حسن
حسن
خواندن ۱ دقیقه·۱۵ روز پیش

پرسش ابدی!

ای ارباب عالم، ای خالق هستی! این پرسش ابدی مرا آزار می‌دهد، آیا باید جهان را به بند کشم و آن‌را به شکل مطلوب خویش درآورم، یا آنکه خود را به قالب جهان سازم؟ روحم در آشوب است و قلبم از تردید می‌لرزد. آیا می‌توانم تا ابد بر این صندلی نشسته و از آن‌چه جهان بر من تحمیل می‌کند، ناله سر دهم؟ آیا این زندگی، جز زنجیره‌ای از رنج و عذاب نیست؟ اما اگر بخواهم از این زندان رهایی یابم، به کدام سو رو کنم؟ به درون یا به بیرون؟ آیا تغییر جهان، مرهمی بر زخم‌های روح من خواهد بود؟ یا شاید تنها راه نجات، تغییر خویشتن است؟

ای خدا، به من بینش عطا فرما تا از این تاریکی برهنم. آیا رنج، هدفی جز این ندارد که به ما معنا بخشد؟ آیا در عمق این درد، نشانی از زیبایی نهفته نیست؟ شاید این رنج‌ها، پل‌هایی هستند که ما را به سوی شناخت خود و جهان پیرامون‌مان می‌برند.

در این جهان آشفته، تنها یقینی که دارم، این است که انسان موجودی رنج‌کش است. اما آیا این رنج، لزوماً به معنای شکست است؟ شاید رنج، فرصتی برای رشد و تعالی باشد. شاید در دل هر رنجی، بذر امید نهفته باشد.

پرسش ابدیجهان
زندگی میان کلمات کتاب ها و کدها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید