پول توسط سکه و اسکناس تعریف نمی شود. پول مدت ها قبل از سکه وجود داشته است. پول صرفا یک ساختار روانی است که به دلیل تخیل جمعی بین انسان ها بوجود آمده است.
این مطلب برداشتی از فصل ده کتاب انسان خردمند نوشته یووال نوح هراری است که داستان پیدایش ، پیام و چگونگی کارکرد پول را توضیح می دهد.
در سال ۱۵۱۹ هرنان کورتز پرتغالی و همراهانش به سرزمینی که امروز به نام مکزیک می شناسیم حمله کردند، آزتک ها در این قسمت از زمین منزوی و بی خبر از بقیه قسمت های کره خاکی، زندگی می کردند.
آقای کورتز و همراهانش بعد از رسیدن به این سرزمین دست نخورده و پر از معادن طلا، شروع به جمع آوری طلاهای این سرزمین کردند.
آفروآسیا جایی که آقای کورتز از آن آمده بود، در آن زمان همه دچار اپدیمی شهوت طلا شده بودند و به دنبال این فلز زرد و بی مصرف می گشتند.
آزتک ها طلا را می شناختند ولی تنها استفاده آنها از این فلز زرد، ساختن مجسمه و جواهرات بود. آنها وقتی کالایی می خریدند هزینه اش را با دانه های کاکائو یا پارچه پرداخت می کردند و دلیل علاقه شدید پرتغالی ها به طلا را درک نمی کردند.
وقتی یکی از آزتک ها از دلیل این اشتیاق وصف ناپذیر پرتغالی ها به طلا سوال پرسید، آقای کورتز جواب داد:
من و دوستانم از بیماری قلبی رنج میبریم که درمانش فقط طلاست!
در زمانی که انسان هنوز به سبک زندگی دوره گردی و شکارچی گری زندگی می کرد و یکجا نشین نشده بود، پول هنوز بوجود نیامده بود. چرا که انسان در آن سبک زندگی نیازی به مبادله و تجارت هم نداشت و از نظر اقتصادی مستقل و خودکفا بود.
انسان ها خدمات و کالای خود را رایگان به بقیه عرضه می کردند چرا که انتظار داشتند دیگران نیز (که افراد نزدیک و آشنای آنها بودند) متقابلا کالاهای خود را به رایگان به آنها بدهند. چیزی که امروز به عنوان تهاتر یا مبادله کالا به کالا می شناسیم.
اقتصاد با بوجود آمدن شهرها و امپراطوری ها و بهبود زیرساخت حمل و نقل متحول شد. با ظهور انقلاب کشاورزی و یکجا نشینی، زمینه برای تخصص گرایی فراهم شد.
با این تحولات دیگر امکان پذیر نبود که جوامع پیچیده را بر اساس لطف متقابل ایجاد کرد و بر اساس مبادله کالا به کالا انسان نمی توانست همکاری های بزرگ انجام دهد.
مشکلاتی از قبیل عدم امکان مبادله هر نوع کالایی به کالای دیگر، عدم امکان ارزش گذاری هر کالا و همچنین عدم امکان ثروت اندوزی یا پس انداز کردن باعث شد که انسان به سمت اختراع پول برود.
اختراع پول یک انقلاب ذهنی بود و نه یک پیشرفت تکنولوژیکی.
پول صرفا یک ساختار روانی است که به دلیل تخیل جمعی بین انسان ها بوجود آمده است. و این امکان را به انسان می دهد که به سرعت بتواند ارزش کالاهای مختلف را مقایسه کند، به آسانی آن کالاها را مبادله کند و براحتی ثروت را ذخیره کند.
پول توسط سکه و اسکناس تعریف نمی شود.
پول مدت ها قبل از سکه وجود داشته است و بسیاری از فرهنگ ها از دارایی های جایگزین به جای پول استفاده می کردند. (مانند صدف و سیگار)
حتی امروزه نیز سکه و اسکناس به ندرت استفاده می شوند و انتقال الکترونیکی پول که شامل دیتاهای کامپیوتری می شود بیشترین کاربرد و محبوبیت را در مبادلات دارد. امروزه دولت ها نیز تلاش می کنند هرچه بیشتر به سمت آینده بدون اسکانس حرکت کنند.
پول یک وسیله مبادله جمعی است که این امکان را می دهد که تقریبا همه چیز را، تقریبا به هر چیزی تبدیل کرد.
پول این امکان را می دهد که انسان بتواند تبدیل کند، ذخیره کند و ثروت را ارزان و راحت از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل کند که به نوبه خود رشد بازارهای تجاری را تسهیل می کند.
پول ساختاری روانشناختی است و یک واقعیت مادی نیست. پول مادیات را به ذهنیات تبدیل می کند. این سیستم تنها زمانی کار می کند که مردم به تخیل جمعی بشریت اعتماد کنند.
تمام انوع پول از یک ماده اولیه ساخته می شود که آن هم اعتماد است.
پول جهانی ترین و کارآمدترین سیستم اعتماد متقابل است که تاکنون ابداع شده است
چه چیزی این اعتماد را ایجاد کرد؟ شبکه های پیچیده و طولانی مدت روابط سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی.
چه چیزی باعث می شود که یک کشاورز اعتماد کند که شالیزار سر سبز خود را بدهد و یک مشت کاغذ رنگی بگیرد؟ چون اعتماد می کند که اگر آن کاغذ های رنگی را ببرد به یک استان دیگر، آن مردم نیز آن کاغذ های رنگی را قبول می کنند تا به او مثلا یک خانه دهند.
ما به پول اعتقاد داریم زیرا همسایگان ما به آن اعتقاد دارند. همسایگان ما و خودمان به آن اعتقاد داریم، زیرا دولت به آن اعتقاد دارد (تا مالیات را با آن بگیرد) و رهبرهای مذهبی به آن اعتقاد دارند. (تا خمس و ذکات را با آن دریافت کنند)
نسخه های ابتدایی پول نیاز داشتند که ارزش ذاتی در خود داشته باشند. یک نمونه خوب از این نوع، پول جو است که اولین پول شناخته شده در تاریخ و به نام سومری ها ثبت شده است.
حدود ۵ هزار سال پیش پول جو در سومر همزمان با پیدایش نوشتار بوجود آمد.
مقادیر ثابت جو به عنوان یک اقدام جمعی برای ارزش گذاری و تبادل کالا مورد استفاده قرار گرفت که به آن سیلا می گفتند. مثلا حقوق یک کارگر مرد، ۶۰ سیلا در ماه بود.
جو دارای ارزش بیولوژیکی ذاتی بود چون می شد آن را خورد اما برای مبادله با کالاهای دیگر به دلیل سختی حمل و نقل و همچنین ذخیره سازی ثروت مشکلاتی داشت.
گشایش واقعی زمانی در تاریخ پول اتفاق افتاد که مردم توانستند به پول هایی اعتماد کنند که ارزش ذاتی را نداشت ولی ذخیره سازی و حمل و نقل آنها راحتتر بود.
در حدود ۵ هزار سال پیش در بین النهرین یک پول به عنوان شِکِل نقره ظهور کرد. هر شِکِل نقره معادل ۸.۳۳ گرم از نقره بود و سکه نبود.
اولین سکه ها در حدود 640 سال قبل از میلاد در لیدیا (ترکیه امروزی) توسط پادشاه لیدی ضرب شدند.
هر سکه دارای وزن استاندارد از طلا یا نقره بود و با یک علامت شناسایی مشخص شده بودند. که این علامت نشان می داد وزن سکه چقدر است و چه نهادی این سکه را منتشر کرده و اعتبارش را ضمانت کرده.
بوجود آمدن سکه ها باعث شد که دیگر نیازی به وزن کردن شمش های فلز برای هر معامله نباشد و از طرفی نگرانی اینکه فلز ارائه شده خلوص کافی را نداشته باشد دیگر وجود نداشت.
در حالی که شکل و اندازه سکه در طول تاریخ خیلی تغییر کرده ولی علامت روی سکه همیشه حاوی یک پیام مشخصی بوده:
من پادشاه بزرگ فلانی شخصا به تو قول می دهم که این قرص فلزی دقیقاً فلان گرم طلا دارد. اگر کسی جرات کند این سکه را جعل کند، به این معنی است که وی امضای من را جعل، که این اعتبار و نیک نامی مرا لکه دار کرده. چنین عملی مساوی با اشد مجازات خواهد بود.
استفاده از سکه همه گیر شد. سکه های رومی با وجود فاصله جغرافیایی در بازارهای هند پذیرفته شدند.
سرانجام، هند یک سیستم پولی را اتخاذ کرد که بسیار شبیه به سیستم روم بود.
مردم چین هم سیستم پولی با استفاده از سکه های برنز و شمش های طلا و نقره بوجود آوردند که کمی با ساز و کار لیدیایی ها متفاوت بود.
با این جود، این دو سیستم به اندازه کافی اشتراک داشتند و هر دو بر پایه طلا و نقره بودند. به همین دلیل بین دو حوزه چین و لیدی روابط تجاری و مالی تنگاتنگی برقرار شد.
تجار مسلمان و اروپایی هر کدام به تدریج نظام مالی لیدیایی ها را گسترش دادند و پیام آسمانی طلا را به گوش و کنار این کره خاکی رساندند.
در اواخر دوره مدرن (اواسط قرن ۱۸) کل دنیا یک حوزه مالی واحد به حساب می آید که پشتوانه آن در درجه اول طلا و نقره و بعد از آن چند ارز رایج قابل اعتماد مانند دلار امریکا و پوند انگلیس است.
پایه و اساس اتحاد دنیا با پیدایش یک حوزه پولی فراملی و فرا فرهنگی واحد، تحت یک حوزه اقتصادی و سیاسی واحد گذاشته شد.
مردم همچنان خدایان مختلفی را عبادت، و حاکمین مختلفی را عبادت و زبان های متفاوتی را صحبت می کنند. اما همگی به طلا و نقره و سکه ها باور دارند. بدون چنین باوری ایجاد شبکه های تجاری جهانی غیر ممکن بود.
حال سوال اینجاست که چرا چنین اتفاقی نیفتاده است که اسپانیایی ها به طلا اعتقاد داشته باشند، مسلمانان به جو، هندی ها به پوست گاو و چینی ها به رول ابریشم؟ و چرا همگی به یک پول واحد اعتقاد پیدا کرده اند؟
اقتصاد دانان یک پاسخ ساده برای این سوال دارند:
زمانی که دو منطقه از راه بازرگانی به هم وصل می شوند، نیروهای عرضه و تقاضا قیمت کالاهای قابل حمل را به برابری سوق می دهند.
به عنوان مثال اگر یک راه مبادله ای بین هند و مدیترانه باز شده باشه و برای هندی ها طلا ارزشی نداشته باشه ولی مدیترانه هایی ها برای طلا ارزش بالایی قائل باشند، بازرگانانی که بین این دو منطقه رفت و آمد میکنند، با بالا بردن تقاضای طلا در هند باعث می شوند قیمت طلا در هند هم افزایش پیدا کند و به برابری با قیمت مدیترانه برسد.
برای همین اگر ما از کسی خوشمون نیاد ولی اون به طلا، دلار یا بیت کوین اعتقاد داشته باشه، ما هم به اون باور پیدا خواهیم کرد. با این اوصاف مسلمانان و مسیحیانی که نمی توانستند سر باور های مذهبی به توافق برسند، اما سر باور های مالی باهم کنار آمدند. چون مذهب از ما می خواهد به یک چیز اعتقاد داشته باشیم ولی پول به ما میگه باور کن بقیه به یک چیز اعتقاد دارند.
پول نقطه اوج نرمش ها و انعطافات انسان است.
پول خیلی روشن فکر تر از زبان، قوانین کشوری، عرف های فرهنگی، اعتقادات مذهبی و عادات اجتماعی است. پول تنها نظام مبنی بر اعتماد است که توسط انسان ایجاد شده و تقریباً می تواند از هر شکاف فرهنگی عبور کند، و بر اساس دین، جنسیت، نژاد، سن یا گرایش جنسی هیچ تبعیضی قائل نمی شود.
دو اصل فراگیر که پول بر مبنای آن استوار شده است:
یعنی با پول مثل یک کیمیاگر هر چیزی را به هر چیز دیگری تبدیل کرد.
یعنی هر دو نفری که پول را به عنوان واسطه انتخاب کرده اند، می توانند باهم توافق کنند و هر نوع همکاری انجام دهند.
اما این اصول که ظاهری بی خطر دارند یک طرف تاریک نیز دارند.
وقتی بشود هر چیزی را به چیز دیگری تبدیل کرد و اعتماد ما وابسته به سکه ها و صدف ها باشد، سنت های محلی، روابط صمیمی و ارزش های انسانی می پوسند و جای خود را به قوانین خشک عرضه و تقاضا خواهند داد.
فقط به این دلیل که همه چیز قابل تبدیل است، به این معنا نیست که همه چیز باید تبدیل شوند.
بنیان خانواده ها و جوامع انسانی همیشه روی باور به چیزهایی با ارزش مثل شرافت، وفاداری، اخلاق و مهر و محبت بوده که روی انها نمی توان قیمت گذاشت.
اتحاد جهانی تنها مبتنی بر پول نیست.
جنگجویان بی رحم، افراطیون مذهبی و شهروندان نگران بارها و بارها توانسته اند تاجران چرتکه انداز را شکست دهند حتی تا جایی که توانسته اند اقتصاد را تغییر دهند.
پادکست ناوکست و دایجست اپیزودهایی در خصوص تاریخچه پول دارند که شنیدن آنها پیشنهاد می شود.
از سال ۲۰۰۹ با ظهور بیت کوین، شکل جدیدی از پول بوجود آمده است که فرق بنیادی با نسخه های قبلی پول دارد و می تواند تغییر شگرف در آینده پول ایجاد کند.
همانطور که اشاره شد سکه ها و اسکانس ها تحت کنترل یک دولت مرکزی چاپ می شوند که اعتبار آن را ضمانت کرده اند و نمونه های متعددی در تاریخ پول وجود دارد که دولت ها از این اعتماد و قدرت سواستفاده کرده اند و با چاپ بدون پشتوانه پول باعث تورم و از بین رفتن دارایی های مردم شده اند.
ارزهای غیر متمرکز شکل جدیدی از پول هستند که تحت کنترل یک دولت مرکزی نیستند وایده جدایی پول از دولت را مطرح می کنند.
در ارزهای غیر متمرکز دیگر نیازی نیاز نیست به یک دولت مرکزی اعتماد کنید تا ارزش پول را ضمانت کند و بستری برای سواستفاده از اعتماد مردم و چاپ بدون پشتوانه پول فراهم شود.تکنولوژی بلاکچین راهکاری جایگزینی است که برای اعتماد در نظر گرفته شده است.
موضوع دیگر محدود بودن تعداد بیت کوین ها است که از آن تنها ۲۱ میلیون می تواند تولید شود و امکان چاپ نامحدود از آن وجود ندارد. به همین دلیل با افزایش توجه و اقبال عمومی به بیت کوین و افزایش تقاضا شاهد ارزشمندتر شدن این ارز غیرمتمرکز هستیم.
شما هم می توانید با خرید بیت کوین با این ارز غیر متمرکز و نحوه عملکرد آن بیشتر آشنا شوید.