مهدی بذرافکن
مهدی بذرافکن
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

کلاس گذاشتن برای دختر آقای وزیر!

شاید 6 قسمت معیار خوبی برای مقایسه یک سریال 30 قسمتی نباشد اما ظاهرا «سالی که نکوست از بهارش پیداست».

سریال های ماه مبارک رمضان را همواره می بینم. این عادتی است از دوران نوجوانی؛ همان سالهایی که تلویزیون سر سفره افطار، سریال های ساخت کشور سوریه را پخش می کرد و بعدترش با مجموعه هایی چون «گم گشته» حضوری نسبتا موفق در سریال سازی مناسبتی داشت.

واقعیتش امسال از سریال یاور انتظاراتی داشتم که تا اینجا ابدا برآورده نشده؛ وقتی نام سعید مطلبی به عنوان نویسنده ای قدیمی و امتحان پس داده و همچنین سعید سلطانی به عنوان کارگردان پای یاور بود گمانم سریال قابل دفاعی بود اما با گذشت 6 قسمت این سریال به نظر نمی توان آن را در حد حتی متوسط هم نامید.

جدای از شباهت های بسیار  داستان و شخصیت اصلی «یاور» به سریال ستایش که همان حشمت فردوس را تداعی می کند بحث من درباره فیلمنامه داستان است.؛فیلمنامه ای که انتظار داشتم قوی تر از این حرف ها باشد.

در همین 6 قسمت در روایت داستان غافلگیرانه هایی البته از نوع منفی برایمان ثبت شده است.

مثلا در قسمتی از سریال که یاور و نوه اش -هرچند ناشیانه- اما متوجه می شوند که پسر یاور زیر سرش بلند شده و در حالی که متاهل است اما سراغ زن دیگری رفته، یاور به نوه اش می گوید:« مبادا از این ماجرا هیچ کس خبردار شود نه مادرت و نه حتی مادر بزرگت» او چنان تاکیدی این جمله را می گوید که مخاطب فکر می کند قرار است داستان سریال با همین راز جلو رود و شخصیت یاور با آن تجربه بالا از زندگی، پسرش را مدیریت و او را اصلاح کند اما پای خودش که به خانه می رسد به چند دقیقه نرسیده همه چیز را روی دایره می ریزد و به طرز بسیار ناشیانه ای- ماجرا را برای همسر و عروسش بازگو می کند.

یا در جایی دیگر از سریال -که بیشتر به طنز می ماند- ابراهیم نیوندی با بازی پرویز فلاحی پور که شخصیتی منفی است و حتی اعضای اتحادیه چلوکبابی ها هم قبولش ندارند که او را رییس اتحادیه  کنند، نشان داده می شود که با یکی از وزرای کابینه چنان دوست است که او را همراه خانواده به خانه اش دعوت می کند تا بلکه پسرش که هنوز حتی لیسانس هم ندارد دختر آقای وزیر را ببیند و بپسندد و با او ازدواج کند تا بلکه ابراهیم به اهداف مالی اش برسد!

درباره سایر شخصیت های سریال و در اصل بازی گرفتن کارگردان از آنها هم نمی توان سخن قابل دفاعی گفت.مثل عروس خانواده با بازی شبنم فرشادجو که شاید بی روح ترین بازی دوران حرفه ای اش را به نمایش گذاشته؛ سایر شخصیت های سریال هم تعریفی ندارند حتی محمد حاتمی و ارسلان قاسمی پسر بزرگ و نوه جناب یاور.

شاید 6 قسمت معیار خوبی برای مقایسه یک سریال 30 قسمتی نباشد اما ظاهرا «سالی که نکوست از بهارش پیداست».

از دو سعید سلطانی و مطلبی با آن همه سابقه انتظار بیشتری داشتیم؛اما انگار نشده که نشده!

وزیر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید