در الدن رینگ، قدرت مفهومی عددی نیست.ستارگان، رعد اژدها، یا طلسمهای ویرانگر کافی نیستند. . هر باس، نه فقط دشمنی برای شکست، بلکه تجسمی از یک اصل متافیزیکیست: افتخار، جنون، خیانت، یا مقاومت.
این رتبهبندی، تلاشیست برای سنجش قدرتی که فراتر از گیمپلی است

شماره ۱۶: گاداسکین ها وارثان قدرت دزدیده شده

شماره ۱۵: رلانا شوالیه ماه کامل

در میان شوالیههای رایا لوکاریا، رلانا جایگاه خاصی دارد. او نه فقط شمشیرزن، بلکه استاد جادوی ماه است—ترکیبی نادر از قدرت فیزیکی و ذهنی. مبارزهاش با حرکاتی سریع، طلسمهایی که فضا را میشکافند، و حملاتی که از دو جهت ذهن و جسم میآیند، بازیکن را درگیر میکند. در لور، او شوالیه وفادار مسمر است، اما هنوز در سایهی او باقی مانده. قدرتش چشمگیر است، اما نه تعیینکننده. او یک مبارز کامل است، اما نه یک شخصیت محوری.
شماره ۱۴: رومینا راهبه شکوفه ها

رومینا با لباسهایی از گل و طلسمهایی از زهر، تجسمیست از مرگ آرام. مبارزه با او مثل قدمزدن در باغی سمیست—آرام شروع میشود، اما هر لحظه خطرناکتر میشود. طلسمهایش ذهن را فریب میدهند، حرکاتش نرماند، اما مرگبار. در لور، او نماد فریب است؛ راهبهای که شکوفهها را به زهر آغشته کرده. قدرتش در کنترل فضا و ذهن است، نه در خشونت مستقیم. او دشمنیست که با زیبایی میکشد، نه با قدرت خام.
شماره ۱۳: رایکارد لرد بلاسفمی

رایکارد زمانی یک لرد بود، اما مسیر بلاسفمی را انتخاب کرد. او با مار عظیم یکی شد، قانون را بلعید، و خود را به هیولا تبدیل کرد. مبارزهاش خاص است—با نیزهی مخصوص محیط مبارزهاش جهنمیست، پر از شعله و فریاد. در لور، او نماد شورش علیه حلقه است؛ کسی که عقل را کنار گذاشت تا قدرت را بیواسطه تجربه کند. رایکارد نه فقط دشمن، بلکه هشدار است—هشدار از قدرتی که بدون قانون، به هیولا تبدیل میشود.
شماره ۱۲: ژنرال رادان فاتح ستارگان

رادان، بزرگترین جنگجوی تاریخ، آنقدر قدرتمند بود که ستارگان را متوقف کرد تا اسب کوچکش را از جاذبه حفظ کند. اما پوسیدگی ذهنش را بلعید، و او را به موجودی بیهدف تبدیل کرد. مبارزهاش حماسیست، در فستیوالی خونین، با صدها مبارز که برای شکستش گرد آمدهاند. در لور، او قربانی قدرتیست که از کنترل خارج شد. رادان نماد شکوهیست که به تراژدی تبدیل شد. او هنوز میجنگد، اما نه برای افتخار بلکه برای مرگ
شماره ۱۱: موگ لرد خون

موگ از آن دسته هایی است که قدرت را نه از قانون، بلکه از خون بیرون کشید. او مراسم هایی خونین را اجرا میکند که نه فقط جسم، بلکه فضا را میدرد. در مبارزه، انفجارهای خون، طلسمهای همزمان، و کنترل میدان نبرد را به نمایش میگذارد. اما آنچه موگ را خاص میکند، جاهطلبیاش است: او میخواست میکلا را ربوده و امپراتوری خودش را بسازد. در لور، نماد فساد خونی و جاهطلبی تاریک است؛ کسی که به جای خدمت به حلقه، حلقهی خودش را ساخت.
شماره ۱۰: رنالا ملکه ماه کامل

رنالا، ملکه رایا لوکاریا، استاد جادوهای ذهنی و ماه است. مبارزهاش دو مرحلهایست: اول، آرام و شاعرانه، با طلسمهایی که از ذهن میجوشند؛ دوم، طوفانی و بیرحم، با احضارهای بیثبات و حملات روانی. در لور، او مادر رانی و نماد فروپاشی عشق است—کسی که پس از جدایی او عقلش را از دست داد اما قدرتش را حفظ کرد. او نه با شمشیر، بلکه با ذهن میجنگد؛ و ذهنش، ماه را به حرکت درمیآورد.
شماره ۹ : گادفری

گادفری، اولین لرد الدن، نماد سلطنت خالص و قدرت بیواسطه است. او زمانی همسر ماریکا بود، پدر نیمهخدایان، و نخستین کسی که عنوان "لرد الدن" را دریافت کرد. اما پس از پایان مأموریتش، ماریکا او را تبعید کرد—نه به خاطر ضعف، بلکه به خاطر اینکه دیگر نیازی به جنگ نداشت. گادفری، در تبعید، هویت واقعیاش را بازیافت: Hoarah Loux، جنگجویی وحشی که قدرت را نه از قانون، بلکه از خون بیرون میکشد.
مبارزه با گادفری دو مرحله دارد. در فاز اول، او با تبر عظیمش، زمین را میلرزاند و با طلسمهای طلایی، شکوه سلطنتیاش را به نمایش میگذارد. اما در فاز دوم، تاج را کنار میگذارد، طلسم را رها میکند، و به Hoarah Loux تبدیل میشود—موجودی وحشی، بیرحم، و خالص. او دشمن را با دستان خالی بلند میکند، میکوبد
شماره ۸: مورگات اومن کینگ

مورگات، برخلاف برادرش موگ، وفادار به قانون و حلقه باقی ماند. او دروازههای لیندل را با خون محافظت کرد، و با طلسمهای طلایی و شمشیر سنگینش، مبارزهای سخت و بیامان را رقم زد. در لور، او نماد امید است—کسی که با وجود طرد شدن، هنوز به قانون وفادار ماند. قدرتش در ایستادگیست، نه در طمع. او پادشاهیست که زانو نزد
شماره ۷: بیل اژدهای وحشت

بیل، برخلاف پلاسیدوساکس، نه پادشاه است و نه نماد قدمت؛ او تجسم وحشت خام است. شعلههایش زمین را میسوزانند، حملاتش بیوقفهاند، و حضورش تهدیدیست که از اعماق برخاسته. در لور، او بیشتر نماد تهدیدی بینام است—قدرتی که هیچ قانونی نمیشناسد. مبارزه با بیل، آزمون بقاست، نه نبرد افتخار. او اژدهاییست که نه حرف میزند، نه میفهمد؛ فقط میسوزاند.
شماره ۶: دراگون لرد پلاسیدوسکس

پلاسیدوساکس پادشاه اژدهایان، او در اعماق زمان پنهان شده، و مبارزهاش با رعد و برق، پیچشهای زمانی، و حملات عظیم، یکی از حماسیترین نبردهای بازیست. در لور، نماد قدمت و غرور خاموش است؛ قدرتی که هنوز نفس میکشد، اما دیگر فرمان نمیدهد. او نه شکست خورده، نه پیروز—بلکه باقیمانده است.
شماره ۵: لرد فرنزید فلیم

او نه فقط یک دشمن، بلکه یک مسیر است—پایانی برای جهان، نه فقط برای حلقه. قدرتش ذهن را میبلعد، ساختار را نابود میکند، و شعلهای را آزاد میکند که نه به جسم، بلکه به معنا حمله میکند. در لور، او تجسم هرج و مرج و متضاد نظم است؛ چیزی که نه قابل کنترل است، نه قابل فهم. مبارزه با او، مبارزه با خود است—با جنونی که از درون میجوشد.
شماره ۴: ملیکث تیغه سیاه

ملیکث، وفادارترین خادم ماریکا، حامل شارد مرگ است که توسط رانی دزدیده شده بود شمشیرش سیاه و بیرحم است، و مبارزهاش سریع، و بیامان.ولی با در اختیار داشتن شارد مرگ در لور، نماد عدالت تاریک است—کسی که مرگ را نه به عنوان پایان، بلکه به عنوان ابزار نظم میبیند. قدرتش در دقت و سرعت است؛ در ضربهای که نه فقط میکشد، بلکه حذف میکند
شماره ۳: ملکه ماریکا

ماریکا نه فقط یک شخصیت، بلکه محور کل جهان است بدون او حتی شاید الدن رینگ هم وجود نداشت او قانون را شکست، حلقه را خرد کرد، و با دوگانگیاش (رادگون) نشان داد که قدرت واقعی در انتخاب است. در لور، او آغاز و پایان است خالق سرزمین های میانه، و نابودگر آن. مبارزهی مستقیمی ندارد، اما هر نبردی سایهی او را دارد.
شماره ۲: مسمر سلاخی گر

مسمر نه یک جنگجوست، نه یک جادوگر، نه حتی یک نیمهخدا به معنای کلاسیک. او تجسم خشم خالص است—آتشی که از شکنجه، انزوا، و جنون زاده شده. مسمر راهی دیگر را انتخاب کرده: سلاخی. او نه برای افتخار میجنگد، نه برای نظم؛ بلکه برای سوختن، برای شکستن، برای دیدن درد در چشمان دشمن.
در لور، مسمر فرزند ماریکاست، اما هیچ شباهتی به مادرش ندارد. اگر ماریکا قانون را شکست، مسمر خود قانون شکنجه است
شماره ۱: ملنیا تیغه میکوئلا

مالنیا نماد افتخار و تراژدیست. شمشیرش، با سبک رقصگونه، مرگ را با زیبایی میآمیزد. او هرگز شکست نخورده فاز دومش تبدیل به یک الهه اسکارلت رات کامل میشود و تکامل میابد فاز دوم او تجسم تولد دوبارهی درد است. در لور، خواهر میکوئلا و محافظ اوست؛ در گیمپلی، کابوس هر جنگجو. او نه فقط قویترین، بلکه پیچیدهترین است
و در پایان
در جهان الدن رینگ، قدرت نه فقط در سختی مبارزه، بلکه در تأثیر روایی و فلسفهی پشت هر باس نهفته است و هرکدام بخشی از این جهان را شکل دادهاند. این لیست، نه فقط یک رتبهبندی، بلکه یک افسانهنامهست—برای آنهایی که میخواهند قدرت را بفهمند، نه فقط تجربه کنند.
گ