نمانام یا مارک (به فرانسوی: marque) یا برند (به انگلیسی: brand) یک نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکنندهٔ خدمات یا فروشندهٔ محصولی خاص باشد که به وسیلهٔ آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میگردد. عنوان قانونی برای برند، نشان تجاری است. [ویکی پدیا]
برندینگ عنصر مهم یک کسبوکار است و اپل تلاش زیادی در راستای برندینگ محصولات خود انجام داده است. در ذیل به چند نکتهی مهم در رابطه با برندینگ اپل میپردازیم تا بتوانید از آنها در کسب و کار خود استفاده کنید:
ک برند خوب همواره به دنبال جلب احساسات مشتریان است و با آغوش باز از آنها استقبال میکند. درگیر احساسات شدن با مشتریان، یک رابطهی قوی را پایهریزی خواهد کرد که موجب ماندگاری بیشتر کسبوکارتان در آینده خواهد شد. اپل این کار را با راهاندازی کمپینهای تبلیغاتی نوآورانه اجرا میکند.
اطمینان از اینکه شرکت چه اهدافی دارد و این اهداف بیانگر چه هستند و وفادار ماندن به آنها، از عوامل مهم در برندسازی است. ایجاد یک برند قوی، در حالیکه تصویر کلی از آن مشخص نیست، کار دشواری خواهد بود. قبل از اینکه شروع به ساخت برندی کنید، ابتدا از اهداف خود در این کار مطمئن شوید و ماموریتهای شرکتتان را تعریف کنید.
یکی از جنبههای بارز اپل در این راستا استفاده از حرف i در ابتدای نام محصولاتش است، مثل iPhone ، iPod و iPad ، درواقع این کار به محصولات اپل هویت میبخشید.
یکی از بخشهای دشوار کسبوکار این است که حیطهی مشخص و مشتریان خاص خود را بیابید، و مهمتر اینکه به این حیطه وفادار بمانید. به خواستهها و نیازهای مشتریان فکر کنید و سعی کنید خلاءهای موجود در حیطهی خود را پر کنید.
اپل سعی در تشخیص آن دسته از مشتریانش دارد که به دنبال کامپیوترهای شخصی بودند و سعی کرد این نیاز را به بهترین نحو در طی چند سال برطرف سازد. هنگامی که بازار از رقیبانی چون مایکروسافت و دیگر شرکتهای کامپیوتری اشباع شده بود، اپل جایگاه جهانی خود را بعنوان یک پیشگام صنعت پیشرو در کامپیوترهای شخصی و همچنین گسترش آن به موسیقی دیجیتال و تکنولوژی گوشیهای هوشمند، استحکام بخشید.
همراه با حفظ یکپارچگی برند، باید به چشمانداز و ارزشها از دید مشتری نیز نگاه کنید و ببینید که چه انتظاراتی از شرکت شما دارد؛ نه لزوماً از نظر محصولات یا خدمات، بلکه از دید وفاداری و ارتباطات نیز میبایست مشتری را در نظر داشته باشید. برای انجام این کار، کسبوکارها میبایست نکات بالا را دنبال کنند و مخاطبان و اهداف خود را نیز بشناسند.
استیو جابز، با توجه زیادی که به مشتریان خود و نیازهای آنها داشت محصولات خود را به مرحله تولید میرساند. او علاوهبر رفع نیازهای اصلی مشتریان به دنبال اضافه کردن بخشهایی به محصولات خود بود که بتواند مشتریان را به وجد بیاورد و هیجانزده کند.