خارج از انصاف هست که نگویم فریب عنوان کتاب را خوردم، اما پس از اتمام کتاب، ممنون رندی نویسنده در انتخاب عنوان کتاب هستم. کتاب دربارهی شخص "تولستوی" نیست، ولی بدون شک انبوهی از اطلاعات مورد علاقهی شما را خواهد داشت. دست کم بخشهایی از آن، خوشایند شما خواهد بود.
کتاب راوی زندگی نینا سنکویچِ کتابخوان و کتابهای اوست. زندگی او، یک نقطهی عطف دارد، آن روزی که تصمیم میگیرد به مدت یک سال هر روز یک کتاب بخواند.
هرروز یک کتاب و هر روز انتشار یک نظر دربارهی یک کتاب.
به این ترتیب وبلاگ read all day متولد شد. یکی از بهترین مدیومهایی که با اطمینان، نظرات صادقانه دربارهی کتاب خواهی یافت. این کتاب به اتوبیوگرافیهای دیگر خیلی شباهت ندارد، انتظار داستان داشتن از کتاب بیهوده هست، کل زندگینامهی نویسنده در چند صفحه جمع میشود. نویسنده در جای جای کتاب، از برهمکنشهایش با کتابها میگوید، برای مثال فلان کتاب را در فلان شرایط خواندم، ماجرای داستان از این قرار بود، این مفاهیم را منتقل میکرد، چنین حسی را تجربه کردم، نهایتا خوب بود یا بد بود. در این کتاب،صدها کتاب معرفی شده است، بنابراین استفاده از واژهی دایرهالمعارف کتاب، چندان هم مبالغه نیست.
خواندن این کتاب برای افرادی که کتاب را با هدف سرگرمی نمیخوانند، لذت بخشتر است. کتاب خواندن یک "کار" است؛ کاری سودمندتر از هر کار دیگر.
او در برنامهی یک سالهاش دنبال یافتن معنا و هدف زندگی بود و نهایتا آن را در یکی از آثار تولستوی یافت. کمک به انسانهای دیگر و در یک کلام عشق ورزیدن و مهربانی.
برای من، خواندن این کتاب با ترجمهی روانش، دنیایی از همزادپنداری با نویسندهای هدفدار و قوی داشت، که بهترین مسکن و شاید درمان رنجهایش را در کتابها کاوش میکرد.
در هنگام خواندن "تولستوی و مبل بنفش" روی عنوان کتابهایی که نینا خوانده بود و به نظرم من هم باید میخواندم، خط میکشیدم.
چه قدر کتاب نخواندهایم و چه قدر کم میخوانیم و چه اقیانوس بیکرانی است دنیای کتابها و دنیای ندانستنما
نظرات خوانندگان بی بوک راجع به این کتاب را در پست اینستاگرام این کتاب دنبال کنید.