به نام خدای ایدهها
در ابتدا شاید فکر کنید که این عنوان یه شوخی هست و این مقاله یه مقاله فان !
اما این مقاله بر اساس تجربه من برای منورینگ بیش از ۴۰ دانشجو در حوزه اختراعات، نوآوری و توسعه فردی نوشته شده. همه ما هدف هایی داریم که دوست داریم بهشون برسیم، براش برنامه ریزی می کنیم، هزینه های مالی، زمانی و احساسی صرف می کنیم. اما اکثرا برای بعدش برنامه ای نداریم ! :|
اومد توی دفترم که مدالش( جشنواره کره جنوبی ۲۰۱۹ ) رو بهش بدم که دیدم خیلی قیافش پَکره!
گفتم : « برای چی این شکلی شدی؟ شیرینیت کو؟ »
« استاد واقعا حس و حال ندارم از دیشب که فهمیدم مدال گرفتم!»
«چرااا ؟؟! »
((تا امروز انگیزه داشتم برای همه کارام و همش منتظر این لحظه بودم اما امروز صبح که زنگ زدین که مدال رو بیام ببرم واقعا دیگه انگیزه ای ندارم !! »
« مگه هدفت فقط این بود که الان بی هدف شدی؟ »
این دانشجو وقتی ایده هاش رو عملی کرد، به این رسید که «حالا که چی ؟؟؟ » این سوال همه افراد رو تحت تاثیر خودش گذاشته، شما چی تجربه ای از این سندروم افسردگی از موفقیت دارید ؟؟
اما راه حل چیه پس ؟
حال خوبت رابه هیچکس گره نزن یادبگیر ؛ بدونِ نیاز به دیگران شاد باشی ، بخندی و امیدوار باشی باور کن ؛
تو بایدخودت دلیلِ اتفاقات خوب زندگی ات باشی !
منسوب به آلبرت انشتین
این جملات انگیزشی ( شاید پر شده از این جملات اینترنت) رو باور کنید، شادی زندگی خودتون رو به هدف خاصی گره نزنید! سعی کنید هدفهاتون رو به صورت پله ای انتخاب کنید. مثلا اول باید بگیم هدف A رو انجان بدم، به وسیلهاش هدف B رو انجام بدم. و همینجور ادامه بدین تا به « افسردگی بعد از موفقیت » دچار نشید ...
شما هم از تجربیات خودتون درباره این اتفاق بهم بگید...
علیرضا بیگلری - مشاور در حوزه اختراعات و نوآوری