مثلاً فرض کن یه فروشگاه بزرگ داری و میخوای مطمئن بشی که همه چیز درست و دقیق پیش میره. حسابرسان داخلی مثل یه تیم مخفی هستند که میان و چک میکنن که آیا پولها درست حساب میشه، آیا اجناس درست وارد و خارج میشن، یا اصلاً کسی داره دزدی میکنه یا نه. اونا پیشنهادهایی هم میدن که چطور میشه کارها رو بهتر و سریعتر کرد.
حالا این حسابرسان داخلی به هیچوجه خودشون کارهای روزمره رو انجام نمیدن، بلکه مثل مشاورهایی هستند که به مدیران میگن چطور کارها رو بهتر و امنتر انجام بدن. مثلاً بهشون پیشنهاد میدن که چطور میتونن جلوی تقلبها رو بگیرن یا اینکه چطور میتونن اطلاعات مالی رو بهتر مدیریت کنن.
در نهایت، این تیم حسابرسی توسط یه رئیس هدایت میشه که مستقیم به مدیران اصلی سازمان گزارش میده و بهشون کمک میکنه تا همه چیز توی سازمان تحت کنترل باشه. این تیم توی سازمانهای دولتی، شرکتهای بزرگ و حتی سازمانهای غیرانتفاعی فعالیت میکنه تا از درست بودن کارها مطمئن بشن.
حسابرسهای داخلی که توی یه شرکت کار میکنن، باید همیشه مستقل و بیطرف باشن، حتی اگه حقوقشون رو از خود شرکت میگیرن. این استقلال خیلی مهمه، چون باعث میشه بتونن بدون هیچ محدودیتی کارها رو بررسی کنن و به بهترین شکل مشکلات رو شناسایی کنن.
حالا این استقلال چطور تأمین میشه؟ مثلاً توی شرکتهای بزرگ و سهامی، حسابرسهای داخلی مستقیماً به هیئت مدیره یا یکی از کمیتههای اصلی هیئت مدیره (معمولاً کمیته حسابرسی) گزارش میدن. یعنی اگر مشکلی هم باشه، اونا مستقیماً به مدیران ارشد گزارش میکنن، نه به مدیریت اجرایی شرکت. اینطوری، حسابرسها نمیذارن که هیچ فشاری از طرف مدیریت روی کارشون تأثیر بذاره.
هیئت مدیره هم با تصمیمات مهمی مثل تصویب برنامههای حسابرسی، بودجه، و حتی انتخاب یا برکناری رئیس حسابرسی، کمک میکنه که این استقلال حفظ بشه. این کارها باعث میشه حسابرسها بتونن بدون هیچ دخالتی کارشون رو انجام بدن و اطمینان پیدا کنن که همه چیز توی شرکت درست پیش میره.
در نهایت، این استقلال به حسابرسها اجازه میده که اگه نیاز بود، بدون هیچ محدودیتی مدیریت و فعالیتهای اونا رو ارزیابی کنن و مشکلات رو به طور شفاف به هیئت مدیره گزارش بدن. این کار به نفع شرکت و سهامدارانه، چون باعث میشه که همه چیز تحت کنترل و به درستی انجام بشه.
کار اصلی حسابرسهای داخلی اینه که بررسی کنن آیا سیستمهای کنترلی که توی شرکت وجود داره، درست کار میکنن یا نه. این سیستمهای کنترلی برای این طراحی شدن که مطمئن بشن شرکت به چند تا هدف مهم میرسه: کارها به درستی و با کارایی بالا انجام بشه، گزارشهای مالی و مدیریتی دقیق باشن، قوانین و مقررات رعایت بشن، و داراییهای شرکت هم محافظت بشن.
برای این کار، مدیریت یه سری سیاستها، فرآیندها و روشها رو توی پنج زمینهی اصلی پیاده میکنه:
حسابرسهای داخلی میآن و بررسی میکنن که آیا این پنج تا مورد درست وجود دارن و کارشون رو خوب انجام میدن یا نه. اگه مشکلی باشه، به مدیریت پیشنهادهایی میدن که چطور این سیستمها رو بهتر کنن.
توی آمریکا، واحد حسابرسی داخلی به صورت مستقل این سیستمهای کنترلی رو بررسی میکنه و نتایج بررسیهاش رو به مدیران ارشد و کمیته حسابرسی هیئت مدیره گزارش میده. اینطوری مدیران میتونن مطمئن باشن که همه چیز توی شرکت درست و طبق برنامه پیش میره.
در گذشته حسابرسی داخلی بیشتر یه کار غیررسمی بوده، مثل وقتی که حسابرسها میرفتن توی جلسات هیئت مدیره شرکت میکردن و با اعضای هیئت مدیره صحبت میکردن. اونا توی این جلسات نظر میدادن که چطوری شرکت باید مدیریت بشه تا هم به اهدافش برسه و هم منافع همه ذینفعان (مثل سهامداران) حفظ بشه.
اما حالا، طبق یه چارچوب به نام ERM COSO، حاکمیت شرکتی یعنی اینکه شرکت باید یه سری قوانین و فرآیندها داشته باشه که توسط مدیریت استفاده بشن تا همه چیز به خوبی و با اخلاق انجام بشه.
حسابرس داخلی، یکی از چهار پایه اصلی حاکمیت شرکتی حساب میشه، مثل یه پایه که باعث میشه این ساختار قوی بمونه. سه پایه دیگه عبارتند از: هیئت مدیره، مدیریت و حسابرس خارجی.
حالا کار حسابرس داخلی اینه که به کمیته حسابرسی هیئت مدیره کمک کنه که وظایفشون رو به بهترین شکل انجام بدن. مثلاً اگر جایی مشکل کنترلی وجود داره، گزارش بدن، یا پیشنهاد بدن که توی جلسات در مورد چه موضوعاتی صحبت بشه.
اخیراً، انجمن حسابرسان داخلی (IIA) به حسابرسان پیشنهاد کرده که به صورت رسمیتری بررسی کنن که هیئت مدیره چقدر خوب داره ریسکهای شرکت، اخلاق و مسائل مربوط به تقلب رو نظارت میکنه. همچنین به یه مدل معروف به "سه خط دفاعی" اشاره میشه که نشون میده چطوری سازمانها از خودشون در برابر ریسکها دفاع
وقتی حسابرسان داخلی کار حسابرسی خود را تمام میکنند، معمولاً یک گزارش تهیه میکنند. این گزارش خلاصهای از آنچه پیدا کردهاند، توصیههای آنها و نحوه برنامهریزی مدیریت برای رفع مشکلات را شامل میشود. یک گزارش حسابرسی معمولاً شامل یک خلاصه اجرایی در ابتدای آن است (یک مرور سریع از مهمترین نکات)، بدنه اصلی گزارش (جایی که به مسائل خاصی که پیدا شده و راهحلهای پیشنهادی میپردازند)، و پیوستهایی مانند نمودارهای دقیق یا اطلاعات اضافی.
هر یافته در گزارش معمولاً شامل چیزی به نام "5 C" است:
توصیههای موجود در این گزارشها برای کمک به سازمان جهت مدیریت بهتر عملیات، گزارشگری مالی و تطابق قانونی طراحی شدهاند. گاهی این یافتهها به معاملات خاصی مرتبط میشوند، مثل اینکه آیا این معاملات معتبر و مجاز بودهاند، به درستی پردازش شدهاند، به درستی ارزشگذاری شدهاند، در زمان درست پردازش شدهاند و به طور صحیح در گزارشهای مالی یا عملیاتی افشا شدهاند.
برای بهبود مستمر، سازمان میتواند:
طبق استانداردهای انجمن حسابرسان داخلی (IIA)، یکی از اجزای کلیدی فرآیند حسابرسی، اطمینان از تهیه یک گزارش متوازن است. این یعنی ارائه یک دیدگاه عادلانه و دقیق از مسائل به مدیران اجرایی و هیئت مدیره، تا بتوانند به درستی آنها را ارزیابی کنند. حسابرسان با ارائه تحلیل، دیدگاه و توصیههای عملی برای بهبود، به سازمان کمک میکنند تا به اهداف خود برسد.
وقتی صحبت از کیفیت گزارش حسابرسی داخلی میشود، باید:
به طور خلاصه، حسابرسان داخلی نه تنها مشکلات را شناسایی میکنند بلکه به سازمان کمک میکنند تا عملکرد خود را بهبود بخشد و به اهدافش نزدیکتر شود.
منبع: