خب خب قبل اینکه همه حمله ور شن و ناراحتیشون ازین تایتل رو ابراز کنن بذارید خیلی مستقیم برم سر اصل مطلب شاید بعضی قانع شدن!
عنوان DMC ازون اول بر پایه ی یک کنتراست (تناقض) بنا شد، بخش devil که به بعد شیطانی بازی اشاره داره و بخش may cry هم که دیگه همه باهاش اشنایی داریم تو این دوره از تاریخ! خدایی گریه ی شیطانم در میاد :D (بخش احساسی)
بگذریم!
نسخه ۱ و ۲ رو کاری ندارم چون هم خیلی قدیمی هستن هم برای PC نیومدن و یه جورایی از نظرم نقطه ی رشد این بازی از سری ۳ شروع شد! البته ممکنه اشتباه کنم چون ازشون تعرف زیاد شنیدم!
نمیخوام بازیو توضیح بدم! اگه بازی نکردین حتما برید بازی کنید و برگردین این یه برگ نوشته رو بخونید :D
وقتی به نسخه ۳ بازی نگاه میکنین، دشمنی در کنار آرزوی همراهی دو برادر نسبت به هم رو میبینین . که علارغم اختلاف نظر هاشون هنوز همدیگه رو دوست دارن اما نه برادر درستکار که دانته باشه تو کتش میره که با شیاطین همسفره بشه نه ورجیل تو کتش میره که از خر شیطون :))))) بیاد پایین :D
بنا براین تا حد مرگ میزنن همو شل و پل میکنن و با اینکه از درون همدیگه رو دوست دارن.
حالا این وسط شیاطین واقعی رو میبینیم مثل آرخام که بدون هیچگونه ترحمی حتی به دختر خودش، فقط خواستار قدرته!
درباره ی سری ۴ میشه از رابطه ی نرو و کریه حرف زد تا نامردی و شیطان اعظم بودنه اون پاپ اعظم و خودخواهی و شیطان صفی اون یارو کفش دوزک گندههه که اسمش یادم نیست آها آگنوس :D همه و همه ی اینارو دارم یاد اوری میکنم که به یه جمع بندی اخرسر برسم پس صبور باشید و یه خوندن ادامه بدید! اینارو اضافه کنید به تغییر قیافه و بالا رفتن سن دانته تو بازی و اینکه نمیدونید بالاخره طرف دانته باشین یا نرو، ینی نمیدونید ایا الان دانته رفته سمت شیطان ها یا نرو سمت شیطانهاس یا اصن وات د هل ایز هپنینگ! و یهو اون وسط میفهمین برادر زن نرو هم دویل در میاد از اب و این حرفا و خلاصه حسابی سرگرمین! پس خط داستانی این سری و سری ۳ همش درحال سوپرایز کردنتونه!
نسخه dmc:devil may cry بر میگرده به دوره ی قبل از اختلاف دانته و ورجیل که کله شقیه بیش از حد دانته و عاقلیه ورجیل رو نشون میده و روند اختلاف دو برادر رو هر چند نه خیلی قانع کننده ولی به تصویر میکشه! علاوه براین کمی از کنجکاوی ای که تو سری ۳ برامون پیش اومده بود رو ارضا میکنه! و همش جدیده! دانته یه پسر اسکله کله شقه که اصن نمیفهمه دنیا چی به چیه و چه مسئولیت بزرگی به دوش داره! ورجیل برعکس مهندسشونه . کلا تو همه جا معمولا ادمایی که کمی بیش از حد باهوشن و کمی بیش از حد توانایی کنترل عواطفشونو دارن همیشه خبیث میشن.... همه ی اینا حرف از شخصیت پردازی قشنگ داستان داره.
حالا DMC 5! شخصیتا کیان؟ : تریش ، لیدی ، دانته ، نرو که یه یارو دست شیطانیشو تو تیزر کند برد و اصلا هم مشخص نبود که ورجیله! خب اینا که ۳ قسمت گدشته یا بودن یا حرفشون بود (ورجیل حرفش بود و شمشیرش فقط)
خب؟ اها V ! خب ؟ چیه V جذابه؟ حرف زدنش؟ کمبو های مزخرفش که حس هیجانی ندارن و هربار میفتم باهاش میخوام فقط زودتر تموم بشه و برگردم سر دانته یا نرو؟
ته سوپرایزشم اینه که وی داشته اینارو گول میزده که برگرده به بخش شیطانیش تا زنده بمونه! خب؟
هیچی دیگه ورجیل میاد با دانته میزنن تو سر و کله ی هم و بعد میفهمیم نرو پسر ورجیله که اونم تابلو بود از سری ۴ وقتی یاماتو به نرو اونطوری واکنش داد!
اها تهشم نرو یه قدرت خفن میگیره!
دیگه؟
هیچی دانته و ورجیل بعد اینکه اینهمه همدیگه رو ساییدن زرتی رفیق میشن و تموم :D
خط داستانی : ورجیل اومده دنیارو بگیره همین باید برید سراغش. خیلی هنر کردن اولش نمیگن شیطان بزرگ خفنه ورجیله ولی خدایی کیو گول میزنیم تابلو بود ورجیله!
قسمت احساسی: میفهمیم نرو پسر ورجیله بعد دانته و ورجیل همو میزنن میترکونن و بعد رفیق میشن :/
شخصیت پردازی: وی قسمت انسانی ورجیله که شخصیت خاصی نداره فقط علارغم اینکه اون وسطا به نرو میگه بدون من برو من کارم تمومه اخرش میره قاطی بخش شیطانیش میشه همه رو به فنا میده :/
.
.
.
هیچی دیگه همین!
امیدوارم یه نسخه دیگه بسازن و نویسندگیشو بدن دست یه آدم درست حسابی :)