ویرگول
ورودثبت نام
بیژن آریانا
بیژن آریانا
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

پیش از حل مسأله، به یافتن صورت مسأله فکر کنیم

آیا الگوی طراحانه اندیشیدن می تواند راه حلی برای مشکلات بزرگ امروز ما باشد؟ در این نوشته های کوتاه سعی دارم در این زمینه ایده پردازی کنم. توجه کنید که این نوشته ها بر مبنای داده های علمی نیستند و بیشتر نقطه شروعی برای زایش ایده های جدید یا طرح پرسشهای محوری در این زمینه هستند. این نخستین نوشته از این مجموعه است که به عدم توانایی ما در طرح صورت مسأله های واقعی می پردازد. مجموعه کاملی از این نوشته ها در وبسایت جامعه پژوهش طراحیِ زاین به آدرس http://zign.ir/ قابل دسترسی است.

نگاهی به محتوای آنچه در شبکه های اجتماعی فارسی زبان می‌گذرد، بیندازید. فرقی نمی کند در کدام شبکه اجتماعی، و فرقی هم نمی کند درباره چه موضوعی. هر آنچه می بینید، یا بازتاب با تاخیر موج محتوایی است که در فضای جهانی عمدتاً انگلیسی زبان تولید شده است، یا واکنشی دن کیشوتی به همان موج در جهت مخالف. مثلا اگر به دنبال مسائل محیط زیست هستید، یا در حلقه افرادی قرار دارید که معتقدند بنا بر یافته های علمی فعالیت‌های انسانی موجب گرمایش کره زمین می شود، و یا در حلقه افرادی که باور دارند این جریان در حقیقت یک توطئه‌ گلوبالیستی برای دسترسی به اهداف سیاسی است. اگر به کنش اقتصاد و جامعه علاقه مندید ممکن است به معجزه بازار آزاد در تولید میلیونها دوز واکسن برای آمریکا و شکست ناپذیری این سیستم ایمان آورده باشید، و یا برعکس برایتان مثل روز روشن باشد که بازار آزاد در ارائه خدمات بهداشتی به مردم ثروتمندترین کشور دنیا که یکی از بیشترین میزان مرگ و میر و ابتلا را در بین کشورهای توسعه یافته را به نام خود ثبت کرد، شکست خورده است. حتی امواجی که به نظر بومی به نظر می رسند مثل اتهام تجاوز یک شخص مشهور، کپی ناقص امواج مشابه جهانی، و یا بهتر بگوییم فضای انگلیسی زبان هستند. حتی گروه‌های اجتماعی جامعه ایران که ممکن است محافظه کار و سنتی به نظر برسند هم از این کپی برداری مستثنی نیستند. مخالفت با واکسن، محصولات کشاورزی تراریخته و داروهای به اصطلاح شیمیایی سالهاست که در میان مسیحیان محافظه کار رایج است.

دو الگوی غالب در فضای عمومی اندیشه ایران وجود دارد. الگوی اول این است که تقریبا هیچ وقت موجی از محتوا یا بهتر بگوییم یک اَبَر بحث را از درون تولید نمی کنیم. حتی واکنشمان به موضوعات درونی و بومی، کپی برداری گاه نامربوط از واکنش فضای جهانی است. مثلا واژه ها و مفاهیمی را از محتوای کنش سیاه پوستان و سفید پوستان آمریکایی میگیریم و به کنش مهاجران افغان و مردم ایران که از اساس طبیعت متفاوتی دارد تعمیم می دهیم. طرح مساله ما اصیل نیست. ناخودآگاه صورت مسأله های خودمان را همان صورت مسأله های دیگران می دانیم.

الگوی دوم‌ این است که به پیروی از همان فرهنگ جهانی، برای هر بحثی دو قطب نظری در نظر می‌گیریم. مثلا قطب نظری اول می گوید که برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی باید از سوختهای فسیلی به سمت انرژی های تجدید پذیر برویم. قطب نظری دوم در تاثیر فعالیت‌های انسانی در تغییرات اقلیمی تردید دارد و صنعت نفت و گاز را پیشران اقتصاد می داند. اما شاید نظراتی بین این دو قطب هم وجود داشته باشند؟ مثلا شاید گسترش استفاده از گاز طبیعی یک راه حل میانه باشد، هم تاثیرات زیست محیطی کمتری نسبت به سایر سوخت‌های فسیلی دارد و هم جایگزینی آن با سایر منابع انرژی آلاینده با سرعت بیشتر و هزینه کمتر اجتماعی و اقتصادی مقدور باشد. به این معنی که در زمان کمی که بسیاری معتقدند برای نجات کره زمین باقی مانده است، جایگزینی آن واقع بینانه تر از سایر منابع انرژی باشد. دنیای پیچیده امروز ما بیش از اینکه به دو نقطه سیاه و سفید شبیه باشد، مانند یک طیف رنگی است. راه حلهای واقعی برای مسائل امروز ما هم طیفی هستند.

یکی از ایرادهای بزرگ این الگوهای صلب و غیر خلاقانه ذهنی ما، عدم توانایی یافتن، طرح و حل مسائل واقعی ایرانی است. ایراد دوم دنباله روی از جوامعی است که ویژگی ها، اهداف و منافع متفاوتی با ما دارند. تصور کنید هنگام رانندگی تنها تلاش کنید بدون توجه به موقعیت خودتان، تمام تصمیم گیری ها و واکنش‌های راننده خودروی روبرویی را تقلید کنید. احتمال تصادف شما قطعا بالاست.

طرح صورت مسأله های واقعی یکی از اولین پیش نیازهای حرکت ما به سمت حل مسائل امروز ماست. برای رسیدن به الگوهای فکری که توانایی طرح این صورت مسأله ها را داشته باشند، تردید در هر آنچه می اندیشیم و باور داریم ضروری است. و این تردید تنها به باورهای قدیمی یا سنتی محدود نمی شود. در واقع در دنیای امروز تردید در باورهای قدیمی کار سختی نیست و حتی خودش تبدیل به یک کلیشه جدید شده است. این تردید در باورهای نو و رایج و موج های سهمگین جهانی است که بسیار چالش برانگیز و دشوار است.


طراحیحل مسالهتفکر طراحیتوسعهالگوهای فکری
پژوهشگر طراحی دانشگاه صنعتی چالمرز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید