بی تردید از بهترین شیوه ها و منابع برای پیروان دین مبین اسلام و علی الخصوص مذهب بر حق شیعه، در باب آشنایی و فراگیری مفاهیم و مقدرات کلان و خرد زندگی به نحوی که موجبات سعادت آدمی و رضایت پروردگار را فراهم آورد، مراجعه به مسلک و سیره پیامبر(ص) و ائمه یا بزرگان دین (بعد از مراجعه به قرآن کریم) می باشد. در بررسی تاریخ پر فراز و نشیب ائمه و معصومین (علیهما السلام)، امام حسن مجتبی (ع) بعد از شهادت امام علی (ع) به حکومت اسلامی رسیده و بیعت مردمی را جذب نمودند. حکومت ایشان که تداوم حکومت عدل علوی بود و بر پایه همان راه درستین امیر المومنین (ع) طی می شد، پس از مدت کوتاهی که به تعبیری شش یا هفت ماه ذکر شده، با کارشکنی های معاویه مواجه گردید. از این رو ایشان لشکر قبلا مهیا شده ی امام علی (ع) را برای مواجهه با شامیان آماده ساختند اما سست عنصری و قبیله گرایی محض لشکریان به همراه تطمیع های بی پایان معاویه موجب ریزش و پوک شدن استخوان بندی لشکر گردید به طوری که امام (ع) بالاجبار صلح معاویه را پذیرفتند. صلحی که گرچه در ابتدا نوعی پیروزی برای حکومت نامشروع معاویه جلوه می کرد اما در بطن قضیه امام (ع) سعی بر حفظ نهضت اسلامی و تشیع به عنوان یک قاعده اهم بر مهمِ پیروزی بر دشمنان را داشتند و علی رغم آنکه فرصت پیروزی نهایی بر ایادی کفر آن روزگار را نیافتند، اما نهضت و جریان شیعه را حفظ و تقویت کردند و بذر مبارزه مکتبی را در وجود شیعیان پی ریزی کردند و رشد دادند؛ حرکتی که بعدها به خونخواهی حسین (ع) خروشید. اما در فضای مقایسه و کارشکنی های ناعادلانه ی معاویه های امروز، که تداوم طریق علوی را بر نمی تابند و از هیچ گونه تطمیع و نفاق بیم ندارند، پذیرش صلح نیز به این علت رخ داد تا اولا بر آنان که اصرار به صلح با دشمن داشتند اتمام حجت شود و ثانیا این افراد بتوانند نتیجه اعتماد به دشمن را ببینند، همان طور که معاویه صرفا صلحی کاغذین برقرار نمود و بعدها او و خاندانش از هیچ ظلمی علیه ائمه (ع) کوتاهی نکردند. صلح امروز نه به علت سست عنصری و یا ضعف ایمان مردم در پشتیبانی از مقام معظم رهبری، بلکه درس عبرتی بود تا برخی به سراب گونه بودن افق اعتماد به غرب پی ببرند و تجربه ای شد تا ظرفیت فکری مردمان این سرزمین در مواجهه با دست های پوشالی دوستی با غرب، بالا رود؛ تجربه ای که ثابت کرد راه دوستی با غرب برای ما کجراهه ای بیش نیست.
✍️ علی پور تقی