ویرگول
ورودثبت نام
bigamin.www
bigamin.www
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

چند بیتی از شرح حال میزم در دیوار

کنار پنجره میزی عیان بود

اگرچه کهنه اما پرتوان بود


کمی بعد از زمان جابجایی

چو آمد وقت نیک نوگرایی


مقرر شد برای طفلکی میز

فروشیمش ز راهی ساده و تیز


شنیدم این نوا چون از بلندگو

که آهن‌پاره گر داری به ما گو


صدا کردم من آن ظاهر خریدار

که اینَست میز ما آن را توبردار


چو دیدش گفت عجب کالای خواری

جهنم، می‌دهم صد تا هزاری


ندا‌دم پاسخی اما خبر شد

که باید رفت و از خانه به‌در شد


خلاصه از فروشش چشم بستیم

ولی گفتیم که حالا که نشستیم


چو تیری در میان یک سیاهی

بیندازیم به اینترنت نگاهی


یکی دوتا ز میز عکسی گرفتیم

کنارش شرح حالی را نوشتیم


که تا در سایت دیوار عرضه گردد

میان چشم خواهانش بچرخد


ندادم گرچه من هیچ اسکناسی

بیامد در موبایلم چند تماسی


یکی آدرس گرفت آمد به خانه

وَ بعد از چانه‌ای بس منصفانه


توافق روی یک میلیون بنا شد

که وانت سررسید، میز جابجا شد


همینک هم نشستیم پای دیوار

نه با قصد فروش، این‌بار خریدار


که جای خالیِ آن میز رفته

شود پر تا همین پایانِ هفته

ازدیواربگوازدیوار بگو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید