مسعود طهرانی
مسعود طهرانی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

اسکیپ باکس: ویروس


در روزگار کرونا و قرنطینه چند صباحی یا بهتر است بگویم چند ماهی و سالی! هر کسی خانه‌نشین شد و بسیاری از کسب و کارهایی که ذاتاً نیاز به حضور مشتری حضوری داشتند آسیب دیدند. بماند که روابط بین فردی همه ما هم تغییر کرده و ما بیشتر از پیش فردگرا هستیم. یکی از این کسب و کارها مجموعه‌های اتاق فرار بودند که مشتری‌هایشان کم شد. با این همه مجموعه اسکیپ روم که خود من هم اولین تجربه‌ اتاق فرارم با بازی‌های همین مجموعه بوده است اتاق فرار رومیزی با عنوان اسکیپ باکس: ویروس را تولید و منتشر کردند که هم با فضای فکری روز و ویروس کرونا همخوانی داشت هم قطعاً خانه‌نشین‌ها و منزوی‌ها را فرامی‌خواند.

داستان

دنیا قرار است با یک ویروس از بین برود به خاطر منافع برخی! که اتفاقاً دانشمند هم هستند. یکی از این دانشمندان به نام ــــــــــ وقتی متوجه می‌شود که قرار است ویروس منتشر بشود و بعد درمان آن فروخته شود تلاش می‌کند قبل از دستگیری معمایی از خود به جا بگذارد (اسکیپ باکس) تا ما به پادزهر دست پیدا کنیم و این پروژه خبیثانه شکست بخورد.

با توجه به این که نباید بازی لو برود چرا که ناآگاهی از بایدهای بازی‌های معمایی است کمتر توضیح می‌دهم که در بازی باید چه کارهایی انجام بدهیم. به اجمال همین‌قدر بدانید که معماهایی در بازی طرح شده است که به همکاری و همفکری و البته تلفن همراه و نرم افزار اسکیپ باکس و اینترنت نیاز داریم. دو دسته پاکت در جعبه است که با یکدیگر کامل می‌شوند و قدم به قدم ما را پیش می‌برند. از طریق نرم افزار باید اتاق‌هایی را پشت سر بگذاریم. جواب‌ها را در نرم افزار وارد می‌کنیم و در هر بخش اطلاعات به ما منتقل می‌شود. ما مدام بین واقعیت فیزیکی و واقعیت دیجیتالی در رفت و آمد خواهیم بود تا به جواب برسیم. البته با توجه به وجود راهنما در نرم افزار هر جا هنگ کردیم کمک می‌گیریم.

از نظرم تجربه این بازی مفید و آموزنده بود برایم. معماها نه سخت بود و نه آسان و با هم فکری، دقت و کنجکاوی قابل فهم بود. چند مورد از آن‌ها خلاقانه و غافلگیرکنانه بود به طوری که چشم‌هایم برق می‌زد که چه با حال!

چند تا نکته هم نقد کنم؛

۱- صداگذاری چندان حرفه‌ای نبود موسیقی بازی هرچند خوب بود اما با حال و هوای بازی همسو نبود. یک موسیقی یکنواخت بود که بیشتر تکرار می‌شد و از طرفی چون تمرکز ما را بر هم می‌زد آن را قطع کردیم و هیچ کمبودی رخ نداد!

۲- همه معماها با یکدیگر مرتبط نمی‌شدند انگار یک شکافی بین آن‌ها بود خصوصاً وقتی به انتهای بازی نزدیک می‌شدیم بیشتر ملموس بود. البته که این ادعای سنگینی است چون خوب می‌دانم که طراحی معما آن هم بر اساس روایت راحت نیست.

۳- داستان قابل پیش بینی بود. می‌شد روی روایت بیشتر کار کرد.

۴- از هر اتاق که به اتاق بعدی می‌رفتیم انتقالی (ترنزیشن) در تصاویر نبود در واقع ما صرفا با یک سری تصویر ثابت روبرو بودیم که اگر یک کم انیمیشن با صدای مناسب اضافه می‌شد تجربه ما خیلی بهتر می‌بود.

در آخر باز هم بگویم که تجربه بسیار خوبی بود و قابل تحسین از مجموعه اسکیپ باکس اگر دوست دارید دور هم باشید و در فضای دلخواه خودتان بازی را به صورت جمعی و خانوادگی انجام بدهید. راستی حواستان باشد که بازی تقریباً یکبار مصرف است می‌گویم تقریباً چون خود ما ۹۰ درصد اجزا را با وسواس نگه داشتیم و حفظ کردیم تا بلکه بدهیم یک گروه دیگر هم تجربه کند. اقرار کنم که مثل اولش نیست. یک سینی یا زیرانداز هم هنگام بازی استفاده کنید بد نیست از من گفتن...

ویروس
طراح و تحلیلگر بازی - دانش‌آموخته تاریخ و پژوهش هنر.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید