هومن سیدی در سالهای اخیر، هم در حوزه بازیگری و هم فیلمسازی به موقعیت هویتمند و مستقل خود رسیده است و حالا میتوان او را بازیگر/ کارگردانی صاحب سبک دانست؛ حتی اگر کسی با جنس سینمای او نتواند ارتباط برقرار کند یا آن را نپسندد. سیدی در فیلمسازی بیش از محتوا و مضمون و در نهایت بیش از قصه، به فرم و ساختار روایی و بصری بها داده و همین مسأله نقطه تمایز مخالفان و موافقان او شده است؛ به این معنا که برخی فرمگرایی او را نشانی از توانایی و خلاقیت در پردازش بصری سینما دانستهاند و اینکه او تلاش کرده تا به استانداردهای فیلم مدرن در جهان سینمایی امروز نزدیک شود و برخی نیز آن را نوعی فرمالیسم صرف و فارغ از ایده و قصه تفسیر کردهاند که در بدنه سینمای ما جایگاهی نداشته و قوام نمییابد.
به نظر میرسد سیدی با لحاظ کردن دیدگاه هر دو طیف مخالفان و موافقان سینمایش سراغ «مغزهای کوچک زنگزده» رفته تا این بار با سنخیت و درهمآمیختگی دراماتیک قصه و فرم بتواند رضایت هر دو طیف را به دست آورد و تا حدود بسیار زیادی هم در این زمینه موفق بوده است. واقعیت این است که خلاقیت بصری و تکنیکی سینمای سیدی در عین جاذبههای زیباییشناسیاش دچار نوعی افراط در فرمگرایی بود که به دلیل کمرنگی عنصر روایت یا مصالح داستانی، جهان سینمایی او را برای تعداد محدودتری از مخاطبان، جذاب میساخت اما در «مغزها…» با اضافه یا پررنگ شدن این عنصر، در عین حفظ استقلال و ساختار سینمایی فیلمساز، زبان سینمایی او برای تعداد بیشتری از مخاطبان قابل فهم شده است و میتوان این فیلم را پختگی سینمای سیدی دانست که نسبت به فیلمهای قبلیاش کاملتر است و بهطبع بهترین فیلم کارنامه حرفهای او.
«مغزها…» روایت نسیان و طغیان آدمهای فرودستی است که نه از ضعف اخلاقی که از فقر اجتماعی و اقتصادی، به یاغیگری تن دادهاند و هویتی کاذب بر مبنای آن بنا کردهاند! هویتی مخدوش و خشن که البته در پس آن میتوان فطرتهای پاکی را ردیابی کرد که پشت غبار فلاکت مدفون شدهاند. شاهین (نوید محمدزاده) و امیر (نوید پورفرج) هر دو محصول این تجربه شکنندهاند. هرچه به آنها نزدیکتر شوید بیشتر آشکار میشود که پشت چهره خشن و ترسناک آنها – که تداعیگر تیپولوژی خلافکار و باندهای تبهکاری است – میتوان معصومیت ازدسترفتهای را بیرون کشید که روزنههای رستگاریاش مسدود نشده است. شاهین از نادیده گرفتن شدن توسط شکور، و امیر از بیپدری و فقدان خانواده به طغیانگری رسیدهاند.
نویسنده: رضا صائمی
بلاگ سینمامارکت