beni.sana8
beni.sana8
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

داستان بیسس کوری شدنم:

سلام دوستای گلم توی این مقاله میخوام نحوه آشنایی خودم با زبان بیسیس کور و یجورایی بیسیس کوری شدنمو بهتون بگم...

من سنا فعله گری(سنا با سین به معنای روشنایی ) با رتبه 8 کنکور و شاگرد اول دانشگاه در رشته مهندسی تکنولوژی و نرم افزار در حالی فارغ التحصیل شدم که در نا امیدی کامل بسر میبردم.

خب طبق معمول و عرفی ک وجود داره تو دانشگاه متخصص تو یه حرفه یا یه موضوع نمیشدیم و بقول بچه ها دانشگاه که هیچی یاد نمیگیریم.اما من بخاطر مطالعه های جانبی ک داشتم و فیلم های زیاد آموزشی ک میدیدم از هرچیزی یه کوچولو بلد بودم

یه مدت خیلی برنامه نویسی انجام میدادمو و خوره c++ , c# بودم –یه تایمی رفتم سراغ شبکه و پیگیر اون بودم –بعد یه مدتی از طراحی سایت خوشم اومد اما سعی کردم تو بخش گرافیکش مهارت کسب کنم بعد ک درگیر پروژه پایانی شدیم و قرار بود یه سایت فروشگاهی خفن تحویل بدیم با خودم گفتم ای دل غافل اصلا منو واسه طراحی سایت ساختن.به شدت علاقه مند شدم و مشتاق بخش استاتیک و فرانت –طراحی سایت ک تموم شد رسیدیم ب داینامیک کردن و قسمت بک اند.

با خودم گفتم ای داد تازه ک داستان شروع شد

خلاصه نگم براتون کل شبانه روزم شده بود مطالعه و دیدن آموزش های بک اند-بین asp , php باید یکی و انتخاب میکردم ک قرعه به نام php افتاد..کلی درگیر اون بودمو فکر میکردم ک خدای php شدم ک با یکی از اساتیدم ک راجع بهش صحبت میکردم و از سختی و مشقات phpمیگفتم گفت سنا چرا انقد خودتو درگیر کد زنی کردی ک کلی وقتتو هدر دادی php یه فریمورک داره مث هلو برات کار میکنه خلاصه ک ما رفتیم سراغ laravel-

آقا سراغ این فریمورک رقتن همانا و سردر گم شدن بیشتر همانا

هرروز یه تکنولوژی جدید-هرروز یه فریمورک تازه مواردی ک هرکدومش یه دنیایی بود برای خودش و یادگیری اصولیش کم کم یکی دوماه طول میکشید تا میومدی یادبگیری و را بیفتی و تجربه کسب کنی یهو یه تکنولوژی و فریمورک جدید تر

سرتونو درد نیارم ک ما پروژه رو با لاراول در حد اعلا تحویل دادیم و نمره 20 رو گرفتیم اما من موندم و آینده ای ک نمیدونستم الان چی میشه..همش با خودم میگفتم خب اینهمه واسه کنکور تلاش کردی و رتبه تک رقمی آوردی اینهمه دانشگاه درس خوندیو با نمرات بالا قبول شدی پروژتم ک تحویل دادی و استادا کلی به به و چه چه کردن خب که چی؟

الان چی در انتطارته؟شغلت چیه؟چقدر مفیدی برای جامعه؟اصلا دستت تو جیب خودت هس یا نه؟ با کلی غر غر زدن سر خودم شروع کردم به رزومه فرستادن.

همه شرکت ها توی الزامات برای استخدامشون از دم هرچی زبان و فریمورک و تکتولوزی میشناسن رو مینویسن و قید میکنن ک حتما حرفا ای باشین و سابقه کار 3 تا پنج سال به بالا...

خب ابن یعنی چی؟اونی ک فارغ التحصیل شده چی اون چیکار کنه ---هی ---چی بگم

در نا امیدی کامل رزومه رو میفرستادمو و منتظر تماس

یکی دوجا رفتم دیدم اینا اصن دنبال آدم فنی نیستن میخوان بیگاری بکشن از آدم یه شرکتی تماس گرفت گفت فلان روز بیا مصاحبه رفتم یه محیط صمیمی و خوبی داشت تو دلم گفتم ایکاش اینجا بشه انرژه مثبت داره

با مدیرعامل ک صحبت کردم گفتن من از شما فرانت میخوام بلد باشی

گفتم بک اند چی آقا

گقتن ما با basiscore سایتهارو داینامیک میکنیم

گفتم خدایا این چیه چرا من بلد نیستم چزا نشنیدم تا حالا اما بروی خودم نیاوردم تا اینکه گفتن ما basiscore رو آموزش میدیم بهتون تو عرض دوهفته

منم ک اکی بودم صحبتای پایانی انجام شد و فردا کلاسا تشکیل شد

بچه ها باورتون نمیشه ک با یک زبان به این سادگی مثل آب خوردن بتونین سایتهارو داینامیک کنین

یاد پروژه قبلیم اقتادم ک چقدر درگیر داینامبک بودنش بودم

آخه مگه میشه؟ چون قبلا خیلی درگیر زبان های دیگه و سختیاش شده بودم مثل عسل شیرین بود برام

بدون هیچ محدودیتی

کسایی ک خیلی آماتورن ار دستورات ساده و ابتدایی استقاده میکنن کسایی م حرفه ای میشن میتونن مسایل پیچیده رو براحتی هندل کنن

سرتونو درد نیارم ک الانم ک الانه افسوس میخورم به اونهمه اتلاف وقت

یا شایدم اگر تجربه نمبکردم basiscore انقد برام جذاب و هیجان انگیر نمیشد

جالبی این داستان اینه ک هیجوقت basiscore متوقف تمیشه و فکر نمیکنه ک به یه نقطه امنی رسیده و بیخیال آپدیت و ادکردن ماژول و امکانات جدید بشه

شما انگار تو یه دانشگاه وارد شدین و خودتونین دارین علم تولید میکنین و آموزش میبینین

امیدوارم ی روزی بیسیس کوری شدنتونو ببینم

ما اینجا همه به زیان بیسیس کور صحبت میکنیم

برنامه نویسیطراحی سایتweb designbasiscoreوب نویسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید