متن هایی که می نویسم خالی شدن، رهایی، لذت، و به طور کلی واکنش درونی من به مسائل پیرامون و وجودم است. در کافه ای کار می کنم و علاقمند به عکاسی هستم و عکاسی می کنم.
هوای عید
۲۱ اسفند شد، هوا خیلی وقته بهاری شده، نه اینکه فقط خنک شده باشه یا اینکه لطیف شده باشه... اسفند برای من همیشه استرس عجیبی داره، حس تموم شدن داره، زود تمام می شه، مثل صابونی که از توی دست لیز می خوره، سعی می کنم بگیرمش اما نمیشه، همه کاری هم دوست دارم انجام بدم، کوه برم، کتاب بخونم، عکس بگیرم، یه چیزی بخرم، فیلم ببینم، برم سفر، کار کنم، حتی بخوابم توی این هوا! یه کار جالب انجام بدم. یه استرس خاص داره برام اسفند، دوست دارم اسفند بمونه،نه اینکه از بهار خوشم نیاد،اسفند قبل از بهار خیلی جالبه، یه انتظار دوست داشتنی، نه مثلِ انتظارِ یارِ زیبایی که با تمام سلول های وجودت می خوای زودتر برسه یا زودتر برسی بهش،یه انتظاری که میخوام تمام نشه.
مطلبی دیگر از این نویسنده
سِلول های پَراکَنده
مطلبی دیگر در همین موضوع
ولنتاین خوبان
بر اساس علایق شما
آ،قا،یِ "حافظ" راستش اگر شما نبودید چه ها که نمی شد! ...