وقتی حرف از تکنولوژی می شود قطعا شرکت اپل و گوگل به عنوان برترین غول های تکنولوژی دنیا در ابتدای لیست برترینها قرارخواهند گرفت اما سوال اینجاست که این برتری تا چه زمانی ادامه خواهد پیدا کرد؟ در این گزارش سعی داریم به چشم انداز بلندمدت تری از رقابت غول های تکنولوژی نگاهی بیندازیم.
این گزارش بخشی از پروپزال تهیه شده توسط شرکت توسعه ارتباطات هوشمند تبیان جهت ارائه به وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت توسعه فیبر نوری کشوری بوده است که با اجازه رسمی از این شرکت منتشر شده است.
بعد از توسعه فیبر نوری در کشور چین، این کشور طرحی را با نام جاده ابریشم دیجیتال با نام the Digital Silk Road(DSR) ارائه داده است که قرار است این تکنولوژی را فراتر از مرزهای این کشور گسترش دهد. این جاده که در امتداد کمربند چین تعریف شده است. خدمات و محصولات این تکنولوژی را به بیش از 70 کشور دنیا ارائه میدهد.
طرح کمربند و جاده چین BRI [1] که در چینی و قبلاً در انگلیسی بهاختصار One Belt One Road یا OBOR شناخته میشد، یک استراتژی توسعه زیرساخت جهانی است که توسط دولت چین در سال 2013 برای سرمایهگذاری در نزدیک به 70 کشور و بینالمللی اتخاذ شد.
این یکی از محورهای حزب کمونیست چین (CPC) و سیاست خارجی رهبر چین محسوب میشود. که بخش مرکزی استراتژی "دیپلماسی کشوری بزرگ" را تشکیل می دهد، که از چین میخواهد تا نقش رهبری بیشتری را برای امور جهانی مطابق با قدرت و موقعیت رو به رشد خود به عهده بگیرد.
جاده ابریشم دیجیتال چین (DSR) در سال 2015 به عنوان بخشی از چشمانداز گسترده پکن برای اتصال جهانی، طرح کمربند چین راهاندازی شد. اما مانند آن، یکپارچه نیست و بازیگران زیادی را در تمام سطوح در بخشهای دولتی و خصوصی چین درگیر میکند.
هدف جاده ابریشم دیجیتال، بهبود اتصال دیجیتال در کشورهای همکار با چین به عنوان محرک اصلی این فرآیند در حوزه دیجیتال است. در سطح کلان، جاده ابریشم دیجیتال در مورد توسعه و قابلیت همکاری زیرساختهای دیجیتالی حیاتی مانند کابلهای داده زمینی و زیردریایی، شبکههای سلولی 5G، مراکز ذخیره داده و سیستمهای ناوبری ماهوارهای جهانی است.
در یکی از جدیدترین اقدامات، چین پرتاب سیستم ماهواره ای جهانی خود به نام BeiDou را تکمیل کرد که در برخی مناطق از سیستم موقعیت یاب جهانی ایالات متحده(GPS) دقیقتر است. در آسیا، پاکستان، لائوس، برونئی و تایلند از جمله کشورهایی هستند که BeiDou را پذیرفتهاند و در غرب آسیا (خاورمیانه) و آفریقا استفاده از آن رو به افزایش است. در سطح خرد، جاده ابریشم دیجیتال ارتباط بین مشاغل محلی و مصرفکنندگان و بین مشاغل و مصرفکنندگان را ارتقا میدهد. به عنوان مثال میتوان به پلتفرمها و اپلیکیشنهای تجارت الکترونیک، تاکسی اینترنتی ، فینتک (فناوری مالی) و edtech (فناوری آموزشی) و همچنین سختافزارهایی مانند روترها، تلفنهای هوشمند و رایانههای شخصی سرویس دهد.
برای چین ، جاده ابریشم دیجیتال بیشتر از یک پروژه زیرساختی است و در واقع راه حلی است که نظم دیجیتالی آسیایی را افزایش و سهم جهانی آمریکا را کمتر کند و چین را به عنوان یکی از محورهای تکنولوژی دنیا معرفی نماید. چین این هدف را با امکان باز کردن بازارهای جدید برای غولهای فناوری خود مانند علیبابا، تنسنت و هوآوی و با رویکرد تقویت ارتباط دیجیتالی جهان با چین دنبال میکند.
جاده ابریشم دیجیتال دقیقاً با اهداف ملی جاه طلبانه مقامات چینی مانند "ساخت چین 2025" و "استانداردهای چین 2035" مطابقت دارد. هدف این ابتکارات ارتقای قابلیتهای نوآوری، تولید و مبادلات فناوری داخلی چین است. به نوبه خود، این اهداف بخشی از چشمانداز کلی دولت چین برای برتری فناوری و استقلال بیشتر در نظم دیجیتال جهانی است.
دولت چین به دنبال کاهش وابستگی آسیبپذیر این کشور به دیگر رهبران فناوری، به ویژه ایالات متحده، ژاپن و کشورهای منتخب اروپایی است. جاده ابریشم دیجیتال به غولهای فناوری چینی و بازیگران کوچکتر کمک میکند تا فروش و دانش محلی خود را افزایش دهند و جای پایی در بازارهای خارج از کشور به دست آورند.
در حال حاضر چین، تعداد کمی از بازیگران جهان فناوری را رهبری میکنند و غولهای فناوری ایالات متحده آلفابت (گوگل)، اینتل، آمازون، سیسکو و فیسبوک به طور خاص انحصار تقریباً جهانی در حوزههای مربوطه خود دارند. به عنوان مثال، تا پایان سال 2018، ارائهدهندگان محتوا مانند مایکروسافت، فیس بوک و آمازون بیش از نیمی از پهنای باند کابل زیردریایی را در اختیار داشتند یا اجاره کردند. این کابلها نزدیک به 98 درصد از دادههای بینالمللی اینترنت و ترافیک تلفن را حمل میکنند. چنین سلطهای غیررقابتی است و چندین بازیگر از جمله اتحادیه اروپا و استرالیا اقداماتی را برای محدود کردن نفوذ این غولهای فناوری انجام دادهاند.
جاده ابریشم دیجیتال اغلب بر کشورهای کمربند اقتصادی چین که اکثرا در حال توسعه هستند تمرکز میکند. اما دسترسی به خدمات آن به این بازیگران محدود نمیشود. این راه حل خلأهای دنیای دیجیتال را در هر کجا که یکی را پیدا کند پر میکند. برترین دریافتکنندگان سرمایهگذاری جاده ابریشم دیجیتالحتی شامل اقتصادهای بزرگ اروپایی مانند آلمان و ایتالیا نیز میشود. در اروپا، پروژهها بر شبکههای 5G، فینتک و فناوریهای شهر هوشمند تمرکز دارد. چین از طریق قراردادهای رقابتی مشارکت بخش دولتی و خصوصی چین، دنیای دیجیتالیتر را از صربستان تا مکزیک و میانمار را فراهم میکند. دنیای دیجیتالیتر منحصراً برای چین و شرکتهای چینی سودمند نیست. در واقع، دیجیتالیسازی جاده ابریشم دیجیتال، اگر با رشد اقتصادی همراه باشد، میتواند مجموعهای از فرصتهای سرمایهگذاری و فروش را برای شرکتهای فناوری و غیرفناوری غیرچینی نیز ارائه دهد.
در این راستا، جاده ابریشم دیجیتال دارای چهار پیامد استراتژیک مهم و گسترده است. اولاً، چین میتواند ستون فقرات دیجیتالی را بسازد و ارائه دهد که تقریباً به طور کامل تولید داخلی هستند. ستون فقرات زیرساختی است که ارتباطات دیجیتالی را ممکن میسازد، مانند کابلهای داده، شبکههای سلولی و مراکز ذخیرهسازی داده. با ترسیم قیاس با لگوها، هرچه چین ستون فقرات بیشتری بسازد، بیشتر میتواند بر روی آن پایه ایجاد کند و به آن متصل شود - بنابراین موقعیت خود را در نظم دیجیتال جهانی تقویت میکند.
دوم، جاده ابریشم دیجیتال ممکن است چین را برای تعیین استانداردهایی برای زیرساختهای دیجیتال و فناوریهای نسل بعدی مانند هوش مصنوعی، روباتیک، اینترنت اشیا، بلاک چین، محاسبات بدون سرور و غیره تسهیل کند. اگرچه همه رهبران فناوری به دنبال تعیین استانداردها هستند، رهبران فناوری موجود باید تلاش های نوظهور چین برای تعیین استانداردها را به عنوان رقابت در نظر بگیرند. فراتر از ملاحظات رهبران فناوری موجود و در چارچوب ملاحظات جهانی گستردهتر، تعیین استانداردها مزایای استراتژیک قابل توجهی را به همراه دارد. علاوه بر این، جاده ابریشم دیجیتال شریانهای دیجیتالی ایجاد میکند که احتمالاً زنجیرههای تأمین چین، اقتصاد آن و بنابراین، تأثیر کلی اقتصاد جهانی آن را تقویت میکنند.
ثالثاً، دیدگاه چین در مورد حکمرانی دیجیتال ماهیتی بسیار بیشتر دولتی-پدرانه دارد. این به شدت با دیدگاه لیبرال غربی در مورد ارزشها و هنجارهای دیجیتال، به ویژه دیدگاه ایالات متحده، متفاوت است. دولت چین محدودیتهای شدیدی را بر فضای سایبری در چین اعمال میکند. همچنین از نظارت دقیق کاربران اینترنتی خود در یک اینترانت داخلی کاملاً مهر و موم شده دریغ نمیکند. مسلماً چین تنها کشوری نیست که دیدگاه محدودکنندهای در مورد حکمرانی دیجیتال دارد و کشورهای مختلف انواع و سطوح مختلفی از محدودیت ها را در فضای مجازی اعمال میکنند. کشورهایی مانند سنگاپور و هند نیز تمایل به اعمال کنترل بر روی محتوا دارند، و برای مثال اتحادیه اروپا به طور فزاینده ای محتوا را تنظیم میکند. بنابراین، در حالی که DSR به خودی خود یک دامنه سایبری لیبرال و شفاف را ترویج نمیکند، مهم است که توجه داشته باشیم که هیچ ارزش جهانی با حاکمیت جهانی سایبری وجود ندارد.
چهارم، کسبوکارهای چینی، و در نتیجه، مقامات چینی، میتوانند از طریق DSR به مجموعههای بزرگ داده محلی دسترسی داشته باشند. با تقویت اتکای سایر کشورها به زیرساختهای چینی، پکن از نظر تئوری میتواند ابزار ارزشمندی برای نفوذ سیاسی محلی به دست آورد، اگرچه این امر به طور قابل توجهی به سیاستهای امنیت سایبری محلی و ظرفیت های اجرایی و سایر عوامل بستگی دارد. با این حال، چنین بهرهبرداری بالقوهای منحصر به چین نیست. همانطور که افشاگریهای ادوارد اسنودن و رسوایی دادههای فیس بوک-کمبریج آنالیتیکا نشان داد، هر ارائهدهنده فناوری یا بازیگر پیشرفته فناوری سایبری در صورت تمایل میتواند از موقعیت خود سوء استفاده کند.
در مجموع جاده ابریشم دیجیتال به وضوح در خدمت یک هدف گستردهتر از کاهش شکاف دیجیتال جهانی است. همچنین تسلط موجود بر سیستم ارزش دیجیتال ایالات متحده و افزایش سهم بازار غالب شرکتهای فناوری آن را به چالش میکشد. به این ترتیب، هم شرکای جدی در تحول دیجیتال برای آن دسته از کشورهایی است که به محصولات و خدمات دیجیتال با قیمت رقابتی نیاز دارند، و هم به رقابت با رهبران فناوری موجود. صرف نظر از اینکه فرد در کجا ایستاده است، در میان یک بیماری همهگیر که اقتصاد جهانی را ویران کرده است، دیجیتالی شدن و رشد اقتصادی مانند همیشه مورد استقبال قرار گرفته است.
[1] China's Belt and Road Initiative