کارکرد تربیت سه مرحله دارد. مرحلۀ اول مأنوسسازی و فضاسازی است. مرحلۀ دوم آموزش و مرحلۀ سوم نقشپذیری است. اگر خانواده بخواهد به رسالت خوبی عمل کند باید این سه فضا را مدنظر قرار دهد. غفلت بسیاری از خانوادهها در این است که مراحل اول و دوم را رها میکنند و وقتی به مرحلۀ نقشپذیری میرسند، مایل هستند که فرزندشان رفتار خوبی از خود بروز داده و نقشهای خوبی در زندگی ایفا کند ؛ یعنی فرد مأنوس نشده، یاد هم نگرفته و الآن میخواهد آن را انجام دهد.
اما اگر مراحل مأنوسسازی و فضاسازی و مراحل یاددهی و آموزش بهخوبی طی شده باشد، فرد با قصد و اقناع وارد انجام عمل میشود و آن وقت نقشپذیری نیز بهخوبی اجرا میشود.
در مرحلۀ آموزش، خانواده باید نقش مهم خود را در این زمینه ایفا کند. اما این که فکر کنیم همه پدر و مادرها توان کافی را دارند که به امر آموزش فرزند خود به خوبی بپردازند، اشتباه است. زیرا وسعت آگاهی و شرایط مختلف اجازۀ این کار را نمیدهد اما با این حال تکلیف پدر و مادر بر جای خود باقی است. مثلاً وقتی که کودک سؤالی دارد، ما حق نداریم از او بپرسیم که این چه سؤالی است و چهکسی به تو این سؤالات را یاد داده و بعد هم بحث را با روش قهرانی و توبیخ و تنبیه پیش ببریم.
والدین باید بدانند که در این زمینه نقش جهتدهی دارند و نباید با زور و اجبار کودک را وادار به انجام رفتارهای خوب کنند، بلکه باید ذهن او را به این سمت جهت بدهند و در این زمینه برای او راهنما باشند و اگر هم نتوانند پاسخ تمام سؤالات کودک را بدهند، او را بهسمت یک متخصص و کارشناس هدایت کنند.