سلام، این متن مرور تجربه ای هست که طی گذراندن چهارواحد کاروزری داشتم و توصیه هایی که شاید بتونه به شما هم کمک کنه. بعد از پایان ترم دوم به پیشنهاد استاد راهنمای ورودی لازم بود اولین کارآموزی رو تجربه کنیم. این میشه گفت اولین مصاحبه ی حرفه ای من رو به دنبال خودش داشت. من به همراه دو نفر از دوستانم در مقابل هیئت علمی یکی از پژوهشگاه های نسبتا خوب توی رشتمون نشسته بودم و سوال جواب هایی منطقی و متناسب با سن و تجربه ی نداشتمون رو داشتیم. با استاد توافق کردیم که هر کدام پول مواد و وسایل مصرفیمون رو حساب کنیم و مشغول شدیم. من هنوز یه استوک ای کلای اون جا دارم که لابلای نیتروژن هاست و حالا چند سالی گذشته (البته احتمالا دیگه دور ریخته شده :)) و وجود نداره) ولی خب به یادشون هستم. تجربه ی بعدی من، متفاوت بود، تجربه ی آزمایشگاه خشک و کار محاسباتی و راستش رو بگم برای من هیجان انگیز تر از قبلی، حالا بعد از سه سال از اولین کارآموزیم خوشبختانه با استاد های دیگری هم کار کردم و کارورزیدن رو قطعا از قشنگ ترین رکن های دانشجو بودن میدونم، چه تجربه ای باشه در دل واحد های اجباری مون چه یه تجربه ی دلی و اختیاری.
به نظر من شاید چیدن یه لیست از موضوعاتی که بهشون علاقه مندیم شروع خوبیه، به نظر من الزامی نداره از روز اول بدونیم دقیقا دنبال چی هستیم، حداقل برای من که اینطوری نبود و ناراضی هم نیستم، نهایتا یه جایی هم چپه میریم؛ اما حداقل اگر نفهمیم که چی دوست داریم میدونیم چی رو کمتر دوست داریم.
خب مثلا به علوم شناختی/ بیوفیزیک/ مهندسی متابولیک/ نانو و ... علاقه دارید، از خودمون می پرسیم چی شو و چرا دوست داریم یا چرایی ش رو می دونیم یا صرفا نمی دونیم و کنجکاویم.
لیست مون رو بر میداریم و میریم گوگل اسکالر، کلمه کلیدی مون رو میزنیم و یه کم با بزرگای حوزه علاقه مندیمون و کاراشون آشنا میشیم، یا میریم یوتیوب، یا هر جای دیگه ... ، فکر کنید روی اون حوزه کراش زدید و حالا میخواین در مورد حوزه ی علمی مورد کراشیدنتون آشنا بشین.
به موازات این گشت و گذار قبلی، به منابع در دسترستون هم خوب فکر کنید، استادی که میشناسید و میدونید بهتون جواب رد نمیده، پژوهشگاه یا شرکتی که احتمال میدین کارآموز بخواد، یه سری دانشگاه ها مثل دانشگاه ما، دوره های آموزشی مثل طرح صدف و ... یا مسابقاتی مثل ره نشان رو هم به عنوان واحد کارورزی قبول می کردن. اینو هم من شنیدم که دانشگاه احتمالا تجربه ی نوشتن مقاله ی مروری یا تجربه همکار طرح پژوهشی رو هم قبول داره و خب اینجوری طرف کارمون یه تعامل خوب داشتن با استاده.
مخرج مشترک منابع در دسترس و حوزه های مورد علاقه ی شما میتونه جواب این سوال باشه که "کجا کارورزی بریم" البته که سوال اول ما یعنی حوزه های مورد علاقه خودش هم معمولا ما رو به جواب میرسونه.
مثلا به ژنتیک/ بیوشیمی/ و ... علاقه دارید و در شهر ایکس دانشجویید لیست استادای در دسترستون رو درست کنید، منظورم هر کسی/جایی که کارشونو دوست داریده(نکته انحرافی: اگر بیوانفورماتیک / نوشتن کار مروری رو دوست دارید که خیلی وقت ها امکان دورکاری هم هست)- خب اگر قراره به جای کارآموزی با شرکت/ و ... قرارشده و تصمیمتون اینه که با استادی کار کنید حالا باید بریم سراغ راضی کردن استاد مد نظرمون :)
تعامل با استاد ها
خواهشا خواهشا این نظر شخصی منه البته، همین طوری جلوی استاد هاتون سبز نشید بگید میخوام باهات کار کنم، حتی اگر دانشجوشون بودید و به خوبی شما رو بشناسه(مگر موارد استثنا که استاد خودش میگه کجا بودی تا حالا و پیشنهاد همکاری از سمت خودشونه ...(ژانر شاید برای ما هم اتفاق بیافتد!))، یه رزومه که شما رو معرفی کنه حاضر کنید، اگر ترم یک/دو/ و... هستید و به هر دلیلی حس میکنید هیچ تجربه ای ندارید و حس برهوت رو دارید به رزومه تون، بنویسید خودش پر و کامل میشه، وقتی شروع کنید به نوشتن.
بعد یه کم حوصله کنید در مورد کارهاشون بخونید کار های 2-3 سال اخیرش و کلا کار های قبلی هر استاد، عین تاریخچه و فلسفه وجودی :) اون استاده. خوب بشناسیمش بفهمیم چرا سراغش میریم که بتونیم باهاش واقعا تعامل کنیم. بعد با خودتون فکر کنید اون چرا باید شما رو به عنوان کارآموزش قبول کنه، قطعا دیدن حس مسئولیت پذیری، انگیزه و اعتماد شما به خودتون و توانایی هاتون براشون جذاب خواهد بود و احتمالش زیاده که مایل باشن کمکتون کنن، استاد ها هم به خوبی می دونن از هر کسی به اندازه خود اون فرد انتظار داشته باشن.(یه نکته ی انحرافی دیگه : به نظرم بیشتر وقتا لازم نیست بشینیم کامل مقاله ها رو بخونیم، چکیده ---> یه کمی از مقدمه اگر موضوعش برامون جدیده---> شکل ها و جدول و زیر نویسش----> نتیجه گیری( این مدلی خوندنو من از دو تا از استادام یاد گرفتم (پیام بازرگانی : ابراز تشکر نگارنده متن از استاداش))
اگر ایمیلشون رو دارید، ایمیل بزنید، تلفن بزنید، به اتاقشون برید و ... از یه جایی این استارت تعامل موثرتون رو بزنید و امیدوارم از تجربه ی شاگردی کردن لذت ببرید.
(باز یه نکته ی انحرافی دیگه : اگر امکانشو دارید، به نظر من (شاید بهتر باشه !) اول موقعیت کارآموزیتون رو فیکس کنید، بعد خیالتون راحت شد واحدشو تو انتخاب واحد اخذ کنید،مثلا برای ترم پاییز توی تابستون کارآموزی بگیرید برای ترم زمستون در فاصله بین دو ترم)
اگر سوالی بود یا پیشنهاد یا انتقادی در مورد این پست داشتید خوشحال میشم که نظر شما رو در موردش بدونم.