قصه از کجا شروع شد؟
سفیر فرانسه در زمان ناپلئون بناپارت، سال ۱۸۰۶ پیانویی ۵ اکتاو که کمی کوچکتر از اندازه معمول پیانو است را به دربار فتحعلیشاه قاجار هدیه داد. این اولین پیانویی بود که وارد خاک ایران شد و تا سالها در تالار سلطنتی فقط جنبه زیبایی و دکور داشت. سالها بعد حوالی سال ۱۸۷۳، ناصرالدین شاه در سفر پاریس هنگامی که از یک نمایشگاه پیانو دیدن میکرد، به یاد پیانویی افتاد که ناپلئون به جدش هدیه کرده بود؛ بلادرنگ چهار دستگاه پیانو سفارش داد که یکی دو ماه بعد به ایران رسید. کسی نمیتوانست با این ساز چیزی بنوازد تا سرانجام سُرورالملک که رئیس گروه موسیقی دربار و نوازنده سنتور بود دستبهکار شد و سراغ آن رفت. شباهت ساختمان پیانو و سنتور باعث شد سرورالملک همت کند و به تغییر کوک و ایرانیزهکردن آن بپردازد. به نوعی سرورالملک را میتوان اولین نوازنده پیانو در ایران نامید. نقل شده او مدتی معلم پیانوی دختر ناصرالدینشاه نیز بودهاست.
با آمدن لومر فرانسوی که برای سرپرستی موسیقی نظام به ایران آمده بود، راه برای ورود سازهای غربی از جمله پیانو هموار شد. لومر برای نخستین بار آهنگهای فولکور ایرانی را برای پیانو تنظیم و اجرا کرد. میتوان گفت که لومر و شاگردان او (غلامرضا مینباشیان، معتمدالدوله یحیائیان و محمود مفخم) از پیشگامان پیانونوازی در ایران هستند. لومر با همکاری سالار معزز که معلم سلفژ بود و در گروه موسیقی نظامی تدریس میکرد ــ و البته مدتی هم شاگرد کورساکوف بود ــ شروع به تدریس رسمی پیانو در ایران کردند. در همین سالها بود که پای اتودهای پیانو و همچنین اتودهای سایر سازها مثل ویلون و فلوت نیز به جمع موسیقیدانان و نوازندگان ایرانی باز شد. گروههای موسیقی سنتی که بعدها به وجود آمدند نیز ترغیب شدند پیانو را به کار گیرند. درویشخان از جمله اولین موسیقیدانان برجستهی آن زمان بود که پیانو را وارد ارکستر انجمن اخوت کرد و نواختن آن را به مشیر همایون شهردار سپرد.
پیانو شدن پیانو در ایران
با گذشت زمان پیانو اقبال بیشتری پیدا کرد و درخواست کلاسهای آن بیشتر شد. در کوتاهمدت شمار زیادی نوازندهی پیانوی ایرانی و بینالمللی پرورش یافت که بعضی از آنها به سطوح بسیار بالایی رسیدند. از جمله میتوان از رافی پتروسیان، کیتی امیرخسروی، تانیا آشوت هارتونیان، امانوئل ملیک اصلانیان، نوین افروز و پری برکشلی یاد کرد.
پیانوی به شیوه ایرانی هم مسیر خود را طی کرد و بعد از مشیر همایون شهردار میتوان از مرتضی محجوبی به عنوان یکی از برجستهترین پیانونوازان به این شیوه نام برد. بعد از مرتضی محجوبی، جواد معروفی بیش از بقیه تاثیرگذار بود.
مرتضی محجوبی پای بندی بیشتری به سنت داشت و مهجورترین نغمههای سنتی را با مهارت از دل پیانو بیرون میکشید. سنتور حبیب سماعی از نواهای الهامبخش محجوبی بود و بسیاری صاحبنظران بخشی از ساز حبیب را متبلور در نواختههای محجوبی میدانند. محجوبی از کوکهای مختلفی برای دستگاهها و آوازهای مختلف استفاده میکرد. بیشک او را میبایست پدر پیانوی کلاسیک ایرانی دانست؛ محجوبی نزدیک به دوهزار شاگرد پرورش داد که از آنها معدودی به شکل حرفهای به موسیقی پرداختند. آذرمیدخت ملکمنصور (رکنی)، منوچهر صانعی، توراندخت صانعی، فخری ملک پور و فرهاد معتمد از جمله آن معدود شاگردان نامی بودند.
اما جواد معروفی که از نوآوران سنتی به شمار میآید، پرورشیافتهی مکتب علینقی وزیری بود که موسیقی نوآورانهی امروز مدیون همت و کوشش اوست. پدرش موسی معروفی از ردیفشناسان برجستهی موسیقی ایران بود و در مدرسه وزیری از مدرسان برجستهی تار به شمار میآمد.
جواد معروفی پس از آن که نزد پدر با مبانی موسیقی سنتی آشنا شد در مدرسه وزیری نام نوشت و پس از مدت کوتاهی نزد خانم خاراتیان آموزگار معروف پیانو به شاگردی در کلاس پیانوی کلاسیک اروپایی نشست. او از سنین جوانی به صورت حرفه ای به کار با پیانو پرداخت. معروفی هر جا که بود با همت و پشتکار، زمان و توان خود را صرف گسترش فرهنگ ایرانی پیانو، و ابداع و نوآوری در نواختن آن و ساختن برای آن کرده است.
در سالهای بعد هنرمندانی همچون انوشیروان روحانی و فریبرز لاچینی شیوههایی که تا حدی پاپتر بودند را دنبال کردند و آثار ارزشمندی را آفریدند. پیانو، سازی است گسترده و تکنیک و توانایی گسترده آن باعث شده با بسیای از موسیقیها انطباقپذیری داشته باشد. موسیقی ایرانی نیز از این قائده مستثنی نبودهاست.