beikzadeh.abs
beikzadeh.abs
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

شر و ور

شر و ور زیاد میگفت . حوصله ی خودش رو هم نداشت ولی یه چیزی و فقط یه چیزی ارومش میکرد ، اینکه حرف بزنه . اون حرفایی که حتی یه بار هم به کسی نگفته بود رو بچرخونه رو مدار شرو ور و با سر بقیه رو درد آوردن یکم دلش رو اروم کنه . خودش هم خوب میدونست . فقط میخاست یکم اروم بشه . فقط یکم آروم بشه . فقط آروم بشه . فقط.....

حرف اضافی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید