ویکتور هوگو نیازی به معرفی ندارد، هر کتابخوانی، دستکم یکی از آثارش را خوانده است. هوگو مردِ اهلِ قلم و سیاست است، هر زمان در جریان جامعه نتوانست حرفش را بزند، دست به قلم شد و نوشت. برای اعتلای روح تو مینویسد، قلمش را روی زخمهای جامعه میگذارد و دردِ فشردن آن را به خوبی به تو منتقل میکند.
گوژپشت نتردام یکی از آثار فاخر هوگو است. بخش زیادی از کتاب به توصیف کلیسای نتردام و سبک معماری آن میپردازد، آنقدر که شاید مجبور شوی چند صفحهای را رد کنی، اما اگر حوصله کنی و با دقت بخوانی، گویا در پاریس و روبرو کلیسا نتردام ایستادهای و با چشمان یک معمار به عظمت و شکوهِ معماری این اثر گوتیک مینگری.
داستان کتاب در سالهای قرون وسطی رخ میدهد. نوکِ پیکانِ نقد هوگو اینبار، ریاکاری کشیشها و احکام ابداعی آنها را هدف گرفته است. به تفصیل و با دقت به شرح بیبندوباری و تبعیض حاکم بر جامعه آن عصر میپردازد. ولی اگر دقت کنی، روی سخنِ هوگو با بشریت تمام اعصار است، آن دردها و جهالتها فقط تغییر شکل دادهاند، همیشه وجود دارند و بر عدهای که خواهان آنند، حکم میرانند.
کازیمودو یا همان گوژپشت ناتردام، کودک یتیمی است که به خاطر ناهنجاری ظاهری منفور جامعه است. کشیش فرولو او را پیدا کرده و بزرگ میکند. کازیمودو مسئول به صدا درآوردن ناقوسهای کلیسا نتردام است. همه چیز آرام پیش میرود، تا نوای دینگدینگ دفِ اسمرالدا به صفحات کتاب رنگ زندگی میپاشد و تراژدی رقم میخورد. اسمرالدا دختر کولی رقاصی که با ورودش احساسات سه نفر را برمیانگیزاند. شهوت خفته کشیش فرولو تارکِ دنیا، هوس افسر فوبوس عیاش و عشق زیبای کازیمودو نازیبا.
حجم کتاب زیاد است. اگر به تاریخ و معماری علاقه ندارید، میتوانید حجم زیادی از صفحات ابتدایی را رد کنید و از شروع داستان با کتاب همراه شوید، ولی مطمئن باشید به محض شروع یکسوم پایانی، کتاب را زمین نخواهید گذاشت.
جالب است که هوگو در مقدمه کتاب ادعا کرده، جرقه ی نگارش کتاب وقتی به ذهنش زد که واژه ی ANATKH را در عمق یکی از برجهای کلیسا نتردام دید. این واژه یونانی به معنای سرنوشت تاریک است، و گویا هوگو در کنار سرنوشت تاریک شخصیتهایش، آتش سوزی نتردام را بهدرستی پیشبینی کرده بود.
از این کتاب فیلمی در سال ۱۹۵۶ با امتیاز۶.۷ درimdb و یک انیمیشن توسط والت دیسنی ساخته شده است.
اگر تمایل داشتید میتوانید این کتاب را از دیجیکالا خریداری کنید.