من! در قالب یک انسان، از انسان بودنم چگونه بهره میبرم؟
مفهومی که از نخستین صفحات کتاب، با آن روبرو میشویم و در طول کتاب جوابهایی به آن داده میشود، ولی نهایتا این تو هستی که در پایان کتاب، مفهوم زندگی را برای خودت معنا میکنی.
فکر میکردم با کتابی تخیلی روبرو خواهم بود، ولی مت هیگ، نویسندهای که برای کودک و بزرگسال نوشته، با زبانی داستانی و نزدیک به طنز، راوی فلسفه و اخلاق انسانهاست.
کتاب، دربارهی یک پرفسور ریاضی دانشگاه کمبریج هست که راه اثبات فرمولی را کشف کرده که زندگی نسل بشر، متعاقب دستاوردهای این اثبات، تغییر خواهد کرد.
در سیارهای بسیار دور، موجوداتی نامیرا و برتر از گونهی انسانی وجود دارند، که عواقب این پیشرفت شگرف را برای انسان نمیخواهند، پس پرفسور اندرو مارتین را از بین برده و یکی از خودشان در قالب بدن پرفسور وارد زندگی روزمره او میشود، تا بفهمد چه کسانی دربارهی این اثبات میدانند و به این ترتیب، حذف شدن آنها را پیش ببرد. در نتیجه اندرو مارتین تقلبی، مزه انسان بودن را میچشد و ما از زبان بیگانهای که از انسانها چیزی نمیداند، تعریف انسانیت را میشنویم.
همراه عمیقتر شدن شناخت او، نگاهی متفاوت به بدیهیترین، سادهترین و پیشپا افتادهترین رفتارهای خود خواهیم داشت.
_چرا احساسات وجود دارند؟ با اینکه بیشترین ضربه را از احساساتمان میخوریم؟!
متفاوت نگاه کن!
چه موجودات ترسناکی میشویم بدون حس تنفر و عشق و رنج و شادی.
_چه ارزشهای باطلی ساختهایم و چه زحمتها برای آن میکشیم! زمان استفاده از دستاوردها و اندوختهها کی فرا میرسد؟!
_درون و بیرون ما آکنده از گنجهای حقیقی است، تا چه اندازه از آنها غافل هستیم!
مفهوم انسان بودن با همه ی محدودیتها و دردهایش معنا مییابد.
مت هیگ از خانواده و عشق به عنوان گنجهای حقیقی نام میبرد.
زنی به خاطر فرزندش از دنیای آکادمیکی که سالها برای آن زحمت کشیده، کنارهگیری میکند. چرا که تعداد افرادی که در آخرین لحظات زندگی دستش را میگیرند، از تعداد کتاب ها و مقالاتی که در گوگل اسکولار خاک میخورند، ارزشمندتر خواهد بود.
هر از گاهی، خواندن کتابهایی این چنین لازمند، تلنگری است برای خارج کردن ما از روزمرگیهای تکراری زندگی!
راستی اگر از تو بپرسند، معنا و مفهوم زندگانی تو چیست؟
نظرات کاربران بی بوک را در باره این کتاب در اینستاگرام بی بوک دنبال کنید.