من مطالب طنز نویسنده های خانم را براتون می گذارم. این مطلب از طنزپرداز خانم زهرا دُرّی است.
از همان اول کار به خودتان تلقین کنید: «تو هرگز خانهدار نخواهی شد. تو رو چه به این حرفا؟» و اصلاً به حرفهای کودک درونتان توجه نکنید. کودک درونتان اگر اهل ایده دادن بود که تا حالا کودک نمانده بود! و بعد مثل من به حلزون بیندیشید که هم خانه دارد، هم ماشین. لابد ازدواج هم کرده است.
به همه بگویید قصد خانهدار شدن دارید، اما هرکس زنگ زد و پیشنهادی داشت، رد کنید. بگویید منصرف شدم یا اصلاً تلفنش را جواب ندهید. بهجای آن، دَرِ یخچال را باز کنید و بعد از اینکه دیدید داخل آن هیچی نیست، دَرَش را ببندید و دوباره بروید سراغش، دَرَش را باز کنید و دوباره ببندید و کارتان را امیدوارانه تکرار کنید. بعدش هم که خسته شدید، بگیرید بخوابید. من یک خانه با موقعیت عالی در محل میشناختم. با خودم گفتم این خانه را حتماً میخرم. بعد آنقدر گران شد، گفتم حتماً روزی اجارهاش میکنم. الان با این وضعیت اجارهها میخواهم فقط زنگ خانه را بزنم و در بروم.