دربارهی سریال چرنوبیل حتما شنیدهاید، بخشهای زیادی از آن برپایهی حقایق این کتاب ساخته شده است.
از حقیقت تاریخ گفتن آسان نیست. هر نوشتهی تاریخی قابل اعتماد نیست و اگر تاریخ به نحوی با سیاست پیوند خورده باشد، مرز حقیقت و ناحقیقت ناپیداتر است . انبوهی از یادداشتهای جهتدار در کنار انگشتشمار آثار نویسندههای چپ؛ که با تعویض قدرتها، به جریان عکس تبدیل میشود. فاتحان، تاریخ مینویسند و کار مورخ استخراج حقیقت از گفتههای طرفین است. ماهیت علم منقول تاریخ همواره چنین بوده است.
از تاریخِ فجایعِ بشری گفتن، مشکل دیگری هم دارد، همه میتوانیم بخوانیم که در بیست و شش آوریل سال هزار نهصد و هشتاد و شش، پیرو مجموعهای از اشتباهات انسانی! چندین انفجار پیدرپی، ساختمان راکتور تاسیسات اتمی چرنوبیل را ویران کرد و حادثهای که بزرگترین فاجعهی انسانی قرن بیستم نام گرفت، به وقوع پیوست. این چنین از تاریخ میگذریم و مرگ میلیونها نفر به طور مستقیم یا غیرمستقیم به یک واقعیت علم تاریخ بدل میشود. مزیت این کتاب آنجاست که یک نفر از جنس همان مردمان دردکشیده پیدا میشود و شروع میکند به واکاوی احساسات تعداد انگشتشماری از آدمهای درگیر در پس آن واقعیت تاریخی و به این ترتیب واقعیت تاریخی به واقعیتی عینی از جنس دردهایی که کم و بیش تجربه کردهایم، بدل میگردد و تصویر سازی عظمت این فاجعه را ممکن میگرداند.
خانم آلکسیویچ، روزنامهنگار و مورخ اهل بلاروس است. شیوهی روایت تاریخ او، یکی از بهترین روشهای مطالعهی تاریخ است: مستندنگاری برپایهی مصاحبه با مردم دردکشیده و سپس انتشار آنها در قالب تکگوییهای منحصربهفرد. برای نگارش این کتاب به مدت سه سال با طیف وسیعی از قربانیان مستقیم و غیرمستقیم، کارگران، آتشنشانها، کشاورزان، دانشمندان، پزشکان، روسای حزب سوسیال، مهاجران و پناهندگان مصاحبه کرد و شما در هر بخشِ چند صفحهای، پای درددل یکی از آنها نشسته و دیدگاه منحصر به فرد او را میشنوید. حالا قطعات پازل را کنار هم بگذارید و به گوشه ای از این فاجعهی انسانی بنگرید.