---
اول بذار یه چیزی بگم
تو دنیای امروز که همه میگن "قوی باش"، "منطقی فکر کن"، و "زود از بحران رد شو"، یه روشی هست که میگه:
> وایسا، ببین قلبت چی میگه...
اسمش EFIT ـه؛ یه مدل درمانیه که تمرکزش رو احساساته، نه صرفاً منطق یا رفتار. طرفداراش میگن اگه یاد بگیری با احساساتت کنار بیای، نصف مشکلاتت حل میشن. ولی آیا واقعاً اینطوریه؟
---
EFIT چیه خلاصه؟
EFIT میگه: احساساتت دشمن نیستن؛ راهنما هستن. وقتی ترس، غم، یا خشم داری، نباید سرکوبشون کنی. باید بشنویشون، بفهمیشون، و با کمک درمانگر، ریشهشون رو پیدا کنی.
اینطوری کمکم به خودت نزدیک میشی و یه جور آشتی با خودت رو تجربه میکنی.
---
ولی چند تا سؤال مهم این وسط هست...
1. همیشه باید به احساسات گوش داد؟
خب مثلاً اگه ترس من از یه چیزی بیمنطقه یا بر اساس یه باور اشتباه باشه، گوش دادن بهش کمک میکنه یا آسیب میزنه؟
یعنی گاهی لازمه به عقل رجوع کنیم، نه فقط قلب.
2. این روش واسه همه جواب میده؟
EFIT بیشتر برای آدمهایی طراحی شده که انسجام روانی دارن؛ ولی واسه کسی که درگیر اختلالهای شدید مثل روانپریشی یا شخصیت مرزیه، هم مؤثره؟
یا بهتره بره سراغ یه روش دیگه؟
3. تحقیقات پشت این روش چقدر معتبره؟
تو متنها گفتن "مطالعات متعدد انجام شده"؛ ولی آیا این تحقیقات در کشورهای مختلف، فرهنگهای مختلف، روی آدمهای مختلف بوده؟
یا محدود به یه جمع خاصه؟
4. فرق EFIT با روشهای دیگه چیه؟
CBT و DBT هم که کلی طرفدار دارن. EFIT چه چیز جدیدی داره که بقیه ندارن؟
آیا میتونه بهتر باشه یا فقط یه گزینهست بین گزینهها؟
---
نتیجه آخر؟
EFIT یه روش بامعنی و انسانیـه، مخصوصاً واسه آدمهایی که دنبال یه فضای امن برای شنیدن خودشونن.
ولی نباید فراموش کنیم که احساسات همیشه صادق نیستن، و درمان هم هیچوقت نسخهی واحد نداره. EFIT میتونه خوب باشه، ولی باید دید برای چه کسی، تو چه شرایطی، و با چه هدفی استفاده میشه.