نمیدونم این اپیزود رو چه زمانی میشنوید ولی زمانی که من دارم ضبطش میکنم و منتشر میشه، تو دنیای بلاک چین و ارزهای رمز گذاری شده فقط یک نام به گوش میرسه: بیت کوین
چند ساعت قبل از ضبط بیت کوین به رکورد ۴۴ هزار دلار رسید که بالاترین قیمت تاریخه. تا همین یک ماه پیش یعنی اوایل زمستون ۹۹ صحبت از قیمت ۳۰ هزار دلار بلندپروازی بازار بود اما حالا اگه کسی بگه بیت کوین میشه ۵۰ هزار دلار اونقدر هم تعجب نمیکنیم.
خب تو این اپیزود همونطور که از نامش مشخصه میخوام دربارهی یکی از عوامل اصلی، اگر نگیم عامل اصلی این جهش قیمت صحبت کنم؛ ایلان ماسک.
البته یه ماجرای دیگه هم این چند وقت حسابی دنیا رو تکون داد که دربارهش صحبت میکنم. یه سری آدم عادی تو یه شبکهی اجتماعی دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن با شرکتهای گردن کلفتی مثل سیتروئن دربیفتن. اینا سهام یه شرکت در آستانهی ورشکستگی رو طوری باد کردن که تو چند روز هزار درصد رشد کرد. ماجرای عجیب و پیچیده و مهمی بود که دربارهش صحبت میکنم.
قبل از اون اما بپردازیم به ثروتمندترین انسان دنیا ایلان ریو ماسک؛ پسر شیطون یه خانوادهی اهل آفریقای جنوبی که یه روزی وقتی رفت از روسیه موشک قارهپیما بخره، مهندسهای روس مسخرهش کردن و میخواستن موشکها رو خیلی گرونتر بفروشن؛ در نتیجه به آمریکا برگشت و شرکت ساخت موشک راه انداخت.
ایلان ماسک، آدم عجیبیه. حتی اگر خیلی تخصصی و اینها هم دنبالش نمیکنید فکر میکنم بدونید چقدر آدم عجیبیه. یعنی تو همه چیز عجیبه. آدمی که نام فرزندش رو میزاره ایکس هجی A ۱۲ دیگه ته عجیبه دیگه. اون هجی یعنی هوش مصنوعی. اگر طرفدار تئوری توطئهی آدم فضاییها بودم میگفتم اصلا ماسک اصلا از نژاد انسانها نیست و آدم فضاییه. جدی مصاحبههاش رو که میبینی اصلا رفتارش، حرکاتش و نوع حرف زدنش هم خیلی عجیبه.
برای مثال یه بخشی از صحبتهاش تو پادکست جو روگان رو گوش بدید:
خدایی عجیبه دیگه نیست؟
حالا کاری به این صحبتها نداریم.
یکی از کارهای عجیبی که ماسک میکنه، انگولک کردن بازارهای اقتصادیه. حالا کدوم بازار اقتصادی رو بهتر میشه انگولک کرد طوری که کلهگندههای سیاسی هم خیلی کاری باهات نداشته باشن؟ آفرین بازار کریپتو کارنسی
تو این اپیزود میخوام یکم دربارهی تاریخچهی ارتباط بنیانگذار اسپیس ایکس و ارزهای رمز گذاری شده صحبت کنم.
تا جایی که تحقیقات من نشون میدن اولین جنجال ایلان ماسک تو دنیای کریپتو ایجاد کرد برمیگرده به اکتبر سال ۲۰۱۴ یعنی زمانی که بیت کوین حدودا ۵ ساله بود. ۸ اکتبر اون سال ماسک که هنوز به سلبریتی توییتری که الان هست تبدیل نشده بود تو یه مصاحبه گفت که به نظرش بیت کوین خوبه ولی به زودی راهی میشه برای انجام کارهای غیرقانونی. ماسک البته اینم گفت که این لزوما چیز بدی نیست و به نظرش بعضی چیزهایی که قانونی نیستن، باید باشن. فک کنم منظورش وید و اینجور چیزهاست که بعدها قانونی هم شدن در بعضی ایالتهای آمریکا. حالا کاری نداریم.
همون زمان از ماسک پرسیدن که داداش شما هم مثل خیلیهای دیگه بیت کوین خریدی؟ و جواب داد که خیر نخریدم.
حواسمون باشه که داریم دربارهی ۷-۶ سال پیش صحبت میکنم؛ هنوز آلت کوینها اونقدری که الان گسترده هستن گسترده نبودن و صحبت فقط دربارهی بیت کوین بود. بازار هم اونقدری بزرگ نبود که این صحبتها تاثیری روش داشته باشه. اینم بگم که ایلان ماسک هم اونقدری که امروز مهمه، مهم و تاثیرگذار نبود.
اون سالها همونطور که گفتم بازار خلوت و آروم بود. حدود سه سالی از این اظهارنظرها گذشت و اتفاق خاصی نیفتاد. رسیدیم به سال ۲۰۱۷ که میشه گفت عجیبترین و پرحادثهترین سال تاریخ کریپتوکارنسی بود. حتما حتما دربارهی اون سال یه اپیزود مفصل صحبت میکنم. همون سالی بود که بیت کوین به یه پدیدهی جهانی تبدیل شد، از هزار دلار به ۲۰ هزار دلار رسید و یهو با سر زمین خورد و خیلیها رو بدبخت کرد. حالا به وقتش صحبت میکنیم فعلا بگذریم.
اون سال، تب پیدا کردن ساتوشی ناکاتومو حسابی داغ شد. قبلش هم خیلیها دنبالش بودن و اسمهای زیادی هم مطرح شده بود اما اون سال دیگه به اوج رسید این تب. تا اون زمان یه سری گفته بودن که ما ساتوشی هستیم و نتونسته بودن ثابت کنن. یه سری هم مشکوک به ساتوشی بودن بودن که ثابت نشده بود دیگه.
اوضاع اینطوری بود که هرکس با یه مقدار قابل قبولی هوش، ارتباط با دنیای فناوری، کاراکتر خاص و احتمالا راز آلود ممکن بود برچسب ساتوشی ناکاتومو بخوره. حالا این وسط بعضیها خوششون میومد و یه مدت از این توجه رسانهها استفاده میکردن و بعد به زبالهدان تاریخ ملحق میشدن، یه سری هم زیر بار نمیرفتن چون میدونستن میخوان آیندهای داشته باشن. ایلان ماسک که تمام اون ویژگیهای لازم برای برچسب ساتوشی رو داشت، جزو دستهی دوم بود.
۲۲ نوامبر ۲۰۱۷ ساهیل گوپتا یکی از کارمندهای اسپیس ایکس یه مقالهای نوشت روی مدیوم و توش گفت آقا ایلان ماسک همون ساتوشیه. مقالههه خیلی جالبه. تیترش اینه که ایلان ماسک احتمالا بیت کوین را اختراع کرده است
حالا دلیلهایی که آورده بود جالبتر هم بودن:
یک – بیت کوین رو کسی نوشته که سی پلاس پلاس رو مسلط بوده؛ مثل ایلان ماسک
دو – ایلان ماسک میتونه خیلی سریع یاد بگیره و خیلی سریع یاد بده.
سه – سال ۲۰۰۸ ماسک «احتمالا» به بانکها اعتماد نداشته
چهار – لحن وایت پیپر بیت کوین به لحن ایلان ماسک شبیهه
پنج – ایلان ماسک یک هفته بعد از اینکه ساتوشی اعلام کرد دوریان ناکاتومو نیست، توییت کرد که هویت ساتوشی مشخص شده (خدایی این یکی رو منم نفهمیدم چه ربطی داره ولی جزو دلایل اون بنده خدا بوده)
شش – حتی باوجود اینکه بیت کوین نداره هم ایلان ماسک میتونه ساتوشی باشه. اینم نفهمیدم چطوری دلیل ساتوشی بودنش میشه.
این آقای گوپتا که هم اسم یه کریکت باز خیلی مشهور هندی هم هست البته «یه کارمند اسپیس ایکس» هم نبود. گوپتا دانشمند علوم کامپیوتریه و یکی از کساییه که در پیادهسازی ایدهی فدکوین یا همون ارزهای رمزگذاری شده با پروتکلهای بانک مرکزی آمریکا رو پیاده کرد. البته این فعالیتها بعد از این پست مدیوم انجام شد اما بالاخره آدم همینطوری نبود این آقای گوپتا.
دقیقا به خاطر همینکه آدم همینطوری نبود، ایلان ماسک مجبور شد که در فاصلهی به نسبت کمی از انتشار این پست، فرضیهها رو رد کنه. گفتم که ماسک میدونست اگر این برچسب زیاد روش بمونه سرنوشت خوبی نخواهد داشت چون وجههش رو از دست میده و برندش خراب میشه. ماسک یه رشته توییت نوشت و توضیح داد که باباجان من ساتوشی نیستم. این دلایلی هم که رفیقتون آورده آبکین. خداییش هم بعضیهاشون خیلی آبکی بودن.
ماسک تو آخرین توییت این رشته توییت اما چیزی گفت که تا سالها درگیرش کرد: چند سال پیش یکی چندتا بیت کوین بهم داد ولی نمیدونم الان کجان.
گفتم که دربارهی سال ۲۰۱۷ حتما تو یه اپیزود مفصل صحبت میکنم. فعلا همینقدر بگم که میشه ادعا کرد اون سال بود که بیت کوین به سلبریتی که امروز میشناسیم تبدیل شد و تقریبا همه جا صحبت دربارهش شکل گرفت. هرچند قیمتها سقوط کرد و خیلیها کار پادشاه رمز ارزها رو تموم شده میدونستن اما کمتر از یک سال بعد ایلان ماسک با سواستفاده از شهر بیت کوین برای یه پروژهی تبلیغاتی نشون داد که اصلا هم اینطور نیست.
ژانویهی ۲۰۱۸ دقیقا تو روزهایی که آلتکوینا داشتن از شهرت بیت کوین نهایت استفاده رو میبردن و اغلبشون روز به روز با ارزشتر میشدن ایلان ماسک یه شعلهافکن ساخت بورینگ کمپانی رو با این شعار تبلیغ کرد:
این شعله افکن خیلی خفنه. اگه بخریدش یه بلاک چین مجانی هم بهتون میدیم.
اون بورینگ کمپانی هم مال خود ماسکه. اسمش هم بامزهستا. شرکت حوصلهسربر. همه چیز این بشر عجیبه واقعا.
مارچ همون سال یه عکاس پاپاراتزی عکسی از ماسک شکار کرد که نشون میداد داره کتاب «توضیح سادهی ارزهای رمز نگاری شده» رو میخونه. کتاب رو جولیان هوسپ نوشته. داستان دقیق عکس هم این بود که ماسک و یه سری کله گندهی دیگه رفته بودن یه فستیوالی. اونجا ملت بهشون چیز میز میدادن که امضا کنن. هوسپ هم کتاب خودش رو میده که ماسک امضا کنه ولی اونطور که نویسنده میگه، ماسک کتاب رو پس نداده.
از این تاریخ بود که ایلان ماسک دیگه جدی جدی سر شوخی رو با کریپتو کارنسی باز کرد و هر روز یه سازی کوک کرد. مثلا اکتبر همون سال یه توییت زد و اونایی که بیت کوین میخریدن رو مسخره کرد. چند ماه بعد تو فوریهی ۲۰۱۹ و یکی دو ماه بعد اینکه هکرها وارد چند حساب کاربری توییتر شدن و با جعل هویتش کلی پول کلاهبرداری کردن، گفت که ساختار بیت کوین خیلی قوی و هوشمندانهست. همون آدمی که چهار پنج ماه قبلش تریدرهای بیت کوین رو مسخره کرده بود. ماسک حتی از اتریوم هم تعریف کرد. یه توییتی نوشت که شامل فقط کلمهی اتریوم میشد بعد زیرش نوشت JK. مخصص جاست کیدینگ. شوخی کردم بابای خودمون.
حواسمون باشه که اون زمان هنوز مثل الان نبود که هر توییت استاد دنیای مجازی رو تکون بده اما بالاخره این گربه رقصونیها خیلی مورد توجه بود. ماسک اون زمان هنوز هم ثروتمندترین آدم دنیا نشده بود. بعد از سالها تونسته بود بیل گیتس رو کنار بزنه اما رقابت با یکی مثل جف بزوس اصلا کار سادهای نبود. مدیرعامل آمازون اون زمان داشت به خودش افتخار میکرد که بعد از سالها امپراطوری بیل گیتس رو شکست داده اما خیلیها پیشبینی میکردن ایلان ماسک با ایدههای بلندپروازانهش و هوش عجیبش بتونه بزوس رو کنار بزنه.
پروژههای فضایی و محصولات تسلا و کلی کار دیگه که به صورت مداوم و مرتب پولهای کلون به جیب ایلان ماسک سرازیر میکرد منابع اصلی درآمدهاش بودن. همه هم فکر میکردن با پیشرفت کردن اینهاست که میتونه روزی جف بزوس رو هم کنار بزنه و پولدارترین آدم دنیا بشه اما ایلان ماسک ایدهها و روشهای دیگهای تو ذهنش داشت. ماسک به قدرت کریپتوکارسنی پی برده بود. سالها بود که پی برده بود اما تا اواخر سال ۲۰۱۹ کسی نمیدونست که این آدم عجیب چی تو سرش داره. همون زمان بود که سر و کلهی یه آلت کوین عجیب و غریب لا به لای شیطونیهای ایلان ماسک پیدا شد؛ آلت کوینی که ارزش چندانی نداشت اما قرار بود دنیای کریپتوکارنسی رو یه تکون اساسی بده و پلهای بشه برای موفقیتهای بعدی ماسک
ژانویهی ۲۰۲۰ و یکم قبل از اینکه کرونا دنیا رو تکون بده، ایلان ماسک گفت بیت کوین هیچ اهمیتی براش نداره و نمیخواد وقتش رو تلف این ارز رمزنگاری شده کنه.
یکم بعدش یه توییت زد که دوج خیلی خوبه و بهترین بازار دستشه و از این صحبتها. تا اون زمان خیلیها حتی اسم این آلت کوین رو هم نشنیده بودن. نه که کاملا ناشناخته بوده باشه ولی خب شهرت چندانی هم نداشت. حتی همین حالا هم خیلیها فقط اسم دوج کوین رو شنیدن و نهایت لوگوش رو دیدن. حتی ممکنه خریده باشنش ولی احتمال اینکه بشناسنش کمه. حالا این دوج کوین از کجا اومد اصلا.
سال ۲۰۱۳ یعنی یک سال قبل از اینکه ایلان ماسک برای اولین بار بگه بیت کوین خوبه، پادشاه رمز ارزها داشت یه تکونهایی میخورد و ۴ سال بعد از عرضهی اولیه جا پایی برای خودش محکم میکرد. همون موقعها که داشت این تبه داغ میشد بیلی مارکوس و جکسون پالمر یه روز نشسته بودن دوغ و گوشفیل میخوردن و گپی میزدن. اولی مهندس کامپیوتر بود تو IBM دومی هم رفیق کیگش بود. صحبت از این شد که بابا دنیا چقدر داره این «پول جدید» رو جدی میگیرهها. از اونجایی که این دو تا رفیقمون آدمهای اهل دلی بودن، گفتن بیا ما هم یه ارز رمز گذاری شده راه بندازیم منتهی به روش خودمون. روش خودشون هم این بود که برداشتن این سگ معروفه که کلی میم از روش ساختن رو گذاشتن لوگوی آلت کوینشون. میم این سگه که حتما رو لوگوی دوج کوین دیدینش معمولا وقتایی استفاده میشه که یه نفر استرس و نگرانی و اینها داره ولی نمیتونه خیلی هم واکنش نشون بده. خیلی خندهداره.
البته این دو دوست عزیز همه چی رو هم شوخی نگرفتن. بلاک چینشون رو از لایت کوین وام گرفتن و با استفاده از الگوریتم اسکریپت طوری طراحیش کردن که عرضهش نامحدود باشه. یه چهار سالی خبری از این آلت کوین نبود به اون صورت تا توی حباب سال ۲۰۱۷ قیمتش به شدت بالا رفت. حباب که ترکید و قیمتها با کله خوردن زمین دوج کوین هم دوباره برگشت به حاشیه. تو ردیت و اینجور جاها البته محبوب بود همچنان. خیلیها تو این شبکههای اینطوری وقتی میخواستن محتوایی بخرن یا مثلا به استریمری کسی دونیت کنن از دوج استفاده میکردن.
یه مدت دیگه هم به همین منوال گذشت تا دنیا رسید به ژانویهی ۲۰۲۰ و اون داستان توییت ایلان ماسک که یکم قبل تعریف کردم. برداشت توییت کرد که دوج کوین خیلی خوبه و بازارش خوبه و از این حرفها. همین توییت کافی بود تا دنیای مجازی منفجر بشه. ملت حمله کردن سمت دوج کوین. تو ۲۴ ساعت ۶۰۰ درصد رشد کرد. ترکید دیگه رسما. ردیت و ایلان ماسک دست به دست هم داده بودن. عجب ترکیب سمی میشه واقعا. ماسک چند تا توییت زد و همه رو کشید سمت دوج کوین.
کرونا که شروع شد بیت کوین هم مثل همهی بازارهای دیگه ریخت. همون موقعها استاد دوباره یه رشته توییت زد و گفت دارم همه داراییهای فیزیکیم رو میفروشم. ملت فریک زدن که نکنه میخواد همه چیش رو بیت کوین کنه. پیشبینی عجیبی هم نبود دیگه. بیت کوین اومده بود پایین و موقع خرید سنگین بود. البته در نهایت اینطوری نشد اما همین شایعهها باعث شد قیمت بیت کوین یه تکونی به سمت بالا بخوره.
آقا سرتون رو درد نیارم؛ ایلان ماسک تکون میخورد یکی اسم بیت کوین رو میاورد تو ریپلایهای توییتش و قیمتها بالا و پایین میشد. این وسط چند سری دوج کوین رو گذاشت تو بایوی توییترش، چند سری دربارهش توییت زد و هی قیمت این آلت کوین رو بیشتر و بیشتر کرد. البته بدی دوج کوین اینه که قیمتش بالا نمیمونه. حتی تو یه محدودهی مشخص هم نمیمونه مثل بیت کوین. مدام صعود و سقوطهای بزرگ تجربه میکنه.
همین اواخر ۲۰۲۰ مثلا تو یه روز ۱۵۰ درصد رشد کرد و یک هفته بعد از قیمت قبل از رشد کمتر بود. همچین وضعی خلاصه.
سال ۲۰۲۱ اما سالی بود که بالاخره معلوم شد تمام این بازیها برای چی بوده.
اوایل سال ۲۰۲۱، تو روزایی که دنیا به کرونا عادت کرده بود ایلان ماسک بایوی توییترش رو ادیت کرد و توش نوشت بیت کوین. اصلا عجیب نبود. کلا هیچکاری از ایلان ماسک بعید نیست دیگه. بعدشم دوبارهی برای هزارمین بار حرفش رو عوض کرد و اینبار گفت بیت کوین خیلی چیز خوبیه من ازش حمایت میکنم و این صحبتها.
اوایل ژانویه، لابراتوار تحقیقات بلاکچین گزارشی از بررسی تاثیر رفتارهای ایلان ماسک روی بازار کریپتوکارنسیها منتشر کرد. این تحقیقِ به نسبت مفصل ۵ توییت ایلان ماسک دربارهی دوج کوین و بیت کوین تا اون مقطع رو بررسی کرده بود. سه تا از این توییتها دربارهی دوج کوین و دوتاشون دربارهی بیت کوین بودن
نتایج این تحقیق نشون میداد هر بار ایلان ماسک دربارهی یه ارز رمزنگاری شده توییت کرده، حجم معاملههای بازار اون ارز در کمتر از ۴۸ ساعت به شکل چشمگیری بالا رفته. تو دو مورد بیت کوین که اصلا کار به حتی دو ساعت هم نکشیده و تقریبا بلافاصله بعد از انتشار توییت، قیمتها منفجر شدن.
یکی از بخشهای جالب این گزارش این بخش بود:
تغییر بیوگرافی توییتر ماسک به #بیتکوین، منجر به رشد قابل توجه 6.31 درصدی این رمزارز طی مدت 30 دقیقه، 13.19 درصد پس از یک ساعت و 18.99 درصد پس از هفت ساعت بود.
توییت یک کلمهای Doge، منجر به رشد قابل توجهی 8.17 درصدی دوجکوین در یک بازه زمانی پنج دقیقهای شد. این رشد پس یک ساعت به 17.31 درصد رسید.
عددها واقعا مغز آدم رو منفجر میکنهها.
تو همین گزارش اشاره شده بود که این تاثیر باید هشداری باشه برای اینکه ممکنه یه توییت منفی به همین نسبت و شاید حتی بیشتر روی قیمتها تاثیر عکس داشته باشه. البته میشه اینطور تحلیل کرد که ماسک داره از این بازار سود میبره و چرا باید تاثیر منفی روش بذاره اما اصل مشهور بازارهای اقتصادی رو نباید فراموش کرد:
پایین بخر، بالا بفروش.
یکم بعد از این و بعد اینکه ماسک یه توییت دیگه دربارهی دوج کوین زد و قیمتش رو ۳۰ درصد کشید بالا، شرکت تسلا رسما اعلام کرد بیت کوین خریده.
خبر مثل بمب تو دنیا منفجر شد. ایلان ماسک بعد از اینهمه گربه رقصونی و بالا و پایین و پس و پیش کردن بالاخره تایید کرد خودش هم دنبال بیت کوین خریدنه. عدد خیره کننده بود: یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار. در واقع شرکت تسلا ۷.۷ درصد از کل نقدینگی ناخالصش رو به بیت کوین تبدیل کرد. نتیجه؟ بیت کوین ترکید. در حالی که قیمت زیر ۴۰ هزار در نوسان بود و حتی پیشبینی میشد مقاومت ۴۰ هزار دلاری به این زودیها لمس هم نشه، این خبر همهی پیشبینیها رو بههم ریخت. نمودار قیمت بیت کوین عین ژلهای که با قاشق روش زده باشن میلرزید. ۴۰ هزار رو که در کسری از دقیقه رد کرد. رفت رو ۴۴ هزار. بعد چند ساعت باز بالاتر. بعد دو باره اومد پایین. کمتر از یک روز بعد از انتشار خبر حتی ۴۸ هزار و خوردهای دلار رو هم برای چند دقیقه به خودش دید. اینطوری بود که اگر از کسی میپرسیدید بیت کوین چنده میگفت الان؟ یا... الان؟ زمان ضبط این اپیزود قیمت رو ۴۷ هزار و سیصده اما مطمئنم حتی زمان انتشار هم قیمت این نخواهد بود.
یادتون هست که تعریف کردم ماسک میگفت میخوام همهی داراییهای فیزیکیم رو بفروشم و خیلیها گفتن نکنه میخواد بیت کوین بخره؟ یادتون هست گفتم اصلا عجیب نبود که چنین شایعهای ایجاد شد؟ درسته که این کار رو نکرد اما کی باور میکنه که تسلا و در واقع ایلان ماسک زمانی که بیت کوین رو حول و حوش ۳۳ هزار، ۳۴ هزار دلار بود خرید سنگین نکردن؟ شوخی نیست که هر بیت کوین بعد از انتشار این خبر نسبت به قبلش بیشتر از ۱۰ هزار دلار گرون شد. گفتم که طرفدار تئوری توطئه نیستم اما باور هم نمیکنم این همه توییت بازی و تغییر بایو و کاریکاتورهای دوج کوین و این چیزها برای پایین خریدن و بالا فروختن نباشه.
میگن شاید اپل هم بیاد و بخشی از داراییهاش رو بیت کوین کنه. قبل از تسلا پیپل هم این کار رو کرد. اپل هم اگر بیاد دیگه حرفی باقی نمیمونه. باید منتظر بیت کوین ۱۰۰ هزار دلاری هم باشیم. شاید ایلان ماسک خیلی عجیب و غریب باشه اما همه اپل رو به عنوان پسر مودب و خرخون بازار میشناسن و بهش اعتماد دارن.
البته اگر از من میپرسید به بازاری که یه توییت میتونه اینقدر توش تغییر ایجاد کنه، فقط زمانی اعتماد کنی که خودتون گرگ بارون دیدهی بازار باشید.
این وسط نباید دوج کوین رو هم فراموش کنیم. یادتون هست که گفتم این ارز اصلا برای شوخی با دنیای کریپتو کارسنی ساخته شد. ساختنش که به همه یادآوری کنن بابا دارید بیش از حد این ارزِ اون زمان تازه رو جدی میگرید. حالا با توییتها و بامزهبازیهای ایلان ماسک با ۴۳ میلیون و اندی دنبالکننده رو توییتر، قیمت این «شوخی» چند صد برابر بیشتر از سال قبلش شده و مدام در نوسانه.
البته که ایلان ماسک در ایجاد این موجها تنها نیست. مثلا درمورد دوج کوین پلتفرم ردیت خیلی بهش کمک کرد. حتی دربارهی دوج کوین هم کاربرهای شبکههای اجتماعی خیلی به ماسک کمک کردن اما بههرحال بازیگر اصلی این بازار مکاره کسی نیست جز خود ایلان ماسک.
البته... البته این دوست عزیزمون وسط یه جنگل هم زندگی نمیکنه. هرچند میشه خیلی چیزها رو تو دنیا با پول خرید اما در نهایت قانونهایی هم وجود دارن که یه جاهایی سوالهایی میپرسن و ممکنه حتی تصمیمهایی بگیرن که چندان خوشایند بعضیها نباشن.
چندتا چهرههای مهم حقوقی – اقتصادی هم به ماسک هشدار دادن که این بازیها در واقع بازی با دم شیره و ممکنه به زودی بیان بالای سرت. مثلا داگ دیویسن یکی از مدیرای ارشد سابق کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا گفته ماسک داره بازار رو دستکاری میکنه و این کمیسیون که رگولاتور بازارهای مالی آمریکاست احتمالا به زودی میره سراغش.
البته که کسی ماسک رو بهخاطر توییت کردن بازداشت نمیکنه. البته که حساب ثروتمندترین آدم روی زمین رو به این راحتی نمیشه بست اما خب در عین حال اینطوری هم نیست که بشه قیمت رو با چندتا توییت بالا پایین کرد و این وسط میلیونها و میلیاردها دلار سود برد، اما کسی هم چیزی نگه. سابقهی ماسک هم تو این کمیسیونی که گفتم چندان درخشان نیست. یه بار مثلا گفته بود سهام تسلا خیلی بالاست و فکر میکنه به زودی میاد پایین. واقعا هم اومد پایین. بعد یه مدت دوباره رفت بالا.
این وسط یه سری سود کردن و یه سری ضرر. این کمیسیونه بررسی کرد دید مشکوکه و از ماسک شکایت کرد. البته که ماسک باهاشون به توافق رسید و یه پولی داد به کسایی که ضرر کرده بودن ولی خب همین شکایت هم اتفاق بزرگی بود. شاید بازهم تکرار بشه. اگه تکرار بشه برای وجههی ماسک خیلی بد میشه. یادتون باشه که اول اپیزود گفتم ماسک خیلی براش مهمه که وجههش خراب نشه. از همین وجهه اصلا داره نون میخوره. طرف نزدیک ۵۰ میلیون دنبالکننده رو توییتر داره.
حالا که بحث رسید به اینجا اجازه بدید بریم سراغ داستان گیم استاپ که اول اپیزود یه اشارهای بهش کردم. باید بدونیم اینطوری هم نیست که فقط بازار کریپتو کارنسی مکاره باشه یا ایلان ماسک تنها کسی باشه که بلده یه بازار اقتصادی رو چطوری با کمترین زحمت فیزیکی جوری بههم بریزه که کلی ازش سود ببره. همین زمانی که داریم دربارهش صحبت میکنیم، گروهی از آدمهایی که خیلی خیلی کمتر از ایلان ماسک دنبالکننده داشتن، یک چند صد هزارمش پول داشتن و اصلا در مقابلش عددی به حساب نمیومدن موفق شدن پیچیدهترین، مرموزترین و خفنترین بازار اقتصادی تاریخ بشریت یعنی والاستریت رو مضحکهی خودشون کنن و این وسط کلی پول به جیب بزنن.
اواخر ژانویه و اوایل فوریه، تعدادی از ماهیهای کوچولوی اقیانوس بزرگ بازارهای مالی آمریکا تصمیم گرفتن به جنگ نهنگای خیلی بزرگ برن. داستان این بود که یه بابایی تو ساب ردیت والاستریت بتس تو ردیت داشت وضعیت سهام گیم استاپ رو بالا پایین میکرد که دید ای دل غافل شرکتهای کله گنده مثل سیتروئن دارن جیب ملت رو خیلی ریز خالی میکنن.
تو پرانتز بگم که ساب ردیت یه جاییه مثل تالارهای گفتوگوی آنلاین تو فرومها. گیم استاپ هم یه فروشگاه زنجیرهای فروش بازیه که این مقطعی که داریم دربارهش صحبت میکنیم به خاطر کرونا و اینها اوضاع مالی قاراشمیشی داشت.
عرض میکردم
این بنده خدا یه تاپیک جدید باز کرد و توش شروع کرد به توضیح دادن اینکه شرکتهای کله گنده یا همون نهنگهای بازار، چطوری دارن جیب ملت رو میزنن. اینکه دقیقا چطوری دارشتن جیب ملت رو میزدن توضیحش یکم سخت و پیچیدهست. فرض کنیم که یکی از دوستای شما ۱۰ تا گوشی داره که هرکدوم ۱۰ میلیون ارزش دارن. شما یه رانتی داری و میدونی که گوشی به زودی ارزون میشه. میری به دوستت میگی داداش این گوشیها رو یه مدت به من قرض بده یه کاری داریم. گوشیها رو میگیری میبری تو بازار میفروشی. حالا ۱۰۰ میلیون نقد داری. بعد اینکه میفروشی گوشی ارزون میشه. مثلا میشه ۸ تومن. حالا دوباره میری تو بازار، ۱۰ تا گوشی ۸ تومنی میخری و میدی به دوستت تا قرضت ادا بشه. این وسط چی گیرت میاد؟ ۲۰ میلیون پول نقد.
سیتروئن و چندتا شرکت دیگه هم داشتن همین حرکت رو سر گیم استاپ میزدن. تو بازار بورس یه روشی داریم که بهش میگن قرارداد آتی فروش استقراضی. اسمش یه جوریه، خودش هم یه جوریه. توضیحش میشه همین مثالی که زدم و این شرکتا داشتن ازش برای سود بیشتر و خالی کردن جیب ملت استفاده میکردن. اگه دوست دارید بیشتر بخونید، قرارداد شورت رو گوگل کنید و مفصلتر بخونید.
آقا سرتون رو درد نیارم اون بابایی که گفتم تاپیک جدید باز کرد تو ردیت، نوشت که آی ملت چه نشستهاید که نهنگهای بازار دارن شما رو میبلعن. پاشید یه کاری بکنید. پاشید اینقدر بخرید تا قیمتها فقط بره بالا. قیمتها وقتی بالا برن چی میشه؟ خب مشخصه اونی که قرض گرفته تا به امید کم شدن قیمت هم قرض رو پس بده هم سود کنه، نه تنها ضرر میکنه بلکه قرضش رو هم نمیتونه پس بده و جریمه میشه.
اینجا بود که ماهی کوچولوها رفتن به جنگ نهنگها.
سهام گیم استاپ تو یه مقطع کوتاه نزدیک هزار درصد رشد کرد. بازار دیوانه شده بود رسما.
البته قابل پیشبینی بود که زور ماهی کوچولوها نرسه و در نهایت قیمت هر سهم گیم استاپ به حالت عادی برگشت. حالت عادی البته منظور قیمت قبل از این جریان نیستا. تا الان که من دارم با شما صحبت میکنم هم قیمت هر سهم حداقل ۴۴ درصد بالاتر از قبل این داستانهاست اما دیگه اون نوسانهای دیوانهوار وجود ندارن.
این وسط ردیت و اپلیکیشنهای معاملهای رایگانی مثل رابینهود که کاربرهای ردیت ازش برای باد کردن ارزش سهام گیم استاپ استفاده میکردن، نشون داد که میشه حتی بازار بورس آمریکا، والاستریت و شرکتهایی مثل سیتروئن رو هم با دست تقریبا خالی و البته هوش بالا به چالش جدی کشید.
در واقع میشه گفت پیام اون چند روز عجیب که ردیت رو مجبور به بستن چند ساب ردیت و تاپیک کرد، رابین هود رو مجبور به ممنوع کردن معاملهی سهام گیم استاپ کرد و لرزه به کمر همهی پیشبینی کنندهها و تحلیلکنندههای بازارهای مالی انداخت این بود که فقط بازار کریپتو کارنسی با یه توییت ایلان ماسک جابهجا نمیشه. هر بازاری با اتحاد گروهی از آدمهای باهوش ممکنه با چالشهای جدی روبرو بشه.
البته این آدمهای باهوش لزوما هم به همه سود نرسوندن و مثلا بودن کسایی که دو میلیون دلار تو این بازار شام سرمایهگذاری کردن اما در نهایت با یک میلیون و ۸۰۰ و خوردهای هزار دلار ضرر ازش خارج شدن. باوجود این میشه گفت دنیای اقتصاد به قبل و بعد از این حادثه تبدیل شد چون خیلیها فهمیدن یه گروه ماهی کوچولو ممکنه جرات حمله به نهنگهای بزرگ رو هم داشته باشن.