The World of Chest Leads
چستلیدها به چسبهایی گفته میشود که الکترودهای دستگاه مانیتور قلب به آنها متصل میشوند. این الکترودها نحوهٔ تپش و ضربان قلب را بدون کوچکترین نویزی به دستگاه منتقل میکنند.
برای اثبات تپش قلب، چند تکه پلاستیکی بر سینهٔ ما میچسبند؛ البته که خیلی دلچسب نیستند و به مذاق روحمان خوش نمیآیند. کسی نیز طالب بهدستآوردنشان نیست، مگر در زمان بیماری و رفع نیاز.
تصور کنید اگر هر یک از نشانههای قلبی و خصوصیات شخصیتیمان، یک چستلید بود و بر سینهمان نشانده میشد؛ در آن صورت تمام بدنمان از چستلید پر میشد و جایی حتی برای سوزنانداختن باقی نمیماند. هویداشدن سیرت ما روی بدن صنوبریومحدودمان، قیافهای نچسب برایمان درست میکرد.
از اینجا میتوان برداشت کرد که دنیای درونی ما نیازمند تظاهر به هر شکل ممکن و خودنمایی نیست. تلاش برای خودنماییِ اعمال نیک، همان تباهکردن و بههمریختن داشتههای خوبمان خواهد بود. دنبالِ «چستلید»گرفتن برای خودبودن و برای هر کاری به دنبال نشانهگرفتن، ما را سردرگم میکند. چهبسا گاهی دلیل صرفنظرکردن از یک کار مهم، تمامشدن چستلید پلاستیکی یا تأیید دیگران باشد!
اینطور نیست که همهٔ نشانههای قلبی ما، همچون تابلوی اعلانات، نیازمند تختهای برای چسباندن و نمایش خود باشند. این که بسیاری از خلقیات خوبمان نیز بینشانه بر جسم باقی میمانند، از لزوم حرکت در دنیای نامتناهیِ درون حکایت دارد و از وجودی مستقل از جسم سخن میگوید. این ویژگیها از تفسیر ظاهر جسم برای فهم دنیای روانی ما به شدت گریزاناند.
بدانید که دنیای روحیات ما، دنیای بیکرانی است که جایی برای همهٔ نشانههای زیبای کسبشده دارد. اگر دنیای روحمان تنها به اندازهٔ جلوی قفسهٔ سینهمان فضا داشت، دست ما نیز کوچکتر میشد و میبایست خودمان نیز کوچکتر شویم و دستمان به کارهای مفید کمتر برسد.
بله، درون انسان حقیقتی نامتناهی دارد و گنجایش تمام چستلیدهای وجودمان را خواهد داشت. این نشان میدهد که بینهایتی درون انسان شکل گرفته و هیچ دلیلی برای محدودماندن و ایستادنش وجود ندارد.
برشی از کتاب پزشکی شکلاتی
✍🏻علی رشیدپور، کارشناسی ارشد اتاق عمل
نشریه دانشجویی مسیر
| @masir_mazums |🌱