دومین نشست از جلسات خیر و خرد با عنوان رونمایی از کتاب دیگر دوستی موثر در روز دوشنه دوم دی ماه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی برگزار گردید. نشست های خیر و خرد که با همت موسسه دارالاکرام و نشر نی برگزار می گردند در پی توسعه ادبیات امر خیر و واکاوی وجوه گوناگون این امر می باشند. این جلسه با نمایش کلیپ کوتاهی از استاد شفیعی کدکنی که تصیح تذکره اولیا عطار را به موسسه دارالاکرام تقدیم می کنند شروع گردید.
در ادامه فیلم کوتاهی که به جهت ترجمه و رونمایی از کتاب توسط نویسنده (پیتر سینگر) برای نشست ارسال شده بود پخش گردید. پس از آن دکتر محمد رضا جلایی پور سخنان خود را با یادی از دو کولبر نوجوان ایرانی شروع نمودند. در ادامه ایشان با طرح این نکته که دیگر دوستی موثر هم یک فلسفه هست و هم یک پویش اجتماعی، بحث فلسفی دیگر دوستی موثر را بر عهده استاد ملکیان گذاشتند و از وجه پویش اجتماعی دیگر دوستی موثر به شرح زیر سخن به میان آوردند.
ایده ایی که این فلسفه و پویش دیگر دوستی موثر مبتنی بر اون هست خیلی ساده است اینکه همه باید تلاش کنیم بیشترین خیر ممکن را برسانیم. ازنظر حامیان این ایده و پویش دزدی نکردن و آزار نرساندن و نکشتن دروغ نگفتن و اجتناب از باورها و رفتارهای غیر اخلاقی برای زندگی اخلاقی کافی نیست ما علاوه بر اینها باید تا جای ممکن خیر رسانی هم بکنیم.
پیتر سینگر در سال ۱۹۷۲ در مقاله ای تحت عنوان قحطی فراوانی و اخلاق به نظرم مبنای اصلی این نظریه را لااقل در عرصه آکادمیک طرح کردند جمله ای که در این مقاله گفتند این بود که :
اگر می توانیم جلو اتفاق بدی را بگیریم {بیماری وگرسنگی و…}بدون اینکه خودمان چیزی که اخلاقا مهمتر است را فدا نکنیم اخلاقا موظفیم چنین کنیم
پرسش دیگر دوستی موثر در درجه اول این هست که چطور می توانیم از منابع مون اعم از پول وقت توان مون …بیشترین خیررسانی ممکن انجام بدیم که دو پیش فرض اصلی داره یکی اینکه ما وظیفه داریم بعد از تامین نیازهای غیر تجملاتی مان از درآمد و وقت و توان مون برای تامین نیازهای دیگران استفاده کنیم ودوم اینکه همه کمکها وخیررسانی ها ارزش برابر ندارند وما موظفیم به اهداف نیکی کمک کنیم که به شکلی موثر بیشترین خیر ممکن را می رسانند.
پیتر سینگر دو آزمایش ذهنی مطرح می کند اولیش این است که میگه فرض کنید دارید در پارک قدم میزنید می بینید کودکی در حال غرق شدن هست در دریاچه کم عمق پارک اگر شما زود تصمیم بگیرید وبپرید در آب نجاتش بدید او نجات پیدا می کند و هیچ خطری هم براتون نداره اما کفش گران قیمتی که پوشیدید خراب می شه. بعد سوال میکنه که آیا ما در اینجا وظیفه داریم اون کودک رو نجات بدیم یا نه؟ دوستانی که در اینجا فکر میکنند که ما وظیفه داریم علی رغم اینکه کفشمون خراب میشه بپریم تو آب و بدون اینکه خطر خاصی کنیم اون بچه نجات پیدا کنه دستاشون بالا… به نظر میاد تقریبا همه حضار هم نظر هستند با سینگر که ما وظیفه داریم اینچنین کنیم.
سوال بعدی که میپرسه اینه که چه تفاوت ماهوی وجود دارد بین اون کودکی که جلوی چشم شما افتاده توی آب و شما به راحتی می توانید نجاتش بدید با کودکان دیگری که ما می دانیم با هزینه بسیار کمتر از اون کفش لوکسمون میتوانستیم جانشون نجات بدیم. الان خیریه های موثری هستند هم در ایران هم در سطح جهانی که میدانیم این کار را می کنند. اگر نجات نمیدیم در واقع انتخاب کردیم که کفشمون خراب نشه. و بعد جغرافیایی و اینکه جلوی چشممان نیستند و تاثیر عاطفی روی ما نمی گذارند دلایل کافی و عقلانی نیست برای اینکه این مسئولیت از روی دوش ما برداشته شود. آزمایش ذهنی دومی که بیان می کند و آن هم به نظرم قدرتمند هست می گوید فرض کنید که قطاری با سرعت در حال حرکت است و شما می بینید که به چند کودک اصابت خواهد کرد که در حال بازی روی ریل قطار هستند. شما کنار سوزن قطار هستید.
شما عامل کشته شدن آنها نیستید ولی میتوانید این سوزن را حرکت بدهید و قطار به جای اصابت به آن چند کودک و کشتن آنها، به ریل جانبی می رود و به ماشین لوکس شما اصابت می کند که روی ریل قطار است. در این وضعیت وظیفه شما چیست؟ دوستانی که فکر می کنند در این وضعیت ما وظیفه داریم سوزن ریل را جا بجا کنیم و به جای کشته شدن کودکان، ماشینمان را از دست بدهیم دستاشون بالا. خوب، این تبعات بسیار سنگینی دارد. اگر شما این را قبول دارید آن وقت پیتر سینگر از شما می پرسد که چه فرقی می کند با بقیه هزینه های لوکس شما. شما هر بار که ماشین، خانه لوکس، بلیط صف اول کنسرت، بلیط بیزینس کلس هواپیما و هر نوع هزینه تجملاتی، جواهرات، ماشین و خانه های گران قیمت می خرید در واقع انتخاب کردید که آن کودکان بمیرند، چون با هزینه بسیار کمتر از آن ماشین لوکس می شود دهها بلکه صدها کودک را از طریق شیوه های مداخله موثر که الان در دسترس ماست نجات داد. از جمله این شیوه ها خیریه های چند دلاری است که بسیاری از کودکان را نجات می دهند.
علاوه بر این آزمایش های ذهنی مثال های ملموسی که در کتاب مورد اشاره قرار گرفته است در کنار استدلال هایی که به کار می برند در مجموع خیلی روی مخاطب تاثیر می گذارند. و برای من همیشه سوال بوده که چرا چنین استدلال هایی و کتاب هایی که شما نمی توانید بخوانید و تغییر نکنید در ایران توسط مترجمان و فلاسفه چندان طرح نمی شود. بسیاری از کتاب هایی که به فارسی ترجمه می شود در حوزه اخلاق عملی و هنجاری چندان تاثیری روی مخاطب نمی گذارند، من ارزشش را منکر نیستم ولی برایم سوال است که چرا کتابهایی که اولا پر مخاطب تر است و ثانیا نشان داده شده که در کشورهای دیگر تاثیر بیشتری در تغییر رفتار مخاطب داشته ترجمه نمی شوند. و این کتاب یکی از آن کتاب هاست.
این ایده دیگر دوستی موثر از حول و حوش ده سال پیش تبدیل می شود به یک جنبش که از دلش نهاد های زیادی برآمده و رو به گسترش هم هست. و با همین شیوه ادامه پیدا کند احتمالا در اغلب کشورهای دنیا دیگر نهاد هایی خواهد داشت الان بیشتر در دانشگاه کشورهای توسعه یافته و پاره ای از شهر های پر جمعیت اروپای غربی و آمریکای شمالی فعاله و ده ها هزار حامی جذب کرده ولی همین الان در بسیاری از پایتخت های کشورهای توسعه یافته هم در حال گسترش است و می شود امید داشت که به ویژه پس از انتشار این کتاب در ایران و برای شروع در تهران هم بشود نهاد هایی را برای گسترش و نشر این ایده و تقویت و هماهنگی دیگر دوستانه موثر آغاز کرد کسانی که به این جنبش پیوستند روی سبک زندگی دیگر دوستانه موثر هم خیلی تاکید دارند در این سبک زندگی ساده زندگی کردن خیلی مورد تاکید است این که بخش بزرگی از درآمدتان را به یکی از این اهداف خیر در اولویت که با سنجش گرایی های عقلانی انتخاب شده اند بپردازید خیلی مهم است.
اینکه اگر این کار را نمی توانید بکنید لااقل تلاش بکنید خودتان شغلی داشته باشید که خودش خیر زیادی می رساند و یا درآمد زیادی دارد برای کمک به آن اهداف خیر و اینکه بخشی از بدنتان را برای دیگر دوستی موثر هزینه بکنید از جمله بخشش خون یا مغز استخوان هم از جمله مواردی است که در این سبک زندگی بسیار به آن توجه می شود. یک سری مطالعات تجربی هم نشان داده شده که اغلب فعالان این جنبش گزارش می کنند که معناداری و شادکامی زندگیشان هم بعد از پیوستن به این جنبش افزایش پیدا کرده است. به تعبیر سعدی “نعیمان از طعام لذت برند و کریمان از اطعام”.
از بین نهاد ها و سازمانی هایی که از دل این جنبش برآمده من شخصا به چند موردش خیلی رجوع می کنم و می خواستم پیشنهاد بکنم تا حتی الامکان اینها را گوگل بکنید و سایت هایشان را ببینید خیلی به کار می آید و عملا در تقویت سبک زندگی دیگر دوستانه موثر در شما خیلی می توانند کمک بکند. یکیش خود درس دیگر دوستی موثر توسط خود پیتر سینگر که خوشبختانه در سایت www.coursera.org
رایگان در اختیار همگان است اگر احیانا آن کلاس را آنلاین بگذرانید خیلی تشویق می شوید برای اینکه این تغییرات را در سبک زندگی روزانه تان اعمال کنید.
سازمان: زندگی که می توانی نجات دهی www.thelifeyoucansave.org
سازمان: سنجیده ببخش www.givewell.org
سازمان: بخشیدن آنچه نمی توانیم www.givingwhatwecan.org
سازمان: ۸۰ هزار ساعت www.80000hours.org
سازمان: بی واسطه ببخش www.givedirectly.org
با اتمام سخنرانی ایشان، فیلم کوتاهی از مترجم کتاب(آرمین نیاکان) که در ایران ساکن نیستند و به جهت این جلسه نکاتی در خصوص کتاب و ترجمه اثر ارایه و ارسال نموده بودند پخش شد. در ادامه برنامه استاد قریشی به همراه فرزند خود دوقطعه حزین به نام های کاروان عشق و فراق عشق را به یاد و خاطره آزاد و فرهاد خسروی نواختند.
در ادامه استاد ملکیان ضمن گلایه از وضع موجود کولبران و بی خانمان ها به طرح بحث خویش پرداختند.در ابتدای سخنرانی ایشان فرمودند که انصافا گواهی می کنم بهترین موسسه ای که در ایران مصداق همین دیگر گزینی موثر هست فعلا موسسه دارالاکرام هست و ادامه دادند که من موسسه ای با این درجه از پاکی و پیراستگی و پالودگی و با این همه از عقلانیت ورزی در امر خیر و در کمک رسانی به مردم ندیده ام.
استاد ملکیان در ادامه فرمودند که عقلانی نمودن خیر رسانی و یا به عبارت دیگر رساندن بیشترین خیر به دیگران در گرو یک تفکیک بسیار مهم است. تفکیک نیاز از خواسته. در واقع این چنین نیست که ما هر آنچه می خواهیم را نیاز داشته باشیم و یا اینکه هر آنچه نیاز داریم را می خواهیم بلکه گاهی اوقات برعکس است و ما خواهان آن چیزهایی هستیم که به آنها نیازی نداریم و یا خواهان نیازهای واقعی خود نیستیم. لذا توجه به این تفکیک از سه جهت اهمیت پیدا می کند . اولین جهت این مساله است که خواسته های آدمی انتها ندارد اما نیازهای انسان محدود است و نیازها اگر برآورده نشود ساختار جسمانی، ذهنی و روانی شخص که نیازش برآورده نشده دیر یا زود دستخوش اختلال می شود لذا ما در کمک کردن به دیگران باید نیازهای آنها را مد نظر قرار دهیم و نه خواسته های آنها را که حد یقفی ندارند.
دومین جهت آن است که اساسا برآوردن خواسته های دیگران لزوما خدمتی به دیگران نیست بلکه گاهی خیانتی هست. در واقع بسیاری از خواسته ها اگر برآورده نشوند بهتر است تا برآورده شوند. سومین نکته نیز این امر است که اگر من کمک کننده به تامین نیازهای خود اکتفا می کردم و با زیاده طلبی و حرص در پی برآوردن خواسته های خود نمی رفتم چه بسا از قبل این قناعت به ضروریات و نیازها فرد یا افرادی دچار فقر نمی شدند.
واقعیت این است که اغلب فقر مادی فقر فرهنگی هم ایجاد می کند. و آن میزان از فرهیخگی که کمک کند تا فقیر بتواند به نحوصحیح از کمک دریافت شده استفاده کند وجود ندارد. از این لحاظ یکی از بزرگترین کارهای خیر این است که پس از کمک مادی فقیر را رها نکنیم و روش استفاده از اموال و کمک ها را به فقرا آموزش دهیم.
نکته دیگر این مساله است که خود من برای اینکه بتوانم هم به دیگران کمک کنم و هم اینکه دیگران به این وضع دچار نشوند باید ساده زیستی را تمرین کنم. ساده زیستی دو ویژگی بزرگ دارد اول اینکه اگر ساده زیست نباشی نمی توانی به نیازهای عمیق، ذهنی و معنوی خودت برسی چرا که زندگی تجملی نیاز به درآمد بالا دارد و برای درآمد بالا نیز مدام باید کار کنی و اساسا فرصتی برای پرداختن به نیازهای روانی و معنوی خویش نمی یابی و دوم اینکه ساده زیستی فقرزدا هم هست چرا که اگر من ساده زیست باشم و به ضروریات زندگی خود اکتفا کرده باشم این نوع سبک زندگی سبب خواهد شد افراد کمتری به دام فقر گرفتار آیند.
نکته آخر اینکه ما باید در اخلاق به طور کلی و در اخلاق انفاق ظرفیت ذهنی و روانی خود را در نظر بگیریم به این معنا که اگر توانایی کمک مادی فراوانی هم داریم اما به میزان ظرفیت روانی و معنوی خود دست به انفاق بزنیم. در این حالت فرد از دیگرگزینی که اثری اجتماعی دارد به خودشکوفایی که اثری درونی و فردی دارد نائل می شود اما اگر فرد از ظرفیت معنوی و ذهنی خود فراتر رود و به جهات مختلف دست به انفاقی زند که ظرفیت معنوی متناسب با آن را ندارد این فرد نه تنها رشد درونی ندارد بلکه تنزل معنوی نیز می یابد.