این روزها تقریباً پرتعدادترین توصیهای که میبینم به تولیدکنندگان محتوا میشود، این است که هر روز به تولید محتوا مشغول شوند: برنامه روزانه خودتان را در تقویم تولید محتوا وارد کنید و مشغول شوید! برنامه ریزی تولید محتوا را در اول هر روز بررسی کرده و شروع کنید به تولید محتوای جذاب! چالش ۳۶۵ محتوا برای ۳۶۵ روز سال! اما چرا تولید محتوای روزانه آن چیزی نیست که گفته میشود؟ آیا این محدودیت خودساخته، واقعاً همانطور است که به نظر میرسد؟ چطور میتوانیم با آن برخورد مناسبی داشته باشیم؟
به ۲ دلیل بزرگ تولید محتوا به شکل هر روزه خیلی باب شد.
اول: برنامه ریزی تولید محتوا به شکل مستمر، تو را توی چشم روباتهای گوگل درشت میکند. وبسایت و شبکههای اجتماعی تو، هرچقدر که محتوای مربوط بیشتری تولید کنند، نسبت به دیگرانی که تولید محتوای کم یا نامرتبی دارند، رتبه بالاتری کسب میکند. و این منطقی است. از دل برود هرآنکه از دیده برفت… نه؟
گوگل تشخیص میدهد که اطلاعات یک سایت به طور متناوب و مرتب بهروز میشود. برنامه ریزی تولید محتوا برای این سایت بهتر است و میشود روی آن حساب ویژهتری باز کرد. پس در مقایسه با سایتهایی که برنامه ریزی درستی برای تولید محتوا ندارند، سایت تو قابل اعتمادتر است. خود این دلیل کفایت میکند که تلاش کنی بیشتر و بیشتر محتوای سایتت را بهروز نگه داری.
دوم: برنامه ریزی تولید محتوا به شکل روزانه یکی از بهترین تمرینات برای تبدیل تولید محتوا به یک عادت همیشگی است. تقریباً توی همه کتابها و وبلاگها ردپای این تمرین به چشم میخورد. اصول کار اینطوری است که در یک تقویم تولید محتوا ، برنامهریزی لازم برای یک هفته، یک ماه یا یک سال آینده را انجام میدهی و هر روز شروع میکنی به تولید محتوایی که برای همان روز در نظر گرفتهای.
این دلیل هم آنقدر پشتوانه دارد که جرأت نکنیم بهش انتقاد وارد کنیم. نه فقط تقویم تولید محتوا که خیلی تکنیکهای دیگری هم برای تشکیل یک برنامه ریزی تولید محتوا به شکل منسجم درست شده است. تکنیکهایی که هدفشان ایجاد یک عادت در ما است: عادت تولید محتوا به شکل هر روزه.
پس چه مشکلی وجود دارد؟ اصلاً بهانهای میماند که با آن بشود به این تب پرمخاطب انتقاد کرد؟
مشکل جایی خودش را نشان میدهد که این برنامهریزی، تمام اولویتها و ملاکهای دیگر تو را تحتالشعاع قرار میدهد. کیفیت، مخاطب و هدف تولید محتوا دیگر مهم نیست. مهم نیست که به عقب برگردی و محتوای خودمان را تحلیل کنی. مهم نیست که محتوایت کمی (و فقط کمی) از استانداردهایت فاصله بگیرد. مهم نیست که عنوان مقاله آنقدرها که باید جذاب نیست یا چند اشتباه تایپی در آن وجود دارد. مهم این است تقویم تولید محتوا میگوید امروز باید این مقاله منتشر بشود…
فکر میکنم قدمت اشتباه گرفتن وسیله با هدف، به قدمت خود آدم است. این خطایی است که خیلی از تولیدکنندگان محتوا در قالب برنامه ریزی های مختلف و تقویم تولید محتوا آن را انجام میدهند و انگار مشاوران و وبلاگهای متخصص در این حوزه هم خیلی علاقهای ندارند که آن را گوشزد کنند. برنامهریزی تبدیل به نوعی خدا شده است و تخطی از آن نوعی خطای نابخشودنی.
در تمام رویکردهای بازاریابی محتوا خدای ما نه تقویم تولید محتوا و اهداف کوتاه و بلندمدت، بلکه مخاطب و مخاطب و مخاطباست. هیچکس دیگری نیست که بتواند سلایق، مشکلات، ترجیحات و اولویتهای او را به چیز دیگری تغییر بدهد. محتوای خوب، محتوایی تعریف شده است که مطابق با استانداردهای مخاطب باشد. بتواند مشکل مخاطب را حل کند. بتواند چشم مخاطب را بگیرد.
تمام برنامهریزیها در جایی اعتبار پیدا میکنند که در راستای مخاطب ما باشند. بر اساس همین اصل است که یک مفهوم در اشکال مختلف خودش را همیشه نشان داده است. و آن این است که:
تا وقتی حرفی برای گفتن ندارید، شروع به تولید محتوا نکنید.
که به نظر من از یک جمله خوب، خیلی خوبتر است! بیش از حد خوب است! حتی دارم فکر میکنم به تمام زندگی بشه تعمیمش داد!
این خطا و خیلی خطاهای دیگر ما را به یاد اولویت دادن کمیت به کیفیت میاندازد. ما یادمان میرود که مخاطبان ما به یک مقاله دیگر احتیاج ندارند، چند نکته مفید و راهنمایی بیشتر نمیخواهند، مثالهای بیشتر کاری از پیششان نمیبرد. آنها به خود ما احتیاج دارند. به ایدهها، داستانها، تجربیات، نگرشها و خلاقیتهایمان. نیاز دارند که ما را بشنوند.
بنابراین تا زمانی که صدای ما، لحن ما و هویت خاص ما در متن وجود نداشته باشد، ما نتوانستهایم محتوای درست را تولید کنیم. در یک مقاله دیگر گفتیم که تولید محتوا شبیه نواختن موسیقی است. مهم نیست که چقدر نت را در زمان درست بنوازید. اول باید مطمئن شوید که نتهایتان درست است. اول باید مطمئن شوید که این نتها آهنگ قشنگی را میسازند. بعد… میرویم سراغ این قضیه که آنها را در زمان و مکان درست بچینیم.
گوش فلک پر شده از تأکیدی که روی تقویم تولید محتوا میکنند. فکر میکنم دلیلی که این اتفاق میافتد و انقدر تأکید روی آن میشود اینها باشد:
اول: کسی که دارد این کار را میکند، خودش تولید کننده تقویم تولید محتوا است. مثلاً یک پیج اینستاگرام را میشناسم که تقریباً توی تمام پستهایش شما را تشویق میکند که برنامه تولید محتوای خودتان را در این تقویم وارد کنید. مهم نیست که دارد از تکنیکهای افزایش فالوئر صحبت میکند یا خاطره یک روز بارانی! شما در هر حال باید از تقویم استفاده کنید! علتش مشخص است و اگر من هم بودم به احتمال زیاد (ولی با غلظت کمتر) این کار را انجام میدادم. بالاخره شما تعدادی محصول دارید و باید روی آنها مانور بدهید. درآمد شما از همین طریق است.
دوم: راحتتر است. نظر دادن در موردش آسان است. مثل بقیه چیزهای ارزان و سادهای که در جهان سوم به کیفیت ترجیح داده میشود، این مورد هم بیشتر قابلیت مانور دارد. خب جذاب هم هست… چه کسی دوست ندارد با آن همه آب و تاب و تقویمهای رنگارنگ و وعدههای موفقیت، چالش برنامه ریزی تولید محتوا را شروع نکند؟
این میشود که بیشتر از کیفیت و خود محتوا، دنبال کردن یک برنامهریزی زمانی مهمتر میشود.
پس نباید هر روز محتوا تولید کنیم؟ خب… هیچکس همچین حرفی نمیزند. من هم میگویم بروید و سریعتر یکی از آن تقویمها بخرید. اما بیشتر برمیگردد به اینکه چطور ازش استفاده کنیم.
بسته به نوع کاری که داری انجام میدهی و امکانات و توانی که در اختیار داری، ممکن است که بتوانی هر روز یا هر هفته، یا هر ماه تولید محتوا کنی. اگر تعداد افرادی که باهایت کار میکنند بیشتر باشد، یا امکانات بیشتری برای تولید انواع محتوا (مثل ویدئو، پادکست یا کلیپهای گرافیکی) داشته باشی، یا موضوع کارت موضوعی نباشد که برای هر محتوا نیاز به تحقیقات گسترده داشته باشی میتوانی در مدت زمان کمتری محتوای خودت را نشر بدهی. در مقابل با داشتن امکانات یا افراد کمتر، ممکن است که زمان بیشتری صرف تولید محتوا بشود. همیشه باید یک چشمت به رشد کارت باشد، اما از اینکه نمیتوانی در بهترین حالت کارت را انجام بدهی، نباید احساس شرم کنی.
بیشتر از روزانه بودن این مسئله، داشتن تناوب منظم مهم است. این که در یک هفته ۱۰ محتوای بلند تولید کنی و بعد تا ۲ ماه خبری ازت نشود، کار درستی نیست. حتی اگر آنها را آماده هم داشته باشی، بهتر است که به فواصل معین آنها را منتشر کنی. در وردپرس، تلگرام و حتی اینستاگرام به راحتی میتوانی مطالب را زمانبندی کنی تا در یک زمان مشخص، مقاله شما منتشر شود.
حالا که میدانی تولید هر محتوا با توجه به امکانات و زمانی که داری چقدر طول میکشد، بر اساس آن تقویم تولید محتوا را پر کن. زمانهای طولانی باعث میشود کار بیش از حد کش پیدا کند. زمانهای کوتاه هم باعث میشود نتوانی به اندازه کافی کیفیت را کنترل کنی و یک چیزی از دستت در برود.
در نهایت ممکن است ببینی هر مقاله در مدت زمان ۱ هفته یا بیشتر باید تولید بشود. این اصلا وحشت ندارد. همانطوری که گفتم، مهم مخاطب است. و اگر رضایت مخاطب از محتوای تو، در عرض ۱ هفته یا بیشتر به دست میآید، پس بگذار تقویم تولید محتوا بر اساس همین برود جلو. این برنامهریزی است که باید اهداف تو را دنبال کند، نه اهداف تو، برنامهریزی را.
بخصوص در اوایل کار این موضوع شایع است. اگر دیدی یک موضوع به زمان بیشتری نیاز دارد، هیچ ترسی از تغییر موعد انتشار آن نداشته باش. بعد از مدتی میفهمی که کدام محتوا زمان کمتر و کدامیک زمان بیشتری لازم دارد.
حتی متوجه این میشوی که بهتر است یک سری محتواهای جایگزین داشته باشی تا اگر با تغییر زمانبندی مواجه شدی، تناوب انتشار مطالبت به هم نخورد و محتوای دیگری را به صورت جایگزین منتشر کنی.
و حتی متوجه میشوی که برخی مطالب بهتر است به بخشهای کوچکتر تقسیم شوند و به صورت سریالی منتشر شوند، نه اینکه در قالب یک محتوای فوق بلند انتشار پیدا کنند.
اگر قرار شد که هر ۲ روز یک محتوا متنشر کنی، به این معنی نیست که به این برنامهریزی بچسبی و تا آخر عمر همین روند را ادامه بدهی! محض رضای خدا آن را بازنگری کن! تعداد افرادت کم و زیاد میشوند. موضوعات جدیدی به کار شما اضافه یا کم میشود. زمان شما برای تولید محتوا افزایش یا کاهش پیدا میکند و هزار اتفاق دیگر میافتد.
همه این فاکتورها را در نظر بگیر و در بازههای مختلف آن را بازنگری کن تا بهترین برنامهریزی را در تقویم تولید محتوا داشته باشی و بیشترین بازدهی را از آن بگیری.
هیچکس نمیگوید تولید محتوای روزانه مشکلی ایجاد میکند. اما اگر کسی بدون در نظر گرفتن کیفیت و هویت متن این مسئله را بیش از اندازه تبلیغ کند، بدانید یک جای کار دارد میلنگد. نکاتی که در بالا نوشتم مواردی است که قبل از هرجور تقویم تولید محتوا یا برنامهریزی زمانی دیگر باید توی ذهنتان داشته باشید. در غیر اینصورت، فقط دارید خودتان را با تقویمهای رنگارنگ سرگرم میکنید. و چیزی که از ساز شما بیرون میآید، فقط یک آهنگ زشت است!