یادمه اولین جلسه اموزش استراتژی های کوتاه مدت (اسکالپ) بود همگی کلی شوق و ذوق داشتیم که هر چه سریعتر یاد بگیریم و بریم بازار رو جارو کنیم حتی چند دقیقه زودتر اومده بودیم و سر کلاس مثل چی هیجان داشتیم ...
اما چشتون روز بد نبینه به محض اینکه استاد اومد تو کلاس همه ماستا مونو کیسه کردیم. چرا ؟ میگم براتون
با یه هیبتی اومد تو کلاس که برگامون درجا ریخت این به کنار وقتی یه کارد نیم متری رو هم تو دستاش دیدیم دیگه مطمئن شدیم حداقل تا شش ماه اپیلاسیون لازم نداریم !!!
کارد رو گذاشت رو میز و رفت سمت وایت برد یه ماژیک قرمز برداشت و نوشت : پوست کندن !
دیگه حتی یه دونه پرز هم رو بدنمون نموند چه برسه به پشم !
دیگه برامون محرز شد که میخواد پوستمونو بکنه یا حداقلش یه جایی از بدنمونو که خیلی هم لازمش داریم اما به نظر بیخود میاد رو ببره
همه از وحشت مثل بید میلرزیدیم
بعد از چند دقیقه استاد شروع کرد به توضیح دادن استراتژی که مثلا فلانه و بیساره و چنین و چنان و آخرش گفت : به این نمونه معاملات، اسکالپ یا پوست کندن میگن !!
بعد از این توضیحات مبسوط مشغول ذمه ای اگه فکر کنی چس مثقال از ترسمون کم شد . چهار چشمی فقط اون کارد نیم متری رو می پاییدیم .
بالاخره همه جراتمونو جمع کردیمو و از استاد پرسیدیم این کارد رو برای درک موضوع اسکالپ سر کلاس آورده بودین ؟
استاد با تعجب نگاهمون کرد و تازه دوزاریش افتاد که چرا ما از اول کلاس مثل بچه آدم نشستیم و نه شیطونی میکیم نه سوال میپرسیم .
استاد یه جوری زد زیر خنده که ما یه متر پریدیم رو هوا و متاسفانه ناخواسته باعث شدیم که دوباره وضوی استاد در اثر خنده زیاد باطل بشه .
بعد از کلی خندیدن برامون توضیح داد که این کارد رو خانمش داده براش تیز کنن ! ایشون نه برداشته نه گذاشته کارد نیم متری رو آورده سر کلاس !!!
خلاصه اونروز هم به خیر و خوشی گذشت و ما به سلامت از آموزشگاه اومدیم بیرون
ولی هیچوقت این مدل استراتژی رو فراموش نکردم
خداییش شما بودن یادتون میرفت ؟!!