قدرت همراهی و راهنمایی؛ داستانی از استادی که فراتر از یک رفیق بود
(دکتر حجت بقایی)
در مسیر زندگی و حرفه، گاهی انسانها به تنهایی و با سختیهایی بیپایان روبرو میشوند. من هم روزهایی را گذراندم که امیدم کم شده بود، وقتی که درهای بسیاری به روی من بسته شدند و سنگاندازیهای بیشماری مانع ادامه راهم بود. اما در آن تاریکیها، نوری پیدا شد که راه را نشانم داد و انگیزهای دوباره بخشید.
آن نور، دوستی و استادی بود که نه تنها راهنماییهایش چراغ مسیرم شد، بلکه در سختترین لحظات، پشت و پناهم بود. دکتر علی حسین پور، کسی که روزی سرهنگ بازنشسته بود اما حالا یک دکتر مشاور توانمند است، همان کسی که من دوست ندارم بهش بگویم فقط «سرهنگ». او فراتر از هر عنوان و مسئولیتی، استاد و رفیقی بود که با دانش و تجربهاش به من آموخت چگونه از موانع عبور کنم و به هدفم برسم.
دکتر حسین پور، فقط یک مشاور نبود؛ او یک همراه واقعی بود که با قدرت و صبرش، به من نشان داد که هیچ سدّی نمیتواند مانع انسان با اراده شود. او به من یاد داد که وقتی حمایت درست پشتت باشد، حتی سختترین مسیرها هم قابل پیمایشاند.
داشتن چنین استادی که نه تنها در مسائل حقوقی بلکه در زندگی نیز راهنماییام کرد، یکی از بزرگترین نعمتهایی است که میتوان در مسیر پیشرفت داشت. این همراهی، انگیزهای شد تا هرگز تسلیم نشوم و برای رسیدن به رؤیاهایم تلاش کنم، حتی وقتی که همه چیز علیه من بود.
امروز، با تمام آن تجربهها و چالشها، میتوانم بگویم که موفقیت فقط نتیجه تلاش من نبود، بلکه حاصل همراهی یک استاد بزرگ و رفیقی بینظیر بود؛ دکتر حسین پور.
به پاس تمام حمایتها و رفاقتهای بیدریغ ایشان، این نوشته را تقدیم میکنم به کسی که همیشه باور داشت و من را باور داد.
استاد عزیزم، سپاس بیکران از شما که با علم و دل بزرگتان چراغ راه من بودید.
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه