یا حضرت عباس عنوانش برای خودم هم فول اپیلاسیون بود وای به حال شما و اما بعد .
همین اول بسم الله یه چیزی رو بگم یعنی حجت رو تمام کنم و اون اینه که قصد من از گفتن این خاطرات فقط و فقط نقل خاطره است نه قراره کسی رو ترغیب کنم که بیاد به این بازار نه قراره کسو فراری بدم از این بازار و نه قصد دارم تبلیغ این بازار رو بکنم ..
روزای اولی که فکرمو بشدت درگیر خودش کرده بود رو قشنگ یادمه همش با خودم میگفتم وای مگه میشه روزی 20 میلیون ( اون زمان خیلی بود ) درآمد داشت !
به قول نقی معمولی مگه داریم مگه میشه ؟!
دلو زدم به دریا و رفتم برا ثبت نام "آموزش بازار های مالی جهان " اوه اوه چه کلاسی چه بشود ای خدا
جلسه اول رفتیم حدودا 5 نفری میشدیم تقریبا هم سن و سال بودیم مثل کلاس اولی ها یه دفتر و یه خودکار آورده بودیم سر کلاس که مثلا هر چی استاد گفت یادداشت کنیم ..
جلسه اول شروع شد و بعد از چند دقیقه استاد گفت اینارو بخونین تا جلسه بعد
عه یعنی یه جلسه همین چند دقیقه شد ؟ پشمام
استاد فرمود خیر قربان الان 2 ساعت تمامه که نشستین اینجا
واو دیگه همون دو مثقال پشمی هم که مونده بود ریخت دو ساعت تمامممممم حتی یک کلمه هم ننوشته بودیم از بس غرق درس و مشق جذاب بازار شده بودیم به حدی که استاد مجبور شد جلسه دیگه هم همین درس رو تکرار کنه !!!
حالا حساب کنین تو تیرماه تو یه کلاس کوچیک و بدون کولر دو ساعت بشینی و متوجه نشی الله و اکبر اینهمه جلال !!!
یه ماهی گذشت و کلاس تموم شد و رفتیم برا باز کردن اولین حساب آزمایشی یا همون دمو