر دارد، اما تفاوت جنس در انتخاب جیره مؤثرتر از دندان بود. وضعیت دندانهای پیشین میتواند مانند سیستم نمره بدنی حیوان تبدیل به سیستمی ثابت و مناسب برای ارزیابی گردد.
به علت تأثیر زیاد وضعیت دندانی روی ترکیب خوراک باید تلاش بیشتری در رابطه با به دست آوردن نمره دندانی و استفاده از آن در ارزیابی های مختلف صورت گیرد.
طعم و بوی علف میزان ماده خشک
انتخاب خوراک توسط بزها تحت تأثیر بو و طعم میباشد. میزان ماده خشک علوفه نیز رفتار خوراک خوردن را تحت تأثیر قرار میدهد در یک تحقیق به بزغاله ها علوفه تازه از نوع غله و نوع (چلیپاییان کلم) و (شلغم) داده شد در مصرف خوراک بزغاله ها تفاوت های مشاهده شد که دلیل آن میزان ماده خشک علوفه ها بود.
خوش خوراکی جیره مصرفی گله بز
خوش خوراکی به اثر لذت بردن از خوراک و به اثرات مربوط به مزه، بو، طعم و بافت غذا بستگی دارد. بنابراین یک خوراک زمانی خوش خوراک نامیده میشود که اثرات طولانی از بلعیدن آن مثبت باشد. بزهای گرسنه غلات با ویژگیهای چشایی خاص را ترجیح میدهند. بر عکس زمانی که تنها جیره کنسانتره ای مصرف کنند به درختچه ها و پوست درختان علاقه نشان میدهند. حیوانات خوراکی را بیشتر ترجیح میدهند که احتیاجات تغذیه ای آنها را بیشتر برطرف سازد و زمانی که احتیاجات حیوان برآورده شد و سیر شدند اثر خوش خوراکی کاهش می یابد.
عوامل مرتبط با خوش خوراکی گیاه شامل ترکیب شیمیایی آن وجود متابولیت های ثانویه مثل تاننها، روغنهای فرار آلکالوئیدها و گلیکوسیدها میباشند. خوش خوراکی صفتی است که با رشد فصلی سن گیاه و بازگشت مجدد گیاه پس از برگ ریزی آن در ارتباط هست. ترکیب شیمیایی گیاه نقش مهمی در انتخاب بز ایفا میکند ولی به نظر میرسد مرحله فنولوژیکی گیاه نقش مهمتری در مدت زمان صرف شده برای خوردن گونههای مختلف علوفه ای دارد.
قابلیت هضم و مصرف خوراک
عوامل زیادی وجود دارد که مصرف اختیاری خوراک و چرای نشخوار کنندگان را تحت تأثیر قرار میدهد که این عوامل بر عوامل انتخاب جیره نیز تأثیر گذار میباشد. به طور واضح میزان گیاهان در دسترس، میزان پراکندگی آنها، میزان مواد تغذیه ای گیاهان و متابولیتهای ثانویه گیاه اصلیترین عوامل مؤثر بر مصرف خوراک هستند. هر چند که این خود حیوان است که براساس مقدار نیاز و ظرفیتش خوراک میخورد و این براساس سن، وضعیت بدن و شرایط فیزیولوژیکی او متغیر است.
مصرف و هضم علوفه در بز
تحقیقات نشان میدهد که رفتار هضم و مصرف علوفه در گوسفند و بز متفاوت است. در یک تحقیق اغلب دشوار است که جزئیات نژاد وزن زنده حیوان، سن و وضعیت بدنی ارزیابی گردد. با این حال تفاوت در رفتار مصرف خوراک گوسفند و بز ثابت شده است.
قابلیت هضم علوفه
بیشتر تحقیقات نشان میدهند که بزها جیره های با الیاف بالا را بهتر از گوسفندان هضم میکنند هر چند برخی کارشناسان براین باورند که که بزها نسبت به گوسفندان قابلیت هضم بالاتری را نشان داده اند اما میانگین تفاوت بین دو گونه فقط 0.8 درصد واحد قابلیت هضم بوده است، یعنی مقداری که به طور معنی داری قابل ملاحظه نمیباشد.
در مورد کنسانتره بره پرواری نیز اگر علاقه مند هستید، این مطلب را نیز میتوانید مشاهده نمایید.