کودکان راجع به پول چه می دانند؟ دانستن پاسخ این سؤال، یکی از چالش هایی است که رفتارشناسان کودک و نوجوان، نظریات متفاوت و گاهی پیچیده به آن می دهند، ولی آنچه واضح و روشن است، این است که والدین برای اینکه آینده کودک خود را طوری بسازند که او ارزش و قدر پولی را که به زحمت بدست آورده است بداند، موظفند از سنین پایین به او آموزشهایی را بدهند.
در این مقاله کوتاه 5 روش خیلی ساده و کاربردی که جزو اولین قدم های یادگیری آنچه کودکان راجع به پول چه می دانند و چه باید بدانند را با زبان ساده می آوریم:
کودک باید بداند که پول روی درخت سبز نمی شود و روزی تمام می شود پس برای داشتن آن باید زحمت کشید. برای آموزش این مورد به کودک، مبلغی را در اختیار او قرار دهید و تعدادی از چیزهایی که او دوست دارد را نزد خود داشته باشید و از او بخواهید برای بدست آوردن آنچه نیاز دارد به شما پول بدهد و شما آن چیز را به او بفروشید تا زمانیکه پولهایش تمام شود.
در بازی بالا کودک پولهایش تمام می شود ولی خواسته هایش هنوز ادامه دارند. بنابراین دو راه را پیش روی او قرار دهید اول اینکه کودک می تواند یکی از چیزهایی که بابتش پول داده را پس بدهد و چیز دیگری را بخرد و یا اینکه یک کاری را از او بخواهید انجام دهد و به ازاء آن به او پول بدهید و با آن پول از شما خرید کند تا به خواسته اش برسد.
در این روش حتما با بدخُلقی او روبرو خواهید شد ولی دانستن این واقعیت که پول تمام شدنی است، برای او یک ضرورت است.
بعبارت ساده تر یعنی گذشتن از “لذت امروز” به نفع “لذت فردا”. اینکه کودک باید درک کند که اگر از بعضی خواسته های امروزش چشم پوشی کند می تواند بهتر از آنرا فردا داشته باشد.
مثال معروف در این مورد مثال ” مارشمالو ” است. همانطور که می دانید مارشمالو نوعی خوراکی شیرین رنگارنگ نرم و خوشمزه ای است که کودکان عاشق آن هستند و خودداری از خوردن آن وقتی در اختیار کودک باشد، کار بسیار سختی است.
گروهی از روانشناسان و رفتارشناسان کودک، تعدادی کودک را در اتاقی قرار دادند و به هر کدام یک مارشالو دادند و گفتند اگر بمدت 20 دقیقه آن را نخورید یک مارشالو دیگر جایزه می گیرید.
رفتار این کودکان لحظه به لحظه فیلمبرداری می شد و رفتار کودکان بسیار جالب بود. تعدادی از کودکان در همان لحظه ورود، مارشمالو را خوردند و از خیر جایزه گذشتند. تعدادی از کودکان چند دقیقه صبر کردند ولی قبل از پایان مهلت مقرر مارشمالو را خورده بودند. تعدادی آن را لیس می زدند و می خواستند خودشان را اینگونه کنترل کنند ولی در نهایت آنرا خوردند.
در نهایت، تعداد بسیار اندکی از کودکان ماندند که تا پایان مهلت مقرر توانستند استقامت کنند و مارشمالو را نخوردند. سپس گروه ناظر به اتاق ورود کردند و به گروه آخر، یک مارشمالو جایزه دادند.
اتفاقی که افتاد این بود که در این جمع، تعداد بسیاری از کودکان با دیدن جایزه، حسرت می خوردند و شاید به این درک رسیدند که برای بدست آوردن لذتهای بزرگترِ فردا، باید از بعضی خواسته های امروزت بگذری.
رفتار این گروه تا بزرگسالی مورد مطالعه قرار گرفته بود و جالب اینکه کودکانی که توانسته بودند از لذتهای آنی خود بگذرند در بزرگسالی نیز موفقتر از بقیه شده بودند.
روش سنتی آموزش “پسانداز کردن” را هم تقریبا همه میدانیم. برای کودکتان یک قلک بخرید و هر از چندی پولی به او بدهید و تشویقش کنید که قلکش را برای بدست آوردن هدفی که از قبل انتخاب کرده، پُر کند.
“قرضدادن” و “قرضگرفتن” هم از جمله مهارتهای اقتصادی هستند که کودکان باید بیاموزند.
پولی را به کودکتان قرض بدهید و از او بخواهید آنرا در یک موعد مقرر به شما پس بدهد و یا از کودکتان پولی را قرض بگیرید و در موعد مقرر به او پس بدهید. در این مثال اگر کودک شما زمان پرداخت و یا دریافت را فراموش کرده بود به او یادآوری کنید تا اهمیت زمان را در دریافت و پرداخت بفهمد.
شاید سؤال پیش بیاید که کودک پول را برای چه کاری می خواهد که به او قرض دهیم. یک مثال ساده اینکه برای او قلکی خریده اید و برای افتتاح قلک به او مبلغی را می دهید تا با آن مبلغ پس انداز کردن را یاد بگیرد با این شرط که پس از شکستن قلک پول شما را پس بدهد.
یکی دیگر از مهارتهای اقتصادی که بچهها باید بیاموزند، این است که چه چیزی را از چه جایی بخرند. بعبارتی دیگر، کودک باید همیشه به دنبال بهترین خرید باشد.
برای کودک، خرید جنس ارزان از پایین شهر یا خرید همان کالا با قیمت بالاتر از بالای شهر یکیست و مفهوم ارزانتر و گرانتر را نمی داند.
برای کودک، خرید یک بطری آب از سوپرمارکت محل و خرید همین بطری آب از یک مغازه در دل بیابان احتمالا یکسان جلوه میکند، اما منطق اقتصادی میگوید که مغازهداری که در بیابان آب میفروشد، میتواند تا اندازهای گرانفروشی کند.
برای کمک به کودک در درک این موضوع، می توانید قیمت چند کالا را در یک فروشگاه گرانفروش یادداشت کنید و به اتفاق فرزندتان به فروشگاه دیگر بروید و قیمتها را برای کودکتان بطور ملموس مقایسه کنید. مثلا بگویید اگر این کالا را از اینجا بخریم می توانیم یک آبمیوه هم با همان پول بخریم پس این مغازه ارزانفروشتر است و ما باید خریدهایمان را از جاهایی بکنیم که بتوانیم کالاهای بیشتری را با همان پول بخریم.
یا مثلا با خرید از این مغازه ما فلان قدر پول اضافه می آوریم که می توانی برای خودت در قلک پس انداز کنی.
به فرزندتان از لذت هدیه دادن به دیگران بگویید. زمانی که شما به کسی هدیه می دهید، او باید شادی را در رفتار و چهره شما ببیند. کودک شما باید بفهمد که می تواند بعنوان یک نیکوکار کوچک، مثل شما رفتار کند.
اگر کودکتان میخواهد در جشن تولد دوستش شرکت کند، از او بخواهید از قلکش پولی بردارد و هدیهای برای دوستش بخرد. خرید کودک از پس انداز خودش لذت فراوانی برای او دارد. البته این برداشت را با انجام یکی از کارهای خوبش با دادن پاداش، جبران کنید تا هم پس اندازش جبران شود و هم اینکه کودک بفهمد اگر کار خوبی انجام دهد پاداش می گیرد.
اگر قصد کمک به یک موسسه خیریه را دارید، میتوانید همراه کودکتان این کار را بکنید و برایش توضیح بدهید که چرا این کار را میکنید. به او بگویید زندگی زمانی زیباتر می شود که دیگران نیز شاد باشند و تو می توانی با کمک کردن، آنها را شاد کنی.
روشهای فوق، تعداد اندکی از راههایی است برای پاسخ به اینکه کودکان راجع به پول چه می دانند و چه باید بدانند.
در آخر یادآوری می کنم از رفتگر محله خود غافل نشوید. به کودک خود بیاموزید و تأکید کنید که آنها آشغالی نیستند، آنها آشغال جمع کن هم نیستند، آنها مثل من و شما انسان هستند و دارای خانواده و از خیلی از ماها زحمتکش تر هستند.
رفتگری شغل آنهاست و دلیلی برای کثیف بودن آنها نیست. اگر آنها نباشند محله ما در کمتر از یک هفته به آشغال دونی تبدیل می شود. ما به آنها احترام می گذاریم چون لایق احترام هستند و برای شهر و محله ما مفیدند.
نام رفتگر محل ما “علی اکبر” است. نام رفتگر محل شما چیست؟ آیا او را به اسمش صدا می زنید یا به شغلش؟
مقالات نوشته شده توسط محمود حسنی زاده مدیر وبسایت bells.ir که در زمینه کودک و نوجوان می نویسد: