مسعود طهرانی
مسعود طهرانی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

نغمه حیات


پسربچه و دنیا (Boy and the World)

چه بسیار پویانمایی‌هایی که با ایشان خندیده‌ام و لذت برده‌ام؛ گفته‌های تفکربرانگیز داشته اند؛ داستان عمیقی داشته اند؛ دنیای کودکی را به خوبی دریافته اند و...

اما به ندرت پیش آمده با پویانمایی زیسته باشم و مهم‌تر از آن گریسته باشم. این انیمیشن به هیچ وجه برای کودک نیست؛ هر چند تصویرگری خاص آن کودکانه است.

داستانی عمیق بدون کلام با جانی از رنگ و نغمات و آواها.

کودکی که تا سالخوردگی خود را می بیند. کودکی که پدرش مجبور به ترک خانه می‌شود و کودک هم به سرنوشت مشابهی دچار می‌شود؛ اما دیگر نه به پدر خود می‌رسد و نه به مادرش و نه به آرمانشهرش که همان رنگ و موسیقی است.

جانی سرشار از نور و رنگ و شادی و کنجکاوی و سادگی که در برابر جهانی پر از ماشین، مصرف گرایی، سرمایه‌داری و میلیتاری! پر از زرق و برق بی حاصل و لذت‌های احمقانه.

تلویزیونی که تبلیغات نشان می‌دهد و اخباری که با چهره خندان فقط اتفاقات را پشت سر هم گزارش می‌کند و شهری که به غرور نمرودی شبیه است. سرمایه داری که ماشین می‌خرد و کارگران بیکار و به حاشیه رانده می‌شوند. شهرهای فوق تصوری که در فضا معلق شده‌اند و حسابی اشرافی‌اند، مواد خام اولیه را به محصول جذابی تبدیل می‌کنند و باز به همان مبدأ می‌فروشند.

اما نغمه حیات خاموش نمی شود. موسیقی و آواز و رقص، نماد زندگی است. انسان‌ها می‌شورند و دور هم جمع می‌شوند تا بر ضد این سیاهی کاری کنند؛ اما جنگی است نابرابر! از زمین، هوا و دریا، همه ایشان را با پیشرفته‌ترین سلاح‌ها می‌کوبند و باز تباهی است که شهرها و کانونهای بزرگ را در در تصرف خویش نگاه می‌دارد و همچنان انسان‌ها را به بردگی می‌گیرد.

وسوسه ترک دیار به شهری پر از آمال برای پیشرفت به بازگشتی دیر هنگام و عمری از دست رفته منتهی می‌شود. رودخانه کودکی دیگر مرداب شده و خانه پدر و مادر خالی را باید با چشمی پر آب نظاره کرد. خاطره تنها چیزی نیست که آرام می‌کند؛ بلکه نغمه حیات همچنان به گوش می‌رسد و به پرواز در می‌آید... .

پویانمایی
طراح و تحلیلگر بازی - دانش‌آموخته تاریخ و پژوهش هنر.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید