1370/03/23
این منم ادمی از جنس بهار(خرداد)
همه بهم میگن تانیا ولی خودم خودمو تنها میدونم(کلا معنی اسممه در کوردی)
3ماه از شروع دهه70اومدم روی زمین که اگه یه لحظه پدرومادرم مواظب میبودن من الان اینجا نبودم
بین خواهرو برادرام من تک و تنها بودم حتی اسمم با اونا خداها فاصله ست(ابراهیم-الهام-من-اوین-آرین)
آدمی ام از جنس رنگین کمون ک تولد دوبارمو 94/12/14میدونم
برا مخفی شدن تانیا خودمو پشت اسم «آبی» پنهون میکردم خودمو با درس و نقاشی و دزدکی نوشتن آروم میکردم
گذشت و گذشت عزمم و جزم کردم و کنکور ریاضی(سال88)رتبه ام 26شد به گفته همه شدیم خانم مهندس(معماری)
من شدم «خانوم مهندس» اون موقع ها از سردرگمی و کمی اطلاعات نمیدونستم من کیم من واقعا خانم(؟)مهندسم؟؟؟؟؟
خلاصه باز گذشت و گذشت من بیشتر سردرگم شدم تا اسفند 94 با ... آشنا شدم
چ روزایی بود برا اولین بار حس کردم یکی زبونمو میفهمه یکی از جنس خودمه (مدیونشم)
به همون سرعتی که اومد به همون سرعتم رفت...
من 24سال و 9ماه از زندگیمو فقط سایه بودم،تو الان سایه ای؟
میدونی چی میخوای از زندگی؟