در همین ابتدا بگویم که علاقه اصلی من «نوشتن» است و «نوشتن نقد» زیر ژانری است که در نویسندگی اردات ویژهای به آن دارم. در اصل من فیلمها و سریالها را میبینم و بلافاصله بعد از آن نقدهایشان را به سه زبان ترکی استانبولی، انگلیسی و فارسی دنبال کنم. القصه این نوشته که اسمش را نقد فصل دوم اسکوئید گیم گذاشتهام در راستای همون ارادت مزبور است وگرنه من نه جسارت میکنم به ساحت سریالبینها نه ادعایی دارم در بررسی تخصصی آثار سینمایی. هر چه هست فقط و فقط عشق به نوشتن است و بس.
اگر فصل دوم بازی مرکب را هنوز ندیدهاید این نوشته میتواند حاوی مقادیری اسپویل باشد. برای این که دست خالی از این نوشته بیرون نرفته باشید باید بگویم که فصل دوم قطعا ارزش دیدن دارد اما منتظر غافلگیری به خصوصی نباشید و چه بسا در بسیاری از نقاط حرص هم بخورید از منطق روایی داستان و یا تصمیمات کاراکترها. اما توصیه به دیدن میکنم، ۷ قسمت است و خوشساخت و روان.
و اما میخواهم بررسی سریال را از چند جنبه دنبال کنم. برای این نوشته هیچ پیشنویسی تهیه نکردم و هر چه مینویسم همین الان بر ذهن جاری شده و اصولا علاقهای به بازخوانی و اصلاح نوشتههای خودم هم ندارم. در هر صورت اسکویید گیم در فصل دوم خودش قابل پیش بینی بود. من نقد و بررسی خودم از یکبار از منظر کاراکترها و یک بار از منظر داستان مینویسم.
در انتهای فصل اول دیدیم که سونگ یی هون بعد از برنده شدن در بازیها و بردن مبلغ ۴ میلیارد وون در حالی که قصد داشت با پروازی به سوی آمریکا به دیدن دخترش برود، ناگهان تصمیم میگیرد که برگردد و بانی بازیهای اسکویید گیم را پیدا کرده و بر بازیها پایان دهد تا انسانهای بیشتری کشته نشوند. در فصل دوم ب بسیاری از رفتارهای این کاراکتر برای من دور از منطق بود.
در واقع انگیزه اصلی سونگ یی در فصل اول برای شرکت در مسابقهها این بود که بتواند دخترش را از حضانت همسر سابقش خارج کند تا دخترش به آمریکا نرود و فراموشش نکند. این که چنین آدمی با این انگیزه حالا در فصل دوم بیش از سه سال است که دخترش را ندیده برای من کمی عجیب بود.
سونگ یی تصمیم گرفت دوباره به بازیها برگردد و اجازه ندهد آدمهای بیشتری کشته شوند. برای این کار یک گروه ادم را استخدام کرد تا به دنبال مرد بازاریاب بازیها باشند. مرد بازاریاب را پیدا میکنند و قسمت عجیب ماجرا این که سونگ یی که سه سال آزگار هر روز و هر شب به دنبال پیدا کردن جزیره برگزاری بازیها بود حالا با بازاریاب نشسته و رولت روسی (Russian Roulette) بازی میکند! بازی که هر لحظه ممکن است جانش را بگیرد و انگیزه و هدفهایش را به باد بدهد، در نهایت هم میبینیم که بازاریاب میمیرد و پلیس جوان میرسد که سونگ یی را به جرم قتل عمد دستگیر کند!
کاراکتر هوان جونگ هو با بازی Wi Ha-joon: در نقش پلیس جوان
پلیس جوانی که در ابتدای این فصل دیدیم که به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی به کار مشغول شده است و سرخود در پی سونگ یی هون میگردد. اگر فراموش کردید پلیس جوان در انتهای فصل اول توسط برادر بزرگترش که گرداننده بازیها بود با تیری به رودخانه فرستاده شد و البته زنده ماند تا در فصل دوم به این شکل تصادفی و به طرزی قابل پیش بینی با کاراکتر سونگ ییهون همکاری کند تا با هم در پی جزیرهی برگزاری بازیها بگردند.
نکته عجیب دیگر در این باره این است که هیچکس از رئیس پلیس به هیچ شکلی حرف جونگ هو را درباره جزیره و بازیها باور نمیکند و او را دیوانه خطاب میکنند و او مجبور است سرخود به دنبال جزیرهها برود. این که این کاراکتر انتظار دارد با یک قایق نسبتا ساده و بدون هیچ تجهیزات و کمکی پی به دم و دستگاه گروه برگزار کننده برسد کمی دور از تیزهوشی است که از پلیسها انتظار میرود.
البته در ادامه میبینم که سونگ یی امکانات لازم از آدم و تجهیزات و امکانات را در اختیار او قرار میدهد. اما این که با هم فکری هم به این نتیجه میرسند که در دندان سونگ یی یک چیپ ردیاب دار جا کنند که بتوانند محل بازیها را پیدا کنند مجدد از نظر من کمی ساده لوحانه بود. از همان ابتدا معلوم است که در چنین تشکیلاتی هر وسیلهای که باعث لو رفتن محل بازیها بشود در همان ابتدا منهدم میشود. مخصوصا بازیگر شماره ۴۵۶ (سونگ یی) که به خواست خودش به بازیها برگشته و ريیس بازیها کاملا در جریان قدم به قدم او قرار دارد، حتما دابل چک میشود که نکند دست پلیس به دنبال سونگ یی در کار باشد! پیدا کردن یک چیپ ساده که کاری ندارد! که همین چیپ ساده چندین روز وقت پلیس جوان و اکیپ همراهش را در مسیر نادرستی گرفت.
تکلیف ملوان قایق هم از همان ابتدا به طرز گلدرشتی مشخص بود که اگر با برگزار کنندهها همدست نباشد با ارگان دیگری قطعا همکاریهایی دارد. در این فصل درباره سرنوشت اعضای قایق چیزی دستگیرمان نشد و باید تا فصل سوم منتظر بمانیم.
کاراکتر ۰۰۱ در بازی و گرداننده بازیها با بازی Lee Byung-hun
لی بیونگ هون که در ابتدای فصل در مسند گرداننده بود بعد از بازی اول با پیرهن شماره ۰۰۱ وارد بازی شد. برایم همان موقع سوال ایجاد شد که آیا در بازی اول هم حضور داشت یا نه. چون در رای گیری بعد از بازی اول نمایان شد. در هر صورت من اگر به جای شخصیت اصلی سریال یعنی سونگ یی بودم با دیدن شماره ۰۰۱ یک لحظه به شک میافتادم! چرا که در فصل قبلی همین شماره بود که از قضا مبدع بازیها از آب درآمد و به همراه سونگ یی همه ما را هم شوکه کرد! این که مجدد در همین فصل شماره ۰۰۱ حتی علامت سوالی در ذهن سونگ یی ایجاد نکرد و باب دوستی میان شماره ۰۰۱ و ۴۵۶ شد به نظرم از عجیب بود.
در واقع نکته عجیب برای من عدم تناسب بین هوش و ذکاوت سونگ یی و دل جرئتش بود. از یک طرف آن قدر شجاع است که به بازیها برگردد و سعی کند جان آدمها را نجات دهد، یا با بازاریاب رولت روسی بازی کند، از طرفی آن قدر کم هوش است که به هیچ چیز شک نمیکند و یا اصلا هیچ اطلاعاتی در مورد تعداد کسانی که قرار است با آنها بجنگد ندارد اما میخواهد بجنگد!
اینکه انگیزه گرداننده مسابقه از ورود به بازیها با عنوان بازیکن شماره ۰۰۱ چه بود سوال دیگری است که فصل ۲ پاسخی به آن نداد. هدفش سرد کردن سونگ یی از تصمیمش بود؟ هدف سر در آوردن از نقشههایشان بود؟ واقعا متوجه نشدم. این که در بازی special game یعنی همان بازی که در شب تاریک در هنگام خاموشی همه به جان هم میافتند و چشم چشم را نمیبیند و نگهبانان ورود نکردهاند، اینکه کاراکترهای ۰۰۱ در هر دو فصل از این قسمت جان سالم به در میبرند نیز نکته دیگری است!
قرار دادن شخصیتهایی از نسل زد (GenZ) و کاراکترهای رنگین کمانی در فصل دوم اسکویید گیم به گمان من فشاری از سمت نتفیلیکس است تا به این وسیله مخاطبانی از همه اقشار داشته باشد: یوتیوبر، خواننده رپ، دختر باردار، مادر و پسر و Hyun-ju در نقش تکاور سابق و ترنس (transgender) که الحق دلاور و دوست داشتنی بود. در هر صورت این تغییرات به مذاق من خوش آمد و دیالوگها و دغدغههای این شخصیتها برایم عجیب یا دور از ذهن نبود. هر چند از آن جایی که میدانیم کمی دیرتر یا زودتر تمامی این کاراکترها قرار است کشته شوند پس نمیتوانیم همذات پنداری به خصوصی با تک تک آنها پیدا کنیم.
داخل پرانتز این که از ژنتیک است یا اب و هوا اما هر چه است این که کرهای ها هیچکدام سن واقعیشان را نشان نمیدهند از عجایب خلقت است! به سن بازیگرها در تصاویر نگاه کنید.
کاپ کاراکتر روی مخ این فصل میرسد به خانوم جادوگر دوست نداشتنی که فقط نفوس بد میزد و هیچ ثبات شخصیتی نداشت! با تشکر از کاراکتر Hyun-ju که در یکی از بازیها دو چک اساسی مهمانش کرد و دل همهی ما را خنک!
در مجموع تقابل سونگ یی به عنوان یک شخصیت آگاه با بازیکنان دیگر که همگی انسانهایی شکست خورده و بدهکار مالی بودند، این که در مواردی به سونگ یی اعتماد میکردند و بعد میدیدند که اعتمادشان بیجا بوده به نظر من جای کار بیشتری داشت و سونگ یی خیلی زود مشابه فصل قبل در دل یک گروه جای گرفت که کمابیش بافتی مانند فصل اول داشت.
در ابتدای شروع فصل دوم اسکویید گیم کمی نگران شدم که نکند قرار است دوباره همان بازیها را ببینیم. مخصوصا این که کارگردان سریال پیشتر در ویدیویی اعلام کرده بود که فصل دوم و سوم را به دلایل مسائل مالی ضبط و پخش کرده است. اما به جز بازی اول باقی بازیها جدید بودند و اینکه در برخی بازیها شباهتهایی با بازیهای بچگی ما ایرانیها داشت برایم حتی خوشایند بود. مانند بازی یک قل دو قل.
بازی سوم اما نفس گیر بود. این بازی روی معروفترین پوستر این فصل هم قرار دارد و آهنگش هم بسیار دلنشین بود. به کرهایهای بیچاره فکر میکنم که اگر با این بازیها خاطره داشته باشند بعد از اسکویید گیم چه بر سر خاطرات بچگیشان میآید.
اسکویید گیم در فصل دوم به اندازه فصل اول میخکوب کننده نیست. دیگر با دنیای اسکویید گیم آشنا شدیم و تقریبا با موضوع متحیر کنندهای روبرو نمیشویم.
در این فصل چند تغییر هم در روند بازیها ایجاد شده است، مثلا بعد از هر بازی افراد باقی مانده میتوانند تصمیم بگیرند که میخواهند ادامه دهند یا نه. اگر رای به رفتن شد، پولی که تا آن زمان جمع شده باشد بین افراد باقی مانده تقسیم میشد. همین موضوع طمع افراد را برمیانگیخت تا فقط یک بازی دیگر بازی کنند تا پول بیشتری نصیبشان شود. به علاوه رای به رفتن یا ماندن با یک برچسب بر روی لباسهای افراد مشخص میشد. یعنی در هر لحظه معلوم بود نظر هر بازیکن در مورد بازیها چیست. در این نقطه همانطور که انتظار داریم این موضوع باعث درگیری بین افراد میشود چرا که طرز بسیاااار عجیبی نتیجه رایگیریها همیشه ۵۰-۵۰ میشود، بماند که این موضوع اصولا از نظر ریاضیاتی هم غیرممکن است! بماند که در هر قسمت زمان زیادی به نشان دادن روند رایگیری میگذشت که بخش کسل کنندهه فصل دوم به شمار میرفت.
نکته دیگر این که در این فصل کمی سریال را از زاویه دید نگهبانان قرمز پوش هم میبینیم که به طرز بیمنطقی بیرحم هستند در حالیکه از نظر وضعیت زندگی و موقعیت با بازیکنهای داخل بازی چندان تفاوتی ندارند.
و از فصل اول این سوال در ذهن من است که آیا برای دولت و پلیس سوال ایجاد نمیشود که سالانه ۴۵۶ نفر کجا غیب میشوند؟ بر طبق آرشیو اطلاعاتی که در فصل یکم دیدیم این بازی سالهاست به همین منوال ادامه دارد. در این سالها فقط یک پلیس جوان و یک نفر با ضریب هوشی سونگ یی صرفا به فکر پیدا کردن ریشه ماجرا هستند؟ اینها سوالات من از فصل اول است که هنوز بیجواب مانده است.
اسکوییدگیم در فصل دوم خود ناتمام ماند. بازی ادامه دارد و افرادی در بیرون از جزیره بازیها هنوز در پی پیدا کردن محل برگزاری بازیها هستند. باند قاچاق اعضای بدن با جدیت به کار خود ادامه میدهد و دستگیر نمیشود. بیشتر به نظر میرسد که فصل سوم در واقع ادامه فصل دوم است تا یک فصل جدید.
زمان پخش فصل سوم اسکویید گیم
گفته میشود که فصل سوم بازی مرکب حوالی پاییز و تابستان ۲۰۲۵ روانه مارکت میشود. چارهای جز انتظار نیست. در نهایت فصل دوم سریال اسکویید گیم (اگر فصل اولش را دوست داشتید) دیدنی و سرگرم کننده است.
نظر شما چیست؟
-----
پینوشت: به نقدی که نوشتم لطفا نقد وارد کنید:)