برخی شعارهای قومگرایانه در بازی تراکتورسازی علاوه بر واکنش مخالفین نژادپرستی، واکنش گروهی از ناسیونالیستهای افراطی را نیز موجب شده است
در این میان دو پرسش کلیدی وجود دارد که به نظر میرسد هر دو گروه لازم است در مورد آن بیشتر فکر کنند
سوال مهم از آنها که پرچم کشور همسایه را به دست گرفتند این است که در قرن بیست و یکم آیا زبان یا نژاد می تواند برای ما دلیل قانع کنندهای باشد که به پرچم کشوری افتخار کنیم؟ برخی در پاسخ به این چرایی می گویند حقوق زبانی و ... ما در داخل ایران تباه شده! پرسش این جاست که آیا کشور مورد نظر شما مظهر رعایت حقوق گروههای مختلف زبانی است یا دستکم در این رابطه عملکرد بهتری دارد؟ آیا رفتار آن دولت با شهروندانی با اقوام مختلف این کشور در قبال حقوق زبانی آنها بهتر از رفتار دولت ایران است که برای اعتراض به پایمال شدن حقوق زبانی در ایران به پرچم آن کشور افتخار می کنند؟ اگر اهتزاز پرچم ترکیه به دست این افراد به دلیل نژادپرستی صرف نیست و واقعا دغدغه آزادی و حقوق زبانی و ... را دارند چرا مثلا پرچم کشورهایی نظیر سوئیس یا بلژیک یا کانادا که نمونههای پیشرو در زمینه رعایت حقوق زبانی گروههای مختلف هستند را به دست نگرفتند به جای آن که پرچم کشوری را حمل کنند که یکی از بدترین عملکردها در رابطه با رعایت حقوق زبانی اقلیت های زبانی را برای خود ثبت کرده است؟ جز این است که تبارگرایی، قوم مداری و نژادپرستی تنها عاملی است که این افراد را به آن دولت علاقهمند کرده است؟
از سوی دیگر آیا واکنش درست و منطقی به قومگرایان، تقویت ناسیونالیسم ایرانی با تاکید بر هویت آریایی است؟ قطعا خیر! رویکردهای ناسیونالیستی و قوم مدارانه گرچه به ظاهر متضاد به نظر میرسند به واقع یکدیگر را تقویت میکنند نه تضعیف! اساسا این دو را باید یک رویکرد یکسان در نظر گرفت که توسط دو گروه مختلف دنبال میشوند... این دو رویکرد در حقیقت دو لبه یک قیچی هستند!
راه زندگی انسانی و همزیستی مسالمت آمیز در قرن بیست و یکم بر ما بیش از هر زمانی هویدا است و آن راه اولویت انسانیت بر قومیت و تبار و زبان است ...
باید که افراد آگاه در هر گروه قومی زبانی و ... دیگران را نیز آگاه نمایند که دوران قوم گرایی، ناسیونالیسم افراطی و نژادپرستی به سر آمده ... که همزبان ما به صرف این همزبانی هیچ برتری بر دیگران ندارد ... که تبار تعیین کننده هیچ اولویتی نیست ...
اگر کسانی هم اصرار به ملیگرایی دارند میتوانند ملیگرایی را با محوریت ارزشهایی نظیر آزادی خواهی و نوع دوستی و برابری خواهی و ... سامان دهند و بازتعریف کنند نه بر پایه زبان و تبار و نژاد. از یاد نبریم که زمینه بسیاری از جنایات تاریخ با تقویت نژادپرستی و قوم مداری فراهم آمده و بسیاری از کینهها و عداوتها نتیجه طبیعی این رویکردهاست است!
به امید فردایی بهتر و زندگی در سایه اتحاد و صلح برای همه انسانها "فارغ از زبان و تبار"